دفاع اسرائيل در مقابل حملات هوایی سپاه پاسداران در روز شنبه و سرنگونی «۹۹ درصد» از پهپادها و موشکهای بهکارگرفته شده در این حمله در نگاه نخست موید پیروزی قاطع اسرائیل و استیصال تهران است. اما این نتیجهگیری عجولانه به نظر آنچنان قطعی نمیآید و نیازمند بررسی دقیقتر است.
راجر بویز، دبیر بخش سیاسی روزنامه تایمز لندن با انتشار دیدگاهی به تحلیل این ادعا پرداخته است.
به نظر میرسد حملات شامگاه شنبه سپاه پاسداران به اسرائيل، تحولی اساسی در وضعیت ژئوپولیتیک منطقه است. درواقع جنگ در سایه این دو کشور که برای سالها با عملیات مخفیانه، خرابکاری و ترور در جریان بوده اکنون با حملهای گسترده به روی زمین کشیده شده و علنی گردیده است.
اکنون دیگر نمیتوان گروههای عضو به اصطلاح محور مقاومت را تنها یک باند شبهنظامی نیابتی جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد، بلکه آنها اکنون به بخشی از یک نیروی فعال تبدیل شدهاند که در عملیات هفتم اکتبر حماس علیه اسرائیل نقش اساسی ایفا کردهاند.
بسیاری سرنگونی «۹۹ درصد» از پهپادها و موشکهایی که سپاه پاسداران شامگاه شنبه به سوی اسرائيل روانه کرد را نشانه استیصال تهران و پیروزی قاطع برای اسرائیل میدانند. در این حمله تنها کمتر از ۱۰ موشک جمهوری اسلامی توانست از گنبد آهنین عبور کند و به گفته یک مقام آمریکایی تنها پنج موشک به خاک اسرائیل اصابت کرد.
در خصوص شمار موشکهای ایرانی که توانستد از سپر دفاع هوایی اسرائیل و حامیان آن بگذرند، اختلاف دیده میشود، اختلافی که چند فروندی است.
جمهوری اسلامی همزمان از این که توانسته است سامانه پدافند اسرائیل را به هم بریزد اظهار شادی کرد.
آیا واقعا اسرائیل نباید نسبت به چیزی واهمه داشته باشد؟
اگر به بازنگری این رویداد بپردازیم، در واقع درگیری شنبه شب نشان داد که خودکفایی اسرائیل در رابطه با مسائل امنیتی بسیار محدود است. اسرائیل برای تعیین زمانبندی حملات و یافتن اهداف احتمالی و محل برخورد موشکها و پهپادها به ایالات متحده و برای سرنگونی پرتابههای سپاه پاسداران علاوه بر آمریکا به بریتانیا و فرانسه وابسته بود.
مایکل کوریلا، رئیس ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده در خاور میانه پیش از حملات جمهوری اسلامی برای شور و تصمیمگیری راجعبه پاسخ به این حملات به اسرائیل سفر کرد.
جمهوری اسلامی ایران هم نه از هشدارهای جو بایدن، رئيس جمهوری ایالات متحده مرعوب شد و نه واهمهای از رویارویی با ارتش اسرائيل داشت. صورت حساب این حمله برای ایران احتمالا از چندین میلیون بالاتر نمیرود و بنابر گزار یدیعوت آهرونوت به نقل از رام آمیناخ، مشاور مالی سابق رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، هزینه دفاع این کشور به ۱.۳۵ میلیارد دلار میرسد. ظرفیت تهران هم به وضوح بیش از موج حملات پیشین بود، با این حال ایران هنوز تصمیم به حمله گستردهتر نگرفته است.
دولت بایدن پیش از این حملات متعهد شده بود که تضمین امنیتی آمریکا برای اسرائيل «آهنین» است. با این حال به نظر نمیرسد که اسرائيل اکنون چه از سامانه پدافند هوایی «گنبد آهنین» و چه از حمایت «آهنین» آمریکا اطمینان کامل داشته باشد.
البته عملیات هفتم اکتبر هم در تضعیف این اطمینان نقش عمدهای ایفا کرد. در نتیجه اکنون شبکه گستردهتری از متحدان که شامل اردن و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز میشود در حال نگهبانی از اسرائيل هستند و این خود میتواند آغاز یک جهتگیری ژئوپولیتیک جدید باشد.
از سوی دیگر کشورهای CRINK یعنی چین، روسیه، ایران و کره شمالی با کمرنگ شدن حضور و فاصله گرفتن ایالات متحده از خاورمیانه وضعیت خود را رو به بهبود میبینند.
ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین پهپادها و موشکهای کروز میفرستد. کره شمالی هم مهمات در اختیار مسکو میگذارد. این کشورها همچنین برای دور زدن تحریمهای غرب با هم همکاری میکنند.
چین اگرچه در بنادر و مخابرات اسرائیل سرمایهگذاری کرده است اما در شورای امنیت علیه این کشور رای میدهد و از تروریستی نامیدن حماس نیز خودداری میکند. به نظر میرسد چین، روسیه، ایران و کره شمالی از ضدیت با اسرائیل به عنوان راهی برای جلب حمایت کشورهای جنوب جهانی در مجامع بینالمللی بهره میجویند و انزوای اسرائیل به بخشی از ابتکار مشترک خودکامگان تبدیل شده است.
در دیگر سو کشورهای اروپای غربی متحدان و حامیان اسرائيل هستند، اگرچه برخی از آنها مانند اسپانیا حامی تشکیل کشور فلسطینیاند و برخی دیگر هم از ارسال تجهیزات به اسرائيل خودداری کردهاند.
امضا کنندگان پیمان ابراهیم یعنی بحرین، مراکش، سودان و امارات عربی متحده روابط دیپلماتیک را با اسرآئیل برقرار کردند و مصر و اردن هم که از پیش چنین روابطی داشتند. همچنین ضدیت با اخوانالمسلمین و حماس بخشی از نقطه اشتراک آنها است.
دفاع اردن از اسرائیل در حملات اخیر جمهوری اسلامی ایران، بهرغم جمعیت بالای فلسطینیان ساکن در اردن، نشاندهنده این امر است که با تعیین مشوق و محرکهای مناسب از سوی آمریکا، کشورهای عضو پیمان ابراهیم میتوانند یک لابی مدرن از کشورهای عرب تشکیل دهند که دیگر فریاد نفرت بر سر اسرائیل نمیکشند.
عربستان سعودی هم راغب به کاهش تنش به جمهوری اسلامی ایران به عنوان رقیب منطقهای است، ممکن است برای توسعه روابط با اسرائیل آماده باشد، اما این مهم تا پیش از پایان درگیریها در غزه به وقوع نخواهد پیوست. به هر حال به نظر میرسد وقتی که جنگ تمام و بازسازی غزه آغاز شد، تاس بازی دوباره ریخته شده و موقعیت بازیگران مشخص میشود.
منابع بیشتر • The Times
source
سئو سایت