رهبر انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف توصیههایی به دولتها داشتهاند که در ادامه بخشی از این بیانات را در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مرور خواهیم کرد.
خبرگزاری میزان – دوم تا هشتم شهریور ماه به مناسبت شهادت شهید رجایی و باهنر در روز هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ به نام هفته دولت نامگذاری شده است.
هفته دولت فرصت مناسبی برای بررسی عملکرد هیئت وزیران و مرور معایب و مزایای فعالیت وزارتخانههای مختلف است تا بتوان با مشخص کردن نقاط ضعف و قوت وضعیت موجود و برنامهریزی دقیق برای آینده انتظارات مردم از قوه مجریه را محقق کرد.
وظایف دولتها موارد فراوانی را شامل میشود که در این مجال به مرور بخشی از این وظایف در بیانات رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداخت.
«خود این هفتهی دولت، فرصت مغتنمی است؛ هم برای نخبگانی که بیرون از دولتند، هم برای اشخاصی که داخل دولتند؛ برای اینکه ارزیابی کنند، یعنی خودآزمایی کردن و ارزیابی کردن کار خود؛ بَلِ الاِنسانُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَة؛ همهی رؤسای دستگاهها، خودشان بهتر از دیگران میتوانند کار خودشان را ارزیابی کنند. ما گاهی ممکن است در مورد آنچه انجام دادهایم، در مقام بیان -خب بیان است دیگر- یک چیزی را ادّعا کنیم، [امّا]مراجعه که میکنیم، میبینیم خودمان خیلی به آن قانع نیستیم؛ یعنی این ارزیابی به نظر من خیلی مهم است. نخبگانِ بیرون هم همینجور؛ نخبگانِ بیرون هم نگاه میکنند به کارهای دولت؛ انتقاد کردن ضرری ندارد، ایرادی ندارد، منتها انتقادِ منصفانه باید باشد. انتقاد، به معنای ارائهی نقاط مشکل و راه حلّ آن نقاط و گشودن آن گرهها [است]، انتقادِ درست این است که به نظر من [اگر]باشد، خیلی خوب است». ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
« گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفهی وجود ما جز این نیست؛ ما آمدهایم خدمت کنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگیهایی داریم، سلیقههایی داریم؛ در زمینهی سیاسی، در زمینهی مسائل اجتماعی، دوستیهایی داریم، دشمنیهایی داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشی بر روی این متن اثر بگذارد؛ و یک نکتهای که در این زمینهی خدمت هست، این است که وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهی هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد. در زمینهی خدمت، کار را باید جهادی کرد؛ جهادی به معنای بیقانونی نیست.» ۱۳۹۲/۰۶/۰۶.
برای وعده روزشمار معیّن کنید؛ تخمین بزنید یک کاری که میگویید این کار را خواهم کرد چه مدّتی طول خواهد کشید و روزشمار معیّن کنید و دانهدانه تعقیب کنید
«برای وعده روزشمار معیّن کنید؛ تخمین بزنید یک کاری که میگویید این کار را خواهم کرد چه مدّتی طول خواهد کشید و روزشمار معیّن کنید و دانهدانه تعقیب کنید. بنده بارها در مجموعههای دولتی این را گفتهام که ما قاعده و قانون و مانند این چیزها کم نداریم؛ ما قانون و بنا و قاعده و هر چه طرح و برنامهها و این حرفها بخواهید زیاد [داریم]؛ آنچه کمبود ما است عبارت است از همین که یک پیگیری جدّیای انجام بگیرد. این هم یک مطلب. انسجام دولت و اقتدار دولت و اِشراف دولت چیزهایی است که خیلی مهم است. انسجام دولتی یعنی از درون مجموعهی دولت حرفهای مختلف درنیاید؛ یکی یک چیزی بگوید، یکی برود خلاف آن را بگوید؛ خب این ذهنیّت مردم و افکار عمومی را بکلّی خراب میکند؛ این باید یک حالت انسجام [داشته باشد]، وانگهی در عمل هم با همدیگر انسجام داشته باشند».۱۴۰۰/۰۶/۰۶
«آنچه ما بهعنوان دولت اسلامی و حکومت اسلامی بایستی بهطور دائم در نظر داشته باشیم این است که باید حکومت علوی را معیار خودمان قرار بدهیم، خودمان را با حکومت علوی بسنجیم؛ هر مقداری که بین ما و آن حکومت فاصله است، آن را عقبماندگی بهحساب بیاوریم. اگر چنانچه کارهای خوب انجام میدهیم، از لحاظ معنوی پیشرفت میکنیم یا کارهایی که مایهی افتخارِ بهحسب ارزشهای اسلامی است انجام میدهیم، مبالغه نکنیم در اهمّیّت آن؛ مقایسه کنیم با حکومت علوی و ببینیم چقدر فاصله است بین ما و او. شاخص عمده در حکومت علوی، یکی عدالت است، یکی پارسایی و پاکدامنی است، یکی مردمی بودن و با مردم بودن است.»۱۳۹۷/۰۶/۰۷
«استقامت کردن اساس کار است؛ والّا یک وزنهی سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سرِ دست بلند کند؛ لیکن نمیتواند نگه دارد؛ آن را میاندازد. قوی و کنندهی کار، کسی است که بتواند این وزنهی سنگین را ظرف مدت لازم سرِ دستش نگه دارد. خیلی از ماها نیتهایمان خوب است و با نیتِ خوب وارد میشویم؛ اما نمیتوانیم این نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد میکند؛ سایش پیدا میکند؛ کمرنگ و ضعیف میشود و احیاناً یک جاذبهی قوىِ معارضی دل را – که جایگاه نیت، دل است – به سوی خودش جذب میکند؛ یک وقت نگاه میکنید، میبینید اصلاً نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آن وقت راه انسان عوض میشود.»۱۳۸۴/۰۶/۰۸
باید حکومت علوی را معیار خودمان قرار بدهیم، خودمان را با حکومت علوی بسنجیم؛ هر مقداری که بین ما و آن حکومت فاصله است، آن را عقبماندگی بهحساب بیاوریم
«تمرکز در تصمیم گیریهای اقتصادى قوه مجریه لازم است. البته من این را کاملاً قبول دارم؛ یعنی بلاشک در تصمیم گیریهای کلان، در مسائل اساسی – که فعلاً اساسیتر از همه، مسائل اقتصادی است؛ و بخصوص آنچه که مربوط به معیشت مردم است و فشارهائی که دشمن میخواهد بر مردم وارد کند – باید تمرکز در تصمیم گیری باشد؛ منتها توجه کنید که این تمرکز در تصمیم گیری، معنایش تمرکز تصمیم گیری در دولت است. همهی توان هم باید به میدان و به صحنه بیاید. کشور ظرفیتهای خوبی دارد، توانهای خوبی دارد؛ هم در درون دولت ظرفیتهای بالائی هست، هم در بیرون دولت.»۱۳۹۱/۰۶/۰۲
«این سیره تلاش و مجاهدتِ مستقلّانه و با اتّکاء به خداوند متعال را رها نکنید، چون هرچه خیر و برکت برای کشور وجود دارد، در سایه این موضوع است. اساس این است که یک مسؤول برای کار و تلاش همّت کند و هدف اصلیاش هم رضای الهی باشد که البته در طول رضای الهی، رضای مردم است؛ یعنی آنجایی که ما برای رضای خدا کار میکنیم، حتماً رضایت مردم را هم باید در نظر بگیریم تا تأمین شود. هرچه و هرجا که ما کوتاهی کردهایم، اثرش دیده شده و آن بهخاطر عدم استقامت در این راه است. این راه را ادامه دهید؛ راه، راهِ پُربرکتی است».۱۳۸۲/۰۶/۰۵
«به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطهتان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عملزدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانهی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را – نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده – شکر کرد و هم اینکه ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست.»۱۳۸۶/۰۶/۰۴
«ما پیشرفت را با عدالت با هم آوردیم؛ یعنی درست نقطهی مقابل آن چیزی که در دنیای مادىِ امروز مطرح است. آنها میگویند ما اگر بخواهیم در پیشرفت، رعایت این مسائل عدالتی را بکنیم، آن پیشرفت به دست نخواهد آمد، بنابراین عدالت را میگذاریم بعد از آنکه پیشرفت را حاصل کردیم. آن وقت با راههای جبرانی مثل همین بیمهها و کمکها، تا آن حدی که بشود – که غالباً هم نمیشود – جبران میکنیم. ما میگوئیم نه، پیشرفتِ همراه با عدالت. در ذات این پیشرفت، عدالت بایستی ملحوظ شده باشد.» ۱۳۸۸/۰۶/۱۶
«در مواجههی با مشکل، دو جور آدم داریم: یک جور آدم هست که وقتی با مشکل مواجه میشود احساس مسئولیت مضاعف پیدا میکند، جوششِ غیرت پیدا میکند. وقتی میبیند مشکل پیش آمد انگیزهی او مضاعف میشود، احساس مسئولیتش مضاعف میشود، احساس میکند تحرّک بیشتری باید انجام بدهد، وارد میدان بشود. یک جور آدم هم هست که وقتی با مشکل مواجه شد دچار یأس و ترس و منفیبافی و “نمیشود” و “نمیتوانیم” و “چکار کنیم” و این چیزها میشود. مدیران دولتی باید از نوع اول باشند یعنی وقتی با مشکل مواجه میشوند این روحیه در آنها وجود داشته باشد؛ روحیهی برخورد، روحیهی “میتوانیم”، روحیهی “حتماً اقدام میکنیم”، این یک مسئله است؛ شجاعت در اقدام و روحیهی برخورد با مشکل بهصورت عاقلانه و مدبرانه. طبعاً هر مشکلی، نوعی برخورد لازم دارد … این را باید همهی دوستانی که در کار دولت هستند، هم خود شما، هم مدیران زیردست شما [داشته باشند.»۱۳۹۷/۰۴/۲۴
مدیران دولتی باید از نوعی باشند که وقتی با مشکل مواجه میشوند روحیه برخورد، روحیه میتوانیم و حتماً اقدام میکنیم در آنها وجود داشته باشد
«مسئلهی مهم دیگر تعامل با قواست. بالأخره شما و مجلس و قوهی قضاییه یک واحدید و یک کلّ هستید؛ ناچار باید با هم تعامل کنید. این هم نمیشود که این قوّه تقصیر را بر گردن آن قوه بیندازد و آن قوه تقصیر را بر گردن این قوه بیندازد. بالاخره در مجموع، حالا بنده که بر حسب قانون مسئولیت تنظیم قوا را بر عهده دارم، وقتی اینطور میبینم، به این نتیجه میرسم که یک خُرده تقصیر این قوّه است و یک خُرده تقصیر آن قوّه است. وقتی که اینطوری شد، طبعاً یک ذره این باید جلو بیاید، یک ذره آن باید جلو بیاید. بدون هماهنگی با قوای دیگر، شما نمیتوانید کار را پیش ببرید و حتماً بایستی این تعامل و هماهنگی و اعتماد را بهوجود آورید؛ که این اعتمادِ از یک طرف، اعتماد از طرف دیگر را هم به وجود بیاورد. البته بدیهی و طبیعی است که وقتی انسان با یک طرفی میخواهد تعامل کند که در آن طرف هم ارادههای مختلفی وجود دارد، نباید انتظار داشته باشد که همهی ارادهها و زبانها در آن طرف، به این اعتماد و خوشاخلاقیای که شما نشان دادید، توجه کنند؛ نه، حالا بالاخره یک گوشهای هم یک صدایی در میآید. اما اصل را بر این باید گذاشت؛ هم آنها باید به شما اعتماد کنند، هم شما باید به آنها اعتماد کنید. میثاق همهی ما قانون اساسی است و یک وظایف تعریفشدهای در قانون اساسی کشور وجود دارد. یک کاری بر عهدهی مجلس است که باید انجام بدهد، دولت ناگزیر بایستی از آن تبعیت کند. اختیاراتی هم بر عهدهی دولت گذاشته شده است، مجلس و قوای دیگر حق ندارند در آنها دخالت کنند. هر کدام یک محدودیت و مسئولیت تعریف شدهای دارند و بر اساس همین بایستی تعامل داشته باشید. بالاخره قانون و مجلس و اینها اهمیت کمی ندارند.»۱۳۸۵/۰۶/۰۶
ما برای اجرای عدالت آمدهایم قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند
«ما برای اجرای عدالت آمدهایم. قشر محروم مردم، بلندگو و تریبون ندارند؛ اما قشر مرفه و زرمند و زورمند، هم از تریبونها بهناحق استفاده میکنند؛ هم هرجا بخواهند، در بدنهها اعمال نفوذ میکنند و کارشان را پیش میبرند؛ ولی آن قشر محروم زمین میمانند. اهتمام اصلی دولت در همه سیاستهای اجرایی و بخشی، باید رفع محرومیت به نفع ایجاد عدالت باشد. این باید اوّلین چیزی باشد که مورد نظر قرار میگیرد. با این کار، چقدر ما رفع محرومیت میکنیم و چقدر کشور را به عدالت نزدیک میکنیم. البته اینکه چه چیزهایی در رفع محرومیت بیشتر مؤثّرند، شما آنها را خیلی خوب میدانید. اشتغال، مسکن، درمان، بیمه و موارد گوناگون دیگر، در کاهش و رفع محرومیت مؤثّرند. مثلاً اگر میخواهیم یک پروژه صنعتی یا معدنی یا ارتباطاتی را اجرا کنیم، در درجه اوّل باید ببینیم تأثیر آن در ایجاد عدالت اجتماعی چقدر است؛ بر این اساس کار کنیم.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵
دو کار اساسی و اصلی است که باید انجام بگیرد؛ یکی تولیدات فرهنگی سالم در زمینههای مختلف، و یکی جلوگیری از تولیدهای مضر و بهاصطلاح متاع و کالای مضرّ فرهنگی؛ به نظر من این جزو کارهای اساسی است. در همهی دنیا مراقبت از محصولات فرهنگی و کتاب و مانند اینها وجود دارد؛ کجای دنیا است که وجود نداشته باشد؟ یکجا را به من نشان بدهید. رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود؛ آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور و مبانی امام و مانند اینها باید محفوظ باشد. این هم مطلب دوّم که جزو اولویّتهایی است که به نظر من در این برهه است. ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
«یک مسئله که من اصرار دارم روی آن تکیه بکنم، مسئلهی فضای مجازی است؛ خب فضای مجازی خیلی مهم است. آقایانی که در زمینهی فضای مجازی نظراتی دارند و ابراز میکنند و گاهی میگویند که این جزو زندگی اصلی مردم است -که ما هم قبول داریم؛ الان واقعاً فضای مجازی، یک بخش حقیقی از زندگی مردم شده؛ حالا دولت الکترونیک و از این قبیل که به جای خود محفوظ است- شکّی نیست [امّا]آنچه عرضِ من است و من روی آن تکیه میکنم این است که فضای مجازی بدون اختیار ما، از بیرون از اختیارِ ما دارد مدیریّت میشود؛ بحث این است. فضای مجازی یک چیزی نیست که آدم بتواند مثل یک آب روانی هر جور که میخواهد از آن استفاده بکند؛ دیگران دارند این آب را به یک سمتی که خودشان میخواهند هدایت میکنند؛ آنها دارند مدیریّت میکنند این فضا را. خب وقتی که ما میدانیم کسانی از بیرون دارند فضای مجازی را -که ما هم دستاندرکارش هستیم و مبتلابهِ ما است- هدایت میکنند و مدیریّت میکنند، ما نمیتوانیم بیکار بنشینیم در مقابل او؛ ما نمیتوانیم مردممان را که با فضای مجازی ارتباط دارند، بیپناه رها کنیم در اختیار آن مدیری که دارد پشت پرده، فضای مجازی را اداره میکند. عوامل مسلّط بینالمللی در این زمینهها بشدّت فعّالند: از لحاظ خبردهی، خبررسانی، تحلیل دادهها و امثال گوناگون؛ هزاران کار دارد انجام میگیرد روی فضای مجازی. برای خاطر این است که بنده روی مسئلهی شبکهی ملّی اطّلاعات این همه تأکید میکنم.» ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
«توصیهی ما این است که اولویّتها را رعایت کنید؛ بالاخره توان دولت محدود است، به همه کار که نمیشود رسید؛ بایستی ببینیم کارهای اولویّتدار کدام است. حالا «اولویّت» یعنی چه؟ اولویّت را هم بین سرفصلهای اساسی ــ مثلاً فرض کنید که ما یک سرفصل داریم به عنوان اقتصاد، یک سرفصل داریم به عنوان علم، یک سرفصل داریم به عنوان امنیّت، یک سرفصل داریم به عنوان آسیبهای اجتماعی، یک سرفصل داریم به عنوان فرهنگ؛ اینها سرفصلهای اصلی است ــ پیدا کنید؛ که حالا به نظر بنده فعلاً اولویّت، اقتصاد است. نه اینکه به بقیّهی کارها نباید رسید؛ چرا، به همهی کارها باید رسید، امّا عطفِ توجّه عمده باید به سوی مسائل اقتصاد باشد که حالا عرض خواهم کرد. خب، بعد که در سرفصلها اولویّت معیّن شد، در همان مواردی هم که در زیرمجموعهی هر سرفصلی هست، باز اولویّتهایی وجود دارد؛ مثلاً در باب اقتصاد اولویّت چیست؟ در باب فرهنگ اولویّت چیست؟ در همهی اینها باید اولویّتها را رعایت کنیم.»۱۴۰۱/۰۶/۰۸
«اگر یک مدیر عالی وقتش را تقسیم بکند، شاید بشود گفت که باید نیمی از وقتش را صرف نظارت بر دستگاه خودش، و نیمی را صرف کارهای دیگر بکند؛ فکر کردن، سیاستگذاری کردن، دستور دادن، جلسه گذاشتن، و از این قبیل. نظارت بر این دستگاه، یعنی دایماً حضور داشته باشید؛ آقا شما دارید چه کار میکنید؟ این کار چه شد؟ مسألهی پیگیری هم بخشی از همان نظارت است. این یک نکته است که لازم بود عرض بکنم. خواهش میکنم آقایان این قضیه را جدی بگیرند. نکتهی دوم اینکه به گزارشها ترتیب اثر بدهید و روی آنها حساس باشید. باید انسان شامهیی پیدا کند که تا یک گزارش میآید، آن نکتهی حق را در آن گزارش استشمام کند، یا لااقل در حد بالایی اینطور باشد. هر مدیری باید زیرمجموعهی خودش را زیر چتر حمایت خودش قرار بدهد؛ والّا آنها نمیتوانند کار کنند؛ ولی این دفاع از همکار – که سنت بسیار پسندیده و خوبی است – مانع نشود که اگر گزارشی علیه آن همکار آمد، شما بجد به آن برسید. اگر این کارها را کردید، دستگاه اجرایی اصلاح خواهد شد.» ۱۳۷۰/۰۶/۰۳
«در محیط وزارتخانه، آن جوّ حزب الّلهی را غالب کنید. با همان بارِ معنایی که کلمه «حزبالّلهی» دارد. باید آدمهای متدیّن بر سرنوشت تشکیلات حاکم باشند. البته در سطوح مختلف، انسان میتواند از همه کسانی که اندک چیزی بلدند و خودشان هم با ما همعقیده نیستند و حتی میگویند که «همعقیده نیستیم»، استفاده کند. حرفی نیست. بنده در بخشهای مختلف کشور، قسمتهایی را میشناسم که آن مدیری که در آن قسمت کار میکند – البته مدیر در سطوح پایین، یا یک کارشناس متخصّص – اعتقادی هم به راه انقلاب ما ندارد؛ اما خودش را در خدمت این مدیریّت قرار داده؛ در خدمت این تشکیلات یا این وزارتخانه یا این اداره قرار داده است و کار میکند. به این شکل میتوانید از خدمات افراد استفاده کنید. اما آنهایی که تعیین کنندهاند، راه را مشخّص میکنند و بخصوص، در سطوح بالای مدیریّت و نیز کارشناسیهایی که خط دهنده هستند، باید افرادی باشند با روحیه انقلابی و اسلامی عمیق. این، آن اساس کار است که اگر شد، به اعتقاد بنده تمام هدفهایی که شما برای خودتان مشخّص کردهاید و در برنامههایتان آوردهاید و در سخنرانیها و بیاناتتان اظهار کردهاید، تحقّق میپذیرد.»۱۳۷۲/۰۶/۰۳
«آخرین عرضم این است که برادران و خواهران عزیز! این مدّتِ مسؤولیت در دولت را قدر بدانید. این مسؤولیتها گذراست؛ آنچه که برای شما باقی میماند، اجر و ثوابی است که بر اثر کار برای مردم به شما خواهد رسید و خدای متعال شما را مشمول آن اجر و ثواب خواهد کرد. مردم هم قدر دولت و قدر مسؤولان خدمتگزار را میدانند. سرمایه عظیم پشتیبانی آنها از شما، سرمایه خدادادی است. این سرمایه را باید حفظ کنید، که با همین تلاش مخلصانه، انشاءاللَّه حفظ خواهد شد. امیدواریم که انشاءاللَّه کار شما مرضىّ حضرت ولىّعصر ارواحنافداه واقع شود و روح مطهّر امام از شما شاد باشد و ارواح طیّبه شهدا از همه شما خشنود باشند؛ ما هم شما را دعا خواهیم کرد. خدای متعال شما را در این راهِ سرافرازانه و پُرافتخار کمک کند». ۱۳۷۷/۰۶/۰۲
انتهای پیام/
source