به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، فروپاشی حزب بعث سوریه و ورود تروریست های تکفیری به دمشق و آینده سوریه و منطقه سوالاتی را در ذهن ایجاد کرده که پرداختن به آنها مهم است. در نتیجه می توان نکاتی را پیرامون این مسائل ذکر کرد:

ـ. اولین نکته درباره سوریه است که می توان گفت این اقدام و عدم مقاومت مردم و ارتش در برابر تروریست ها در آینده این کشور را به سمت لیبیایی سازی خواهد برد که هر گروه و بازیگری بخشی از یک منطقه را در دست داشته باشد. چنانچه هرج و مرج در سوریه بیش از اندازه باشد به سمت تجزیه نیز خواهد رفت که این بدبینانه ترین حالت است.

ـ در رابطه با طرح اسرائیل برای سوریه و لبنان نیز باید گفت که صهیونیست ها از وضعیت موجود در سوریه در جهت حمله به زیرساخت های نظامی این کشور استفاده کرده اند و حملات مختلفی را نیز به مکان های نظامی انجام داده اند. در کنار این حملات به مناطق و زیرساخت های نظامی، سیاست دیگر اسرائیل ایجاد منطقه حائل در جولان و ورود به برخی مناطق جنوبی سوریه در قنیطره و درعا است.

ـ در رابطه با ترکیه نیز باید گفت که این کشور در راستای سیاست توسعه ارضی خود نگاهی به مناطق شمالی سوریه دارد و احتمال دارد که ترکیه حملاتی را به مناطق شمالی و شرق سوریه انجام دهد. هرچند در کلان بعد از این بازیگری ترکیه در منطقه بیشتر خواهد شد و احتمال انجام اقداماتی در سطح منطقه همچون تلاش برای اشغال استان سیونیک توسط آذربایجان و احداث کریدور زنگزور وجود دارد.

ـ در رابطه با لبنان نیز باید گفت دسترسی زمینی مقاومت به لبنان از طریق سوریه قطع شد و این احتمال وجود دارد که اسرائیل حملات خود را به جنوب لبنان آغاز کند و این امر نشات گرفته از سقوط نظام سوریه باشد. یعنی رژیم صهیونیستی به این نقطه رسیده باشد که باتوجه به قطع مسیر دسترسی به لبنان، اکنون زمان مناسبی برای حمله به لبنان است و این امر بعد از توافق ۶۰ روزه صورت گیرد.

ـ در رابطه با ایران و اقدامات آن برای حمایت از مقاومت لبنان نیز باید گفت که گرچه این مسیر ارتباطی قطع شده است،اما حمایت از مقاومت لبنان قطع نخواهد شد و مسیرهای مختلفی برای حمایت ایران از مقاومت وجود دارد که این امر طی مقاطع گذشته نسبت به سایر حوزه ها صورت گرفته است که حتی وضعیتی به مراتب بدتر از وضعیت کنونی لبنان داشته اند که حتی از هوا و دریا هم محاصره بوده اند.

ـ بسیاری این سخنان را مطرح می کنند که ایران کنش گری خاصی در سوریه انجام نداد و همین مساله منجر به سقوط بشار اسد شد. این درحالی است که ایران علاوه بر کنش گری فعال در عرصه سوریه اقدامات متعددی انجام داد، اما به دلیل وضعیت ارتش و نوع تقابل داخلی با بحران موجود این وضعیت در سوریه به وجود آمد.

ـ از هم اکنون بازیگران دخیل در بحران به دنبال اتخاذ ترتیبات امنیتی خود در این کشور هستند که در این میان اقدامات ترکیه و رژیم صهیونیستی بیشتر از همه است. تا قبل از هرگونه اقدامی توسط این دو بازیگر باید از طریق اقدامات سیاسی و استفاده از سازمان های بین المللی راهکاری برای جلوگیری از افزایش کنش گری این دو بازیگر است.

ـ. در رابطه با نقش روسیه در بحران اخیر نیز باید گفت که‌ مهم ترین پایگاه نفوذ روسیه در منطقه در سوریه بوده است. به نظر می رسد آمریکایی ها با انجام بحران در سوریه به دنبال فشار بر روسیه برای انعطاف در اوکراین بودند که بدین طریق یک فشار همه جانبه به روسیه انجام دهند.

ـ محور مقاومت و ایران به هر نحو ممکن باید کنش گری خود را در سطح منطقه بیشتر کنند. القای این سناریو که ایران با سقوط سوریه یا محور مقاومت تضعیف شدند راه حل نیست و باید به سمت کنش گری های خاص رفت. بدین گونه که ایران در عرصه منطقه ای بر اساس مبانی کلان مقاومت اقداماتی را در حوزه کنشی انجام دهد نه اینکه صرفا در موضع واکنشی باشد. یعنی قبل از وقوع بحران باید برای دشمن بحران ایجاد کرد وگرنه باید همواره در موضع واکنشی بود.

ـ در بحران فعلی سوریه حرف اول را رسانه زد.‌ امری که یک نکته مغفول در محور مقاومت است. تروریست ها با استفاده از این ابزار و درحالی که با برخی شهرها چند ده کیلومتر فاصله داشتند مدعی تصرف آن شهر یا روستا بودند و جلوه ای مردم دوست از خود نشان دادند. در رسانه نیز همچون کنش گری در سیاست خارجی باید در موضع آفندی بود. زیرا موضع پدافندی منجر به همین وضعیتی خواهد شد که در سوریه اتفاق افتاد.

source

توسط jahankhabari.ir