به محض اینکه گروه فلسطینی حماس در تاریخ هفتم اکتبر حمله گسترده (هوایی، زمینی و دریایی) خود علیه اسرائیل را آغاز کرد، برخی مقامات رسمی و ناظران بین‌المللی خیلی زود انگشت اتهام خود را به سمت محور مسکو-تهران نشانه رفتند.

آگهی

برخی سعی کردند به هر نحوی شده بین تهاجم روسیه به اوکراین و حمله حماس به اسرائیل خط و ربطی مستقیم ترسیم کنند. به عنوان مثال، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین گفت که حماس «یک سازمان تروریستی است که به اسرائیل حمله کرد» و روسیه «یک کشور تروریستی است که به اوکراین حمله کرد».

جو بایدن نیز در دومین سخنرانی تلویزیونی دوران ریاست جمهوری خود گفت «تهدیدهای حماس و پوتین از دو جنس متفاوت است، اما هر دو آن‌ها در یک چیز مشترک هستند: هر دو قصد دارند یک کشور دموکراتیک را در همسایگی خود به کلی نابود کنند.» بایدن در سخنرانی ۱۵ دقیقه ای خود گفت که از کنگره می خواهد که به اسرائیل و اوکراین کمک کند.

آیا نیروهای حماس توسط واگنر آموزش دیده‌اند؟

از طرفی، سایر مقامات اوکراینی نیز مدعی شدند که گروه مزدوران روسی «واگنر» در امر آموزش سربازان حماس دست داشته‌اند. 

پترو پوروشنکو، رئیس‌جمهور سابق اوکراین در اظهارنظری در روز یازدهم اکتبر گفته است که «کاملاً مطمئن است» که مربیان گروه مزدور واگنر از سوریه به غزه اعزام شده‌اند تا به آماده‌سازی حمله به اسرائیل در روز هفتم اکتبر کمک کنند.

 پوروشنکو گفت که در حمله اخیر گروه شبه نظامی حماس به اسرائیل، ردپای روسیه را دیده است و «واضح است که منافع و دست‌های روسیه در آماده‌سازی حمله تروریستی حماس به اسرائیل در کار بوده است.»

مرکز ملی مقاومت اوکراین که زیر نظر نیروهای مسلح این کشور فعالیت دارد نیز در بیانیه‌ای نوشت که «برخی از شبه‌نظامیان واگنر که کشور بلاروس را به مقصد کشورهای آفریقایی ترک کردند، در آموزش و انتقال تجربیات رزمی به شبه نظامیان حماس شرکت داشتند.»

در ادامه آورده شده است که «حوزه‌های مهم آموزش شبه نظامیان حماس شامل تمرینات تهاجمی و استفاده از هواپیماهای کوچک بدون سرنشین برای پرتاب مواد منفجره بود. از میان متحدان حماس، تنها روس‌ها هستند که تجربه استفاده از پهپادهای دارای مکانیسم تخلیه مهمات علیه تجهیزات دشمن را دارند. این گروه واگنر بود که در جریان تمرینات خود در کشورهای آفریقایی، این آموزش‌ها را به شبه نظامیان حماس داده‌اند.»

هر چند که برای اثبات این ادعا، مقامات اوکراین هیچگونه شواهدی را ارائه نکردند؛ به هر حال غیرعادی نیست که در مواقع بحران‌های بزرگ، انواع و اقسام قیاس‌ها صورت می‌گیرد تا راحت‌تر با واقعیت‌های سیاسی دنیای اطرافمان کنار بیاییم و آن را درک کنیم.

در حقیقت، برخی از ادعاهای مطرح شده توسط آمریکا و اوکراین علیه روسیه وجهی داخلی دارند. هر چند هنوز نمی‌توان به طور قطعی ارتباط گروه واگنر با حماس را تایید یا رد کرد.

واکنش روسیه به آغاز جنگ: «آمریکا مسئول است»

شاید هم هنوز زود باشد که در مورد ردپای مستقیم یا غیر مستقیم روسیه در جنگ حماس و اسرائیل صحبت کنیم. اما واکنش مسکو به این درگیری بسیار جالب است – پوتین یکی از معدود رهبران بزرگ جهان است که تسلیت کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی به نتانیاهو را به تاخیر انداخت.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه حدود ۹ روز پس از آغاز درگیری، سرانجام روز دوشنبه (۱۶ اکتبر) با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیری اسرائیل تماس گرفت. به گفته مقامات کرملین، پوتین در این مکالکه گفته است که روسیه در تلاش است تا به عادی‌سازی اوضاع در نوار غزه کمک کند.

مقامات کرملین در واکنش به آغاز درگیری بین حماس و اسرائیل، بدون محکوم کردن تهاجم حماس، صرفا آمریکا را مسئول حمله حماس دانستند. در واقع، خود پوتین آن را «شکست سیاست ایالات متحده در خاورمیانه» خواند، در حالی که دمیتری مدودف، رئیس جمهوری سابق روسیه گفت که این بخشی از «وسواس شیدایی واشنگتن برای تحریک درگیری‌ها» است.

ربات‌های روسی در بسیاری از پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی، از حمایت از حماس و متهم کردن اوکراین به حمایت از «فاشیست‌ها» در مناقشه، یعنی اسرائیل نوشتند.

هرچند تعیین سطح واقعی حمایت روسیه از حماس دشوار است، اما آنچه می‌توان با قطعیت بیشتری گفت این است که روسیه از شرایط فعلی در خاورمیانه منفعت می‌برد. اولین منفعت بزرگ نیز انحراف افکار عمومی جهان از جنگ اوکراین است.

انحراف توجهات و منابع غرب از اوکراین

زمانبندی حمله حماس به اسرائیل که تصادفا با روز تولد ولادیمیر پوتین در روز هفتم اکتبر هم یکی بود، نمی‌‌توانست برای رئیس جمهوری روسیه بهتر از این باشد. چرا که هدف اصلی سیاست خارجی روسیه در حال حاضر منحرف کردن جهان از تهاجم خود در اوکراین است. 

علاوه بر این و به طور اخص، مسکو به دنبال راهی برای پایان دادن به کمک‌های نظامی ایالات متحده به اوکراین است؛ کمک‌هایی که همین حالا هم با نخ نازکی در کنگره آمریکا متصل است. برای همین است که ایجاد بحران جدیدی در اسرائیل می‌تواند نظر کنگره آمریکا در کمک مستمر نظامی به اوکراین را تحت الشعاع قرار دهد.

مانور دیپلماتیک همزمان با فرصت تشدید حملات به اوکراین

با وجود اینکه هیچ مدرک روشنی مبنی بر اینکه رهبران روسیه از قبل نسبت به حملات حماس اطلاع داشتند وجود ندارد، اما کرملین سخت در تلاش است تا از این حملات به نفع خود استفاده کند. در دو هفته اخیر، روسیه در عرصه دیپلماتیک و جنگ تبلیغاتی حمایت‌های خود از حماس را افزایش داده است.

مضافا اینکه در گرماگرم معطوف شدن نگاه جامعه جهانی به سمت خاورمیانه، روسیه از فرصت پیش آمده برای تشدید حملات در اوکراین استفاده می‌کند. ماشین تبلیعات دولتی روسیه نیز همین روایت را دنبال کردند و گفتند «جنگ روسیه علیه اوکراین بسیار خوش‌خیم‌تر از واکنش اسرائیل در غزه است.»

آگهی

افزایش تعداد تلفات فلسطینی در غزه در نتیجه عملیات تلافی جویانه اسرائیل همچنین به کرملین فرصتی برای مشروعیت بخشیدن به حملات هوایی خود به اوکراین که غیرنظامیان را می کشد و به زیرساخت های غیرنظامی آسیب می زند، می دهد. محاصره غزه عادی‌سازی محاصره روسیه در ماریوپل و هزاران نفر از ساکنانآن را ممکن می سازد.

به هر روی ایالات متحده در دو سال گذشته با موفقیت محدود تلاش کرد تا کشورهای در حال توسعه را متقاعد کند تا از اوکراین حمایت کنند. عزم روسیه برای به تصویر کشیدن ایالات متحده به عنوان محرک مناقشه بین اسرائیل و غزه کمک می کند تا این تلاش‌ها کم رنگ شود.

روسیه می‌کوشد تا بدون توجه به روابط نزدیکش با اسرائیل، از کارت کشورهای در حال توسعه به نفع خود بازی کند. به عبارتی، بیشتر از اینکه بخواهد واقعاً از حماس حمایت کند یا میانجی‌گری کند، بی سر و صدا به مقاومت در برابر تلاش‌های ایالات متحده برای ایجاد حمایت بین‌المللی از اسرائیل کمک می‌کند.

در دو سال گذشته، دست‌کم در سه نقطه ردپای روسیه وجود داشته است: حمله این کشور به اوکراین، تازه‌ترین درگیری قره‌باغ کوهستانی و تهاجم حماس به اسرائیل. روسیه در هر سه نقش های مختلفی ایفا می کند. در اوکراین مهاجم است و در قره باغ کوهستانی صلح‌بانی غالبا منفعل بوده است.

 در مورد اسرائیل، مسکو شریکی است که هم با ایران و هم با اسرائیل روابط خود را دارد. شاید همین میان‌داری باعث شد که اسرائیل تا کنون پیشنهاد رئیس جمهور اوکراین برای سفر دولتی به اسرائیل را رد کرده است.

آگهی

نتانیاهو رویکرد عدم‌تعهد خود به جنگ در اوکراین را اعلام کرد و علیرغم فشار غرب برای ارسال کمک‌های تسلیحاتی یا سامانه‌های دفاع هوایی به کی‌یف خودداری کرد.

سیاست کرملین در انتخاب بین ایران و اسرائیل قطعاً نشان‌دهنده رویکرد گسترده‌تر روسیه است. روسیه فعلا به دنبال شریکی است که بتواند به آن تسلیحات ارائه کند، مضافا اینکه نزدیکی روسیه به ایران نشات گرفته از روحیات ضد غربی طرفین نیز هست.

انگیزه‌های داخلی برای استقبال از جنگ

کرملین در عین حال انگیزه‌های داخلی لازم برای استقبال از جنگی دورتر از مرزهای روسیه را نیز دارد. با توجه به اینکه روسیه به انتخابات ریاست جمهوری ماه مارس نزدیک می‌شود، کرملین به دنبال انحراف افکار عمومی از جنگ در اوکراین است. پوتین غالباً با استفاده از رسانه های دولتی برای نادیده گرفتن مشکلات داخلی و در عین حال تمرکز بر آشفتگی در خارج از کشور، حکومت ۲۳ ساله خود بر روسیه را حفظ کرده است.

از آخر هفته گذشته، جنگ روسیه در اوکراین لاجرم از صفحه اول روزنامه‌های سراسر جهان و همچنین داخل روسیه حذف شده است و جای خود را به پوشش تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ها از اسرائیل و غزه داده است.

همچنین، نشریه اکونومیست در مورد منافع اقتصادی جنگ حماس و اسرائیل برای صادرکنندگان نفت می‌نویسد: «درگیری اخیر در خاورمیانه احتمالاً دو فایده برای روسیه و ایران خواهد داشت. اولین مورد افزایش قیمت نفت و گاز است که به هر دو کشور با اقتصاد بیمارشان کمک می کند و به پوتین پول بیشتری برای تأمین مالی جنگش در اوکراین می دهد. دوم این است که برنامه‌های آمریکا برای خاورمیانه را مختل کند.»

آگهی

الکساندر دوکیچ، تحلیلگر مسائل سیاسی در یورونیوز انگلیسی می‌نویسد که اخیراً فاش شده که شبه نظامیان فلسطینی عملیات خود را تا حدی با خرید ارزهای دیجیتال در روسیه تأمین مالی کردند. دوکیچ می‌گوید: «میلیون‌ها دلار از طریق یک صرافی ارز دیجیتال مستقر در مسکو، به گروه‌های مختلف افراطی مرتبط با حماس منتقل شد.»

فراتر از این، به نظر می‌رسد هیچ مدرکی دیگری مبنی بر اینکه کرملین واقعاً تسلیحات حماس یا هر گروه‌های دیگر فلسطینی را تامین کرده یا اینکه در برنامه ریزی عملیات آنها مشارکت داشته باشد، وجود ندارد.

چالش‌ها

اتحاد جماهیر شوروی در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ نیروهای فلسطینی را که هر آن آماده نابودی اسرائیل بودند را تسلیح کرد. شوروی در جریان جنگ سرد و برای متزلزل کردن قدرت ایالات متحده دست به این اقدامات می‌زد.

اما همه می‌دانیم که روسیه امروز دیگر آن اتحاد جماهیر شوروی نیست، ولی باز هم ابهامات در مورد نقش احتمالی مسکو در حمله حماس در هفتم اکتبر پابرجاست.

کرملین به نوبه خود هرگز هیچ یک از شاخه‌های (سیاسی یا نظامی) حماس را تروریستی اعلام نکرده است. در عوض، دیپلمات‌های روسی که مشتاق ایجاد جایگاهی در روند صلح خاورمیانه هستند، تلاش کرده‌اند تا جناح‌های مختلف فلسطینی از جمله حماس را در قالب یک نیروی سیاسی واحد متحد کنند تا روند صلح را از سر بگیرند و راه‌حل دو کشوری را به ثمر برساند. 

آگهی

در گذشته هیات‌های حماس به مسکو رفت و آمد داشته و با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه و میخائیل بوگدانوف معاون وزیر امور خارجه در امور خاورمیانه دیدار کرده‌اند. روسیه با گروه های فلسطینی در دوحه، قطر و رام الله در کرانه باختری نیز جلسات داشته‌اند.

خواه یا ناخواه، جنگ بین اسرائیل و حماس، میدان نبرد روسیه در برابر غرب را وسعت بیشتری می‌بخشد. مسکو ممکن است به طور موقت از تمرکز غرب بر خاورمیانه سود ببرد، اما در آینده راهبری روابطش در منطقه دشوارتر خواهد بود.

اگر حزب الله به جنگ اسرائیل و حماس بپیوندد، ممکن است همه چیز پیچیده شود. ممکن است ایالات متحده را مجبور کند که مستقیماً در جنگ دخالت کند و پس از آن هیچ کس نمی داند که درگیری‌ها چه سمت و سویی بخود خواهد گرفت.  

بنابراین، احتمالاً یک جنگ محدود اسرائیل و حماس در کوتاه‌مدت به نفع روسیه و پوتین خواهد بود، اما یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر می‌تواند به یک رویداد سیاه با نتایج نامشخص تبدیل شود.

source

توسط jahankhabari.ir