مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا

بلافاصله پس از آتش‌بس در لبنان، شاهد تحولات سوریه با حملات گسترده مخالفان دولت سوریه و هیئت تحریرالشام به رهبری محمد جولانی و اشغال شهرهای مهم سوریه یکی پس از دیگری بدون کمترین مقاومت ارتش و نیروهای مردمی و پس از آن سقوط دولت بشار اسد آن هم در مدت زمانی قریب به ۱۰ روز بودیم. 

تحلیل‌گران و کارشناسان معتقدند سقوط یکی پس از دیگری شهرها و در نهایت دمشق صرفاً به دخالت عوامل خارجی وابسته نبوده است بلکه عدم اصلاحات داخلی، اقتصادی و سیاسی و نارضایتی مردم در سرعت بخشیدن به این اتفاق تأثیرگذار بوده است.

از سوی دیگر رویکرد جمهوری اسلامی ایران پس از این تحولات حائز اهمیت است، همانطور که مقام معظم رهبری در دیدار روز گذشته بر آن تأکید داشتند «نباید تردید کرد که عامل اصلی آنچه در سوریه اتفاق افتاد، در اتاق فرمان آمریکا و اسرائیل طراحی شده است، هر چند یک دولت همسایه سوریه هم در آن نقش دارد ولی نقشه‌کش اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی است».


بیشتر بخوانید: 


در ادامه  گفت‌وگوی مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا را با ایکنا می‌خوانیم:

ایکنا ـ نقش عوامل خارجی و بازیگرانی چون آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی را در بحران سوریه و سقوط دولت بشار اسد چگونه ارزیابی می‌کنید؟

غرب آسیا به یک معنا منطقه‌ و محل تولد اسلام است ولذا این منطقه از دیرباز به دلایل مختلف مورد طمع بسیاری از کشورهای غربی بوده است؛ چه آن زمان که غرب به سمت صنعتی شدن رفت و نیاز به بازار مصرف غرب آسیا داشت و چه پیش از آن و در هنگامه نزاع تمدنی اسلام و غرب. هنگامی که به اعصار مختلف تاریخ نگاه می‌کنید مهمترین جنگ‌های دنیا که جنگ‌های صلیبی است در همین منطقه از سوی غربی ها بر دنیای اسلام تحمیل شده است. 

رژیم صهیونیستی؛ جای پای غرب در منطقه

بعد از آن نیز کشورهای اروپایی به ویژه برای اینکه بتوانند خط صعودی پیشرفت و توسعه خود را ادامه دهند چشم به بازارهای مصرف و انرژی غرب آسیا دوختند. طبیعی بود که برای بدست آوردن آن به دنبال جایگاه و نفوذی در منطقه باشند تا موقعیت خود را سامان دهند. پس صحبت از نقش عوامل بیرونی درباره تحولات سوریه، لبنان، عراق و حتی ایران، که مورد طمع غرب واقع شده بود و تاریخ نیز آن را به ثبت رسانده است، موضوع جدیدی نیست.

معمولاً پیش از یک عامل داخلی، عامل خارجی است که خود را برجسته می‌کند. به ویژه در تحولات این روزهای سوریه از جمله این عوامل خارجی که ابزار غرب یا جای پای غرب در منطقه محسوب می‌شود، رژیم صهیونیستی است. این رژیم از زمان تأسیس، به کمک متحدان غربی خود به دنبال تجزیه کشورهای منطقه یا ضعیف کردن کشورهای پیرامون خود بوده است. این ضعیف شدن معمولاً از طریق جنگ‌ها صورت می‌گیرد. یعنی جنگی را رژیم صهیونیستی با هدف نابود کردن ارتش کشوری راه می اندازد و در تمام این سال‌ها آمریکایی‌ها و غربی‌ها پشت اسرائیل بودند. بنابراین هر اتفاقی که در منطقه می‌افتد تبدیل به فروپاشی آن کشور و بالتبع، تضعیف ارتش‌های آن کشور است. تضعیف ارتش‌های کشورهای پیرامونی فلسطین اشغالی، هدف مطلوب رژیم صهیونیستی است. اتفاقی که در جنگ با مصر، لبنان، اردن، سوریه و حتی عراق رخ داد.

در اتفاقات عراق ارتش این کشور پس از صدام عملاً نابود شد. عراق را اول اشغال کردند و بعد با آوردن فرمانده نظامی، ارتش عراق را منحل کردند. این که می‌بینید در سال‌های اخیر عراق مورد حمله واقع شد و توانستند این حملات را دفع کنند، صرفاً به دلیل بسیج مردمی یا همان حشدالشعبی عراق بود که اگر نبود قطعاً شکست می‌خوردند زیرا آمریکایی‌های عمداً ارتش عراق را ضعیف کردند تا در چنین روزی که سناریوی‌ خود را از طریق داعش پیاده می‌کنند، ارتش عراق نتواند مقابل آنها بایستد. 

اگر درایت مرجعیت عراق در تأسیس حشدالشعبی نبود امروز نیز عراق در کنار مرزهای ما جولانگاه سازمان‌های تروریستی دست پرورده آمریکا بود. بنابراین این بلا را می‌خواهند بر سر سوریه بیاورند به طوری که ارتش سوریه را با فروپاشی ساختار سیاسی ضعیف کردند و ارتش سوریه را با آوردن برخی از گروه‌های معارض مسلح که در میان آنها یکسری گروه‌های چند ملیتی وجود دارد، به مانند ارتش لبنان، اردن و مصر تضعیف کردند. لذا هر تعداد از ارتش‌های کشورهای پیرامونی تضعیف شوند، خیال رژیم صهیونیستی نسبت به امنیت خود راحت‌تر است. در واقع اسرائیل می‌خواهد هیچ کشور پیرامونی دارای ارتش قوی و برخوردار نباشد. 

ترک‌ها به دنبال رؤیای امپراتوری عثمانی در سوریه

حداقل در حوزه اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای نباید توجه‌ ما در خصوص تحولات سوریه از مسئله فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونیستی به جای دیگری منحرف شود. عامل اصلی بدبختی‌های کشورهای منطقه از جمله سوریه امروز، اسرائیل است. این را هیچ وقت نباید فراموش کنیم که تمام این اتفاقات رخ می‌دهد تا مسئله فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونیستی فراموش شود. بنابراین از این بابت است که در بحث رسانه‌ای بر مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی و دخالت این مسئله در تحولات پیرامونی اصرار دارم. در این میان دخالت کشورهای دیگری چون ترکیه مقطعی و باهدف دور کردن تهدیدات است. ترک‌ها همواره طی این سال‌ها تهدید بزرگی چون اکراد را برای خود شناسایی کردند و هرجا که اکراد باشند ترک‌ها تلاش می‌کنند آن منطقه را مورد هجوم قرار دهند یا اگر بتوانند اشغال کنند تا بتوانند تهدید امنیتی خود را دور کنند. 

ترک‌ها امروز در سوریه نیز به دنبال این هستند که هم آن تهدید را به اصطلاح مرتفع کنند و هم اگر بتوانند رویای امپراتوری عثمانی را که اکنون در نگاه آنها یک اسلام اخوانی است در سطح منطقه گسترش دهند که سوریه یکی از کشورهای مورد هدف این طرح ترک‌هاست. 

در کنار ترک‌ها نیز کشورهای دیگر از امارات گرفته تا عربستان سعودی و مصر دوران محمد مرسی هستند که حداقل از ابتدای بحران سوریه سود می‌بردند، هرچند آنها این اواخر اهداف خود را در سوریه دنبال نمی‌کردند چون متوجه شدند در رقابت با ترکیه اگر دولت بشار اسد سقوط کند بیش از اینکه به نفع کشورهای عربی باشد به نفع کشور ترکیه است. پس رو دست خوردن از ترک‌ها در این قصه ملموس است. یعنی در واقع به نوعی این طرح ترکی بود که در سقوط دولت بشار اسد اجرا شد. 

ایکنا ـ در کنار عوامل خارجی، چه میزان عوامل داخلی مانند عدم اصلاحات اقتصادی و سیاسی و نارضایتی مردم در سرعت بخشیدن به سقوط دولت سوریه دخیل بوده است؟

کشوری چون سوریه که قریب 15 سال در بدترین جنگ بود و خیلی‌ها جنگی که در سوریه شکل گرفته بود را با جنگ جهانی سوم برابر می‌دانند، چون تقریبا بیش از 90 کشور دنیا در کنار تروریست‌ها بودند تا دولت بشار اسد را ساقط کنند. لذا هر کشوری که جنگ را تجربه کند هم به فرسایش می‌رود و هم توان خود را از دست می‌دهد اما در عین حال دولت بشار اسد تا زمانی می‌توانست این را به عنوان دلیلی برای عدم توفق در بهبود معیشت و اقتصاد سوری‌ها مطرح کند اما از مقطعی به بعد و به ویژه از سال 2017 میلادی که به کمک ایران و حزب الله لبنان توانست تا حدودی بر اکثر نقاط کشور خود حاکمیت پیدا کند، فرصت مناسبی بود تا بتواند با یک نوع آشتی عمومی، مخالفان خود را به سمت خود بکشاند و آنها را در مجاری حکومت جا دهد و بتواند از مرحله پس از جنگ عبور کند. مثلاً به جای یک مصالحه عمومی در مناطقی که در گذشته دست تروریست‌ها بود، کمیته‌ای به عنوان صلح و آشتی درست کردند که اگر آنها دولت بشار اسد را بپذیرند به آنها امان‌نامه داده می شد، حال آنکه این کاری شکلی و نه عمیق برای عبور از این جریان بود اما اگر دولت بشار اسد به سمت مصالحه و آشتی عمومی می‌رفت قطعا بهتر می‌بود و مردم می‌توانستند بازخورد بهتری را بدهند. ضمن اینکه مسئله اقتصادی در این میان حائز اهمیت است. دولت بشار اسد منتظر وعده‌ها یا در باغ سبزهایی ماند که از سوی کشورهای عربی به او پیشنهاد می‌شد. این کشورهای عربی کسانی بودند که میلیاردها دلار در ابتدای بحران سوریه به تروریست‌ها کمک کردند تا دولت بشار اسد را ساقط کنند اما با کمک ایران، روسیه، لبنان و عراق، بشار اسد توانست از آن مرحله عبور کند اما او باز به وعده‌های این کشورها مثل امارات و عربستان چشم دوخته بود. 

معطل این وعده‌ها ماندن در نهایت نارضایتی عمومی را برای دولت بشار اسد به دنبال داشت به طوری که حتی رگه‌هایی از این نارضایتی خودش را در ارتش سوریه نشان داد . معیشت مردم و حتی ارتشی‌ها در دوران بشار اسد قابل توجه بود. برخی از نیروهای ارتش‌ سوریه فایل‌های تصویری از خود منتشر می‌کردند که نان نداریم بخوریم. یعنی مهمترین رکن سوریه که ارتش است و باید بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت، گویا در فقر زندگی می‌کرد. به هر حال این فقر تا مقطعی ادامه دارد و باید برای آن تدارک‌های لازم دیده شود. لذا تعلل در اصلاح وضعیت داخلی به ویژه در بحث معیشت و اقتصاد مردم سوریه و چشم دوختن دولت بشار اسد به وعده‌های برخی از کشورهای عربی در واقع بی‌ارتباط با نارضایتی‌ها در داخل به عنوان عامل داخلی برای بحران اخیر سوریه و سقوط دولت بشار نبود. 

ایکنا ـ با توجه به نگاه رهبر معظم انقلاب و تأکیدات همیشگی جمهوری اسلامی ایران به احترام به رأی و نظر مردم هر کشور در تعیین سرنوشت خود، رویکرد کلی ایران پس از این تحولات چگونه باید باشد؟ 

بدون شک از دست دادن سوریه به عنوان یکی از مهم‌ترین و در عین حال آسان‌ترین راه برای کمک به محور مقاومت برای جمهوری اسلامی ایران، یک ضایعه سنگین است و نمی‌توان این را کتمان کرد اما در واقع منطق جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با سوریه معطوف به مسئله فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونیستی بود و بدون شک هر کشور دیگر و نظام سیاسی دیگری که از ایران برای این مسئله کمک بخواهد، جمهوری اسلامی ایران بدون شک با او هم اتحاد خواهد داشت و کمک خواهد کرد اما باید صبر کرد و دید گروه‌هایی که قدرت را در دمشق بدست گرفته‌اند به چه شکل رفتار خواهند کرد. آیا آنها می‌خواهند در مسیر مقاومت و ضدیت با رژیم صهیونیستی قرار بگیرند که بدون شک اگر این چنین نگاهی در سوریه حاکم شود، حتما ایران را در کنار خود می‌بینند و اگر هم در ضدیت با رژیم‌صهیونیستی نیستند و نمی‌خواهند به عنوان کشور اسلامی همراه با مسئله فلسطین شوند،  بدون شک ایران ممکن است با آنها ارتباطی برقرار نکند و حتی ممکن است اساسا دولت جدید سوریه نخواهد با ایران ارتباطی داشته باشد چون رویکرد آنها همسو با منافع امریکا و رژیم صهیونیستی شده است. لذا هر گونه تعامل جمهوری اسلامی ایران با دولت جدید سوریه منوط به این است که آنها چه رفتاری در رابطه با ایران در پیش بگیرند. 

گفت و گو از سمیرا انصاری

انتهای پیام

source

توسط jahankhabari.ir