توسعه اقتصادی پیششرطهایی دارد و باید در ابعاد مختلف به توسعه و پیشرفت دست پیدا کرد. تجربه تاریخی نشان داده توجه صرف به یکی از ابعاد توسعه اقتصادی زیانبار و خسارتبار است. کشورهایی که در امر توسعه اقتصادی همه ابعاد را در نظر گرفتند موفق شدند و به توسعه پایدار و تقریباً آسیبناپذیر دست یافتند.
متأسفانه در ایران به همه ابعاد توسعه اقتصادی توجه نشده؛ درصورتیکه اقتصاد را باید همانند بستهای در نظر گرفت که همهشمول و فراگیر است. این نگاه اشتباه سبب شده از مواهب و نعمات الهی نتوانیم به بهترین شکل ممکن بهره بگیریم.
یکی از آفتهای اقتصاد ایران؛ وابستگی بیش از حد آن به درآمدهای نفتی و گازی است و همین مسئله دولتها را از تمرکز بر دیگر ظرفیتهای اقتصادی کشور بازداشته و یا آنها را به حاشیه برده؛ اقتصاد دریا یا توسعه دریامحور یکی از این ظرفیتهاست.
شاید در باور عموم مردم هضم واژه «توسعه دریامحور» خیلی ساده نباشد و یا اینکه نگاه سطحی به آن داشته باشند ولی با نگاه علمی به این مفهوم متوجه خواهیم شد زیرمجموعه اقتصاد دریا صنایعی مانند گردشگری، حمل و نقل، شیلات، تولید انرژیهای تجدیدپذیر، ماهیگیری و غیره قابل احصا و دستیابی هستند. به عبارت بهتر اقتصاد دریا مفهومی کلی بوده که ذیل آن منابع عظیمی از ثروت و فرصت نهفته شده ولی ما فقط از یک نعمت یعنی نفت و گازی که در بستر دریاست بهره میبریم.
از آنجا که بیش از 90 درصد تجارت جهانی از طریق حمل و نقل دریایی انجام میپذیرد ضرورت دارد مطالعات عمیقی پیرامون اهمیت اقتصاد دریا انجام شود. مثلاً بنادر ایران نتوانستهاند در حوزه حمل و نقل دریایی به جایگاه بالای بینالمللی دست پیدا کنند درصورتی که بنادر امارات متحده عربی، عمان و قطر به خوبی ایفای نقش کردهاند و ارزآوری خوبی برای کشورشان به ارمغان آوردهاند.
علاوه بر آنکه تمرکز بر اقتصاد دریا چهره محرومیت را از مناطق ساحلنشین میزداید، تأثیر بسزایی هم در ارتقای جایگاه بینالمللی ایران در تجارت جهانی داشته و از سوی دیگر اشتغال و تولید ناخالص داخلی را رونق میبخشد.
طبق آمارهای منتشر شده، سهم جهانی ایران از اقتصاد دریا بدون احتساب منابع نفتی و گازی تقریباً یک درصد است؛ درصورتیکه از نظر ظرفیت در میان 184 کشور رتبه 40 را در اختیار داریم و به همین دلیل اگر برنامهریزی و مطالعات علمی بیشتری انجام شود و آنها را اجرایی کنیم، میتوانیم سهم خود را از اقتصاد دریا افزایش دهیم.
متأسفانه بخش قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی در حاشیه دریا متمرکز بر شهرهای بزرگ ساحلی شده و همین مسئله بسترهای بیتوجهی به شهرهای مرزی و کوچک را فراهم کرده است. یکی از پیششرطهای توسعه اقتصاد دریامحور آن است که چالشهای مرتبط با توزیع نامتوازن جمعیت، تمرکزگرایی و عدم توجه به ظرفیتهای موجود در نواحی مرزی را حل و فصل کنیم. متأسفانه هفت استان ساحلی که 25 درصد مساحت کشور را تشکیل میدهد فقط پذیرای 10 درصد جمعیت این سرزمین هستند.
اگر بتوان فرصتهای اقتصادی برابر در شهرهای ساحلی ایجاد کرد قطعاً از مهاجرت ساکنان جلوگیری شده و به ازای هر شغلی که ایجاد میشود چهار شغل دیگر هم در کنارش پدیدار خواهد شد. وقتی در حاشیه سواحل صنایع مختلف راهاندازی شوند جمعیت افزایش پیدا میکند، فرصتهای اقتصادی بیشتری به وجود میآید و از همه مهمتر آنکه گردشگری رونق دوباره خواهد یافت.
در پایان باید اشاره کرد مناطق آزاد نقش مهمی در اقتصاد دریامحور دارند و صرفاً نباید به محلی برای واردات تبدیل شوند. مناطق آزاد شاهکلید توسعه مشاغل، صادرات، ایجاد پیوندهای اقتصادی میان ساحلنشینان با یکدیگر و حتی کشورهای همجوار هستند. مناطق آزاد ماهیت فراسرزمینی دارند و به همین دلیل جذاب شدهاند و لذا باید از این جذابیت حداکثر استفاده را کرد. پس میتوان نتیجه گرفت از طریق اقتصاد دریامحور میتوان گردشگری، تولید، اشتغال، صنایع، صادرات و شیلات را توسعه بخشید.
یادداشت از سعید امینی
انتهای پیام
source