انتقاد خبرگزاری رادیکال از تلاش پزشکیان برای «وفاق»: نشان دادن عبدالحمید بهعنوان محور وفاق، میتواند پیامهای نادرستی به افکار عمومی ارسال کند
تسنیم نوشت: دیدار و گفتگو با افرادی مانند مولوی عبدالحمید تا آنجا که به کاهش شکافها منجر شود حتماً اقدام خوبی است؛ اما میزانسن مسائل باید به نحوی تنظیم شود که این تصور پدید نیاید که او در موضوعات پیش آمده طرف بیگناه ماجرا بوده است.
یکی از مهمترین تصاویر بازتاب یافته از سفر یک روزه مسعود پزشکیان، رئیس جمهور به سیستان و بلوچستان، دیدار او با مولوی عبدالحمید امام جمعه مسجد مکی زاهدان بود. در همین رابطه برخی رسانهها این دیدار را فتح بابی برای تعامل مثبت با عبدالحمید توصیف کردند. این رویکرد تعاملی، که از دعوت او به مراسم معارفه استاندار بومی این استان تا دیدار با رئیس جمهور گسترش یافته، حاوی پیامهایی چندوجهی است که نیازمند تحلیل دقیق است.
عبدالحمید اسماعیلزهی، در دیدار «نخبگان و فرهیختگان استان سیستان و بلوچستان» با رئیسجمهور، ضمن دادن نامهای به پزشکیان اظهار داشت: «درخواست ما این است که وحدت را تقویت کنید. وقتی مردم کنار هم باشند، هزینه امنیت کاهش مییابد.» این پیام، هرچند ساده به نظر میرسد، اما در دل خود بازتابدهنده دغدغهها و پیشنهادهایی برای گذر از بحرانهای منطقهای است که تحت تاثیر اظهارت تنشزا دامن زده شده بودند.
مولوی عبدالحمید محور وفاق یا بخشی از مسئله؟
عبدالحمید اما در سال 1401 مواضعی اتخاذ کرد که او را به یکی از چهرههای مورد توجه رسانههای اپوزیسیون از جمله شبکههایی مانند ایراناینترنشنال تبدیل کرد. اگرچه در بحبوحه آشوبهای 1401 در مواجهه با ناآرامی های زاهدان اشتباهاتی رخ داد و تبعات سنگینی به کشور تحمیل کرد اما برای جبران این اشتباه از همان ابتدا گامهای نیز برداشته شد.
مواضع تند و تحریکآمیز مولوی عبدالحمید در آن زمان، بهعنوان بخشی از پازل ناامنیهای منطقهای تفسیر میشد. بااینحال، اکنون با گذر زمان و کاهش التهابات، عبدالحمید ظاهراً اعلام میکند که به سمت گفتوگو و تعامل حرکت کرده است.
این تغییر رویکرد را میتوان نتیجه واقعبینی بیشتر نسبت به شرایط کشور و ناتوانی پروژههای براندازانه در تغییر معادلات منطقهای دانست. اینک و پس از شکست پروژههای تحریکآمیز، عبدالحمید حداقل مدعی است که در مسیری متفاوت گام برداشته و بهنوعی از گفتمان پیشین فاصله گرفته است.
گامی بهسوی انسجام بیشتر
دعوت از عبدالحمید برای حضور در مراسم رسمی و دیدار با مقامات عالیرتبه مانند مسعود پزشکیان، بازتابدهنده رویکردی است که بهدنبال باز کردن مسیر گفتوگو و تقویت انسجام ملی است. اقدامات دولت در این زمینه، از جمله انتصاب استاندار بومی در سیستان و بلوچستان، گامی مثبت و سازنده تلقی میشود. این تصمیمها، اگرچه در راستای کاهش شکافها و تنشهاست، اما موفقیت آنها به چگونگی تنظیم «میزانسن تعامل» بستگی دارد.
با این حال، یکی از نقدهای اساسی که به دیدار رئیس جمهور با عبدالحمید وارد میشود بازتاب رسانهای آن است. تنظیم درست این روابط و ارائه پیام دقیق در تعاملات رسانهای و سیاسی، برای جلوگیری از سوءبرداشتها ضروری است. نشان دادن عبدالحمید بهعنوان محور وفاق، با توجه به سابقه مواضع او، میتواند پیامهای نادرستی به افکار عمومی ارسال کند. عبدالحمید در گذشته متاسفانه خود را به بخشی از مشکل تبدیل کرده بود، و القای اینکه او همواره بخشی از راهحل بوده تصویر نادرستی از میزانس مسائل در کشور است.
تفکیک خط مطالبهگری از تروریسم
یکی از نکات مثبت شرایط کنونی در سیستان و بلوچستان، تفکیک واضح خط تروریسم و آشوب از مطالبهگری مشروع است. در سال 1401، تحریکات گروههای تروریستی مانند جیشالعدل، شرایطی را ایجاد کرد که برخی مطالبات مردم منطقه نیز در میان آن التهابات گم شد. اما اکنون، با برخورد قاطع نیروهای نظامی با تروریستها و تغییر گفتمان برخی چهرههای محلی مانند عبدالحمید، این خطوط بهخوبی از هم جدا شدهاند.
در این وضعیت، تعاملات مسئولانه دولت میتواند به تقویت گفتمان مطالبات قانونی مردم و جلوگیری از سوءاستفاده جریانهای افراطی کمک کند.
نقش دولت و بزرگان در تحقق مطالبات مردم
تعامل با عبدالحمید و دیگر چهرههای محلی در سیستان و بلوچستان، اگر با رویکردی مدبرانه و مبتنی بر تنظیم دقیق روابط همراه باشد، میتواند به کاهش شکافها و تقویت وحدت ملی منجر شود. اما در این میان، لازم است پیام تعاملات بهگونهای منتقل شود که نشاندهنده قاطعیت و ثبات حاکمیت در کنار احترام به تنوعات فرهنگی و مذهبی باشد.
آنچه امروز در سیستان و بلوچستان مورد نیاز است، نه صرفاً تعامل با چهرههایی مانند عبدالحمید، بلکه تدوین و اجرای سیاستهایی است که بهصورت ساختاری به توسعه پایدار و کاهش نابرابریها و شکافها در این استان بینجامد.
گفتمان وحدت، هرچند ارزشمند است، اما برای نهادینه شدن، نیازمند حمایت عملی و عینی از خواستههای مشروع مردم است. در این مسیر، نقش دولت در کاهش حساسیتها، مدیریت فضای رسانهای و تفکیک بین مطالبات واقعی و جریانهای تخریبی، برجسته بوده و نقش چهرههای دارای پایگاه اجتماعی نیز در جهت دهی مناسب به مطالبات عمومی و مهار سو استفادهها از این مطالبات اهمیت دارد.
source