این پست با همکاری الیزابت مکلئود، فارغالتحصیل هزاره و با ستایش از دانشگاه مدیپول بوستون، و دختر لیزا ارل مکلئود، نوشته شده است.
جذب و حفظ استعدادهای برتر هزاره یک مسئله داغ برای رهبران است. هزاره ها 35 درصد از نیروی کار را تشکیل می دهند. تا سال 2020 آنها 46 درصد از جمعیت شاغل خواهند بود.
برخی از موفقترین مشتریان ما – سازمانهای G Adventures، Google، و Hootsuite – مملو از هزارههایی هستند که به خاطر شغلشان در آتش هستند. با این حال بسیاری از سازمان ها برای جذب و حفظ استعدادهای برتر هزاره تلاش می کنند.
یکی از ما، الیزابت، این نامه را نوشت تا بینش هایی در مورد آنچه که هزاره های با عملکرد برتر می خواهند و رهبران چگونه می توانند “انرژی هزار خورشید” را مشتعل کنند، به اشتراک بگذارد.
نامه سرگشاده به مدیریت:
شما ما را استخدام کردید که فکر می کنید این یکی ممکن است متفاوت باشد. این یکی ممکن است برای مدت طولانی در آن باشد. ما شش ماه است که هر چه داریم می دهیم، سپس ناگهان بمبی را روی شما می اندازیم. ما ترک می کنیم.
ما کلیشه ها را می شناسیم. هزاره ها هرگز آرام نمی گیرند. ما غرق در بدهی های تحصیلی بیهوده هستیم. ما از کنار گذاشتن گوشی خودداری می کنیم. ما حتی با هزینه قبض آب خود به لاته معتاد هستیم. روسای ما در مورد این برداشت ها اشتباه نمی کنند. اما، اشاره به هزینههای گاهی غیرمسئولانه و ترس از تعهد بین فردی، مشکل شما را حل نمیکند. تو هنوز به ما نیاز داری ما کسانی هستیم که در شبکه های اجتماعی تسلط داریم، انرژی هزار خورشید را داریم و ماکیاتوهای 5 دلاری را تا زمانی که کار به خوبی انجام شود، پس می زنیم.
من در شرکت های آمریکایی، دفاتر اداری، آژانس های تبلیغاتی و رستوران ها کار کرده ام. من رئیس هایی از 24 تا 64 سال داشته ام. من دیده ام که همسالانم دست از کار کشیده اند و خودم هم چند بار ترک کرده ام. در اینجا آنچه واقعاً در پشت نامه استعفای هزاره های شما نهفته است:
1. شما عملکرد پایین را تحمل می کنید
برای یک فرد موفق کاملاً تضعیف کننده است. من دارم از قلبم کار می کنم و هر بار که به سراغ Donna-Do-Nothing می روم به این فکر می کنم که چقدر زمان زیادی برای صرف ناهار است. من شروع به تعجب کردم که چرا رهبری این را تحمل می کند.
آیا استاندارد اینجاست؟ نه ممنون.
واقعیت: بازیگران ضعیف تأثیری سرد بر همه دارند.
2. ROI برای من کافی نیست.
یکشنبه را به این فکر کردم که چگونه می توانم برای مشتریان خود تفاوت ایجاد کنم. حالا صبح دوشنبه است، من چه می شنوم؟ قیمت سهام. صورتحساب. بازگشت سرمایه ناگهان، لیست پخش قدرت دوشنبه من بی فایده به نظر می رسد. من در یک اتاق کنفرانس نشسته ام و به صحبت های شما در مورد جریان نقدی گوش می دهم.
من در دانشگاه مدیپول بیشتر از این که در این شغل ابتدایی هستم، با بارتنینگ درآمد کسب می کردم. شما می گویید اگر شرکت به عدد خاصی برسد من یک سال دیگر افزایش حقوق می گیرم؟ پس چی؟ امروز به چیزی نیاز دارم که به آن اهمیت بدهم. در مورد نحوه ایجاد تفاوت با من صحبت کنید، نه گزارش بازگشت سرمایه خود.
واقعیت: سازمانهایی که هدفی بزرگتر از پول دارند، نرخ رشد سه برابری نسبت به رقبای خود دارند.
3. فرهنگ فراتر از پانرا رایگان است.
فرهنگ را با وثیقه اشتباه نگیرید. بله، من یک هزاره پول نقد هستم که واقعا از ناهار رایگان قدردانی می کنم. اما من هر روز ساعت 6 صبح بیدار نمی شوم تا در اتاق استراحت فوتبال بازی کنم. من الهام گرفته نشدهام که نسبت به بیکن ترکیه براوو خلاقانهتر باشم.
من باید توسط افرادی احاطه شوم که به خاطر کاری که ما انجام می دهیم در آتش هستند. من به مدیری نیاز دارم که با انگیزه از مرزها عبور کند و متفاوت فکر کند. کار در یک دفتر باحال واقعا عالی است. ناهار رایگان هم همینطور. اما فرهنگ هدفمند مهمتر است.
واقعیت: فرهنگ هدف باعث رشد نمایی فروش می شود
4. اشکالی ندارد که شخصی شوید
با من مثل یک عدد رفتار کنید؟ من لطف می کنم. این شغل به سرعت چیزی جز پرداخت اجاره من نخواهد شد. من برای جمعه زندگی می کنم و برای 5 دقیقه شماری می کنم. بعد از چند ماه، احتمالاً مستی مستی خواهم داشت و متوجه می شوم که بیشتر از این از زندگی ام می خواهم.
سپس من فرضیات شما را درست اثبات خواهم کرد. بعد از 8 ماه، من را ترک می کنم و می روم. یا بدتر از آن، من استعفا می دهم و می مانم، درست مثل Donna-Do-Nothing.
این برای هیچ کدام از ما خوب نیست. در اینجا چیزی است که شما باید بدانید:
من طوری بزرگ شدم که باور کنم می توانم دنیا را تغییر دهم. من از شما ناامید هستم که به من نشان دهید که کاری که ما اینجا انجام می دهیم، حتی اندکی اهمیت دارد. من کپی می کنم، قهوه می آورم، کار غرغر را انجام می دهم. اما من این کار را برای کمک به شما برای خرید یک مرسدس بنز جدید انجام نمی دهم.
من هر چیزی را که دارم به تو میدهم، اما باید بدانم که برای چیزی بزرگتر از نتیجه شما تفاوت ایجاد میکند.
امضاء شده،
یک هزاره
هزاره ها به ما می گویند آنچه را که ما در قلب خود می دانیم درست است. مردم می خواهند پول در بیاورند، همچنین می خواهند تفاوت ایجاد کنند. رهبران موفق، هدف را مقدم بر سود میدانند و تیمهایی را به پایان میرسانند که درآمد را از پشت بام میبرند.
نردبان شکسته: کتاب الکترونیکی از فوربس
کارفرمایان به کارگر نیاز دارند. جوانان به شغل نیاز دارند. پس چرا آنها استخدام نمی شوند؟ همچنین در فوربس:
گالری: 10 شرکتی که هزاره های برتر در سال 2015 می خواهند در آنها کار کنند 10 تصویر مشاهده گالری
من را در توییتر یا لینکدین دنبال کنید. وب سایت من یا برخی از کارهای دیگر من را اینجا بررسی کنید. Lisa Earle McLeodLisa McLeod نویسنده کتاب فروش با هدف نجیب است. او به مدیران و تیمهای فروش در سازمانهایی مانند Salesforce، LinkedIn، Roche، Dave & Busters و Peterbilt Trucking مشاوره میدهد. او پس از تحقیقاتش که نشان داد هدف اصیل را در مفهوم تجاری ایجاد کرد: فروشندگانی که با هدف اصیل می فروشند، فروشندگانی را که بر اهداف و قیمت ها متمرکز شده اند، می فروشند. او که یکی از سخنرانان اصلی محبوب است، نویسنده پنج کتاب از جمله فروش با هدف اصیل و رهبری با هدف نجیب است. پیشینه من: من یک مربی سابق فروش Procter & Gamble هستم که خیلی زود متوجه شدم که در رمزگشایی رفتار انسانی مهارت دارم. وقتی 15 ساله بودم که در Donut King در آرلینگتون، ویرجینیا کار می کردم، بیش از 700 دونات را در یک شیفت فروختم. وقتی مالک آن شب که یک مهاجر نسل اول بود، به صندوق پول نگاه کرد، فکش افتاد. پوزخند بزرگی روی تمام صورتش پخش شد. منو گرفت و بغلم کرد. در آن لحظه می دانستم، کمک به مردم برای کسب درآمد یک تلاش نجیب است.”>
* استانداردهای تحریریه چاپ
* چاپ مجدد و مجوزها