چیزی که هر دو طرف در بحث مهاجرت از دست می دهند
"https://uniland.ir/%D8%A2%D8%B2%D9%85%D9%88%D9%86-%DB%8C%D9%88%D8%B3/">آزمون یوس</a>=آزمون یوس="https://uniland.ir/%D8%A2%D8%B2%D9%85%D9%88%D9%86-%DB%8C%D9%88%D8%B3/">آزمون یوس</a>
از آنجایی که شانس اصلاحات مهاجرتی پیش از انتخابات کنگره امسال کمرنگ می شود، به نظر می رسد نقطه گیر اصلی "مسیر شهروندی" برای کسانی است که به طور غیرقانونی در کشور هستند.
مخالفان اصلاحات نمی خواهند به کسانی که قوانین ما را زیر پا می گذارند جایزه بدهند، در حالی که فعالان طرف مقابل از در نظر گرفتن معامله ای که کل این جمعیت را تابعیت نمی کند، خودداری می کنند. بنابراین به نظر می رسد اصلاح سیستم خراب مهاجرت ما این سوال را مطرح می کند که با تخمینی 11 تا 12 میلیون بیگانه غیرقانونی که در میان ما زندگی می کنند چه کنیم. (من به یاد آخرین فیلم جان کندی، بیکن کانادایی افتادم، جایی که تبلیغاتی به طرز شومی نکوهش می کند: "کانادایی ها: آنها در میان ما راه می روند.")
اما هر دو طرف اشتباه می کنند که بر شهروندی تمرکز می کنند و باید در عوض وضعیت اقامت دائم را هدف قرار دهند – که در غیر این صورت به عنوان گرین کارت شناخته می شود.
اگر از مهاجران (قانونی یا غیر قانونی) بپرسید که چرا به آمریکا می آیند، به شما خواهند گفت که این برای ساختن زندگی بهتر در یک کشور امن تر است. رای دادن در انتخابات، دسترسی به رفاه، یا نشستن در هیئت منصفه نیست، که تنها چیزهایی هستند که شهروندی به شما می دهد که گرین کارت نمی دهد.
میت رامنی در طول مبارزات انتخاباتی سال 2012 به دلیل اظهارات "خوداخراجی" خود بسیار داغ شد، اما رکود بزرگ 2008-2009 شاهد اولین خروج خالص مهاجرت در بیش از چهار دهه بود. به نظر می رسد که خارجی ها، از جمله مهاجران غیرمجاز، مانند هر کس دیگری به انگیزه های اقتصادی پاسخ می دهند.
و این چیزی است که این کشور به آن نیاز دارد: افرادی که مایل به کار سخت و کمک به اقتصاد هستند. جنایتکاران و تروریست ها را اخراج کنید، اما از اعضای سازنده جامعه استقبال کنید.
با این حال هیچ راه آسانی برای درخواست کار در اینجا وجود ندارد. یعنی قبل از اینکه حتی به شهروندی فکر کنند، مهاجران باید آن گرین کارت دست نیافتنی را دریافت کنند – و تنها راه های انگشت شماری برای انجام این کار وجود دارد (و اصلاً برای کارگران به اصطلاح غیر ماهر) وجود ندارد.
یکی این است که با یک شهروند فعلی ایالات متحده ارتباط بسیار نزدیک داشته باشید، و حتی این مسیر برای همه به جز همسران محدود است. مورد دوم برای پناهندگان است. سومین قرعه کشی تنوع است—کارت های سبز تصادفی که به افرادی از کشورهایی داده می شود که در غیر این صورت افراد زیادی را به اینجا نمی فرستند.
راه چهارم نهایتاً از طریق اشتغال است. اما این 140000 امتیاز سالانه فقط برای متقاضیان بسیار ماهر است که کارفرمایی را میبینند که مایل به پرداخت 35000 دلار هزینه قانونی و دولتی است. و آنها بیشتر بر اساس کشور محدود می شوند – به طوری که هندی های واجد شرایط می توانند بیش از 10 سال منتظر گرین کارت خود باشند.
من شخصاً چیزی در این مورد می دانم، زیرا گرین کارت خود را در سال 2009 پس از گذراندن نزدیک به 15 سال (کل زندگی بزرگسالی من) در این کشور دریافت کردم. ترک اتحاد جماهیر شوروی و مهاجرت به کانادا برای خانواده ام آسان تر از اقامت دائم ایالات متحده برای من بود. در واقع، گرفتن مدرک حقوق و پیوستن به دادگاه عالی – پس از کارآموزی در کنگره و منشی شدن برای یک قاضی فدرال – ساده تر از گرفتن گرین کارت بود!
اکنون که پنج سال گذشته است – برای کسانی که از طریق ازدواج گرین کارت می گیرند، سه سال است – من برگه های تابعیت خود را گذاشته ام. این پروسه باید 6 تا 8 ماه طول بکشد و شامل اجرای اثر انگشت من از طریق پایگاه داده FBI و آزمایش من بر روی زبان انگلیسی ابتدایی و مدنی نیست – که امیدوارم با توجه به اینکه برای امرار معاش در مورد قانون و سیاست می نویسم، موفق شوم. (در واقع، مانند اکثر مهاجران، من کاری را انجام می دهم که آمریکایی ها انجام نمی دهند: دفاع از قانون اساسی.)
بنابراین می بینید که شهروند شدن بسیار ساده تر از گرفتن گرین کارت است – که دقیقاً معکوس است!
آیا محدودیت ها و استعلام ها نباید در مرحله تابعیت بیاید؟ هر کشور دیگری که مهاجر جذب می کند، آمدن به کار را برای خارجی ها نسبتاً آسان می کند، اما از شهروندان بالقوه بیشتری طلب می کند.
البته سیاست همچنان مانع است. دموکرات ها بیشتر به آنچه به عنوان میلیون ها رای بالقوه می بینند اهمیت می دهند تا بهبود زندگی انسان هایی که آنها را به صندوق می اندازند. این به نوبه خود جمهوری خواهان را نسبت به اصلاحاتی که بر دیوارها و محافظان متمرکز نباشد مشکوک می کند. و پرزیدنت اوباما با اقدامات اجرایی غیرقانونی خود چاه را مسموم میکند، از اجرای قوانینی که در کتابها وجود دارد خودداری میکند و دیگران را از روی پارچه میسازد.
هر دو طرف باید بدهند، اما در اینجا سیاست خوب، سیاست خوب نیز هست: مهاجرت قانونی را گسترش دهید، به افرادی که به جامعه ما کمک میکنند اجازه دهید از سایهها بیرون بیایند، و سپس با افراد نابهکار که باقی ماندهاند سرکوب کنید. مسیر شهروندی را فراموش کنید، فقط جاده گرین کارت را باز کنید.
ایلیا شاپیرو
* استانداردهای تحریریه چاپ
* چاپ مجدد و مجوزها