عملیات موشکی «شهید سلیمانی» ایران علیه پایگاه عینالاسد امریکا در استان الانبار عراق که در واکنش به ترور بزدلانه و جنایتکارانه سردار حاج قاسم سلیمانی و یارانش در ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸ به وقوع پیوست، فراتر از یک اقدام صرفاً تلافیجویانه از سوی جمهوری اسلامی ایران بود که اثرات عمیقی بر جای گذاشت و پیامهای ژئوپلتیکی، راهبردی و امنیتی عمیقی را به امریکا و متحدانش در منطقه و نیز به سایر دولتهای جهان ارسال کرد و ابعاد جدیدی از قدرت دفاعی و تهاجمی ایران و چالشهای استراتژیک امریکا در منطقه و جهان را روشن ساخت.
از جنبه نظامی، این عملیات نه تنها توان نظامی ایران را به نمایش گذاشت بلکه ناکارآمدی سامانههای پدافند هوایی امریکا در مقابله با تهدیدات موشکی ایران را نمایان ساخت. تحلیلگران نظامی غربی از جمله مقامات وزارت دفاع امریکا اذعان کردند که سامانههای دفاعی نظیر «پاتریوت» و «تاد»، که سالها بهعنوان ابزارهای قوی در مقابله با تهدیدات موشکی معرفی میشوند، نتوانستند بهطور مؤثر موشکهای بالستیک ایران را رهگیری کنند و بر اساس گزارشهای متعدد منابع امریکایی، حتی اگر این حمله را بنابر ادعای امریکاییها بدون تلفات نیز در نظر بگیریم، انجام آن موجب شد تا بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای امریکایی دچار آسیبهای مغزی و صدمات جسمانی شدید شوند. انتخاب پایگاه عینالاسد بهعنوان هدف عملیات موشکی ایران، از منظر ژئوپلتیکی و استراتژیک نشاندهنده درک عمیق ایران از موقعیتهای حساس منطقه و وضعیت نیروهای امریکایی بود. این پایگاه در نزدیکی مرزهای سوریه، اردن و عربستان سعودی قرار دارد و بهعنوان یکی از بزرگترین و استراتژیکترین مراکز نظامی امریکا در منطقه به شمار میرود که مرکز فرماندهی برای عملیاتهای هوایی و زمینی در عراق و سوریه است. از این رو، حمله به عینالاسد بهطور مؤثری توانست یک پیام ژئوپلتیکی به امریکا و متحدان منطقهای آن ارسال کند که ایران قادر است هر وقت که اراده کند بهراحتی به هر یک از پایگاههای امریکا در منطقه حمله کند و آسیب زیادی به ساختار نظامی امریکا وارد نماید.
یکی از ابعاد اساسی این عملیات، نمایش عینی یک بعد از قدرت بازدارندگی ایران بود. جمهوری اسلامی ایران با این حمله به وضوح نشان داد که در شرایط تحریمهای شدید تسلیحاتی بینالمللی توانسته است بهطور مستقل، با استفاده از منابع داخلی و دانش فنی بومی، تواناییهای موشکی خود را توسعه داده و به یک قدرت بازدارنده در سطح منطقهای تبدیل شده و به تهدیدات خارجی بهطور دقیق و مؤثر پاسخ دهد.
این عملیات همچنین نشاندهنده ناکارآمدی مؤلفههای سیاست «فشار حداکثری» رئیسجمهور وقت امریکا بود. این سیاست که بهطور عمده مبتنی بر تحریمهای اقتصادی و فشارهای دیپلماتیک برای تغییر رفتار ایران بود، نهتنها نتایج مطلوبی در مهار ایران بهدنبال نداشت، بلکه منجر به تشدید بحرانها و افزایش تنشها در منطقه شد. پس از این عملیات، مقامات امریکایی از جمله جان بولتون، مشاور وقت امنیت ملی امریکا، بهطور ضمنی اعتراف کردند که امریکا نتوانسته است در برابر این تهدیدات موشکی به طور مؤثر عمل کند و در نتیجه سیاستهای «فشار حداکثری» علیه ایران شکست خورده است.
علاوه بر اینها، عملیات عینالاسد پیامهای مهمی به کشورهای منطقهای و سایر قدرتهای جهانی نیز ارسال کرد و باعث شد کشورهای منطقه همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی که در گذشته از سیاستهای خصمانه امریکا علیه ایران حمایت میکردند، با چالشی جدی در مواجهه با قدرت نظامی ایران روبهرو شدند، به طوری که متأثر از آن، برخی از این کشورها برای کاهش تنشها به تجدیدنظر در سیاستهای خود بهویژه در زمینه همکاریهای امنیتی با امریکا و ایران اقدام کردند.
این عملیات، علاوه بر اهمیتهای راهبردی و نظامیاش، از یک جنبه بینظیر دیگر نیز دارای اهمیت است که آن هم، حمله به تنها ابرقدرت جهانی بود که از منظر افزایش جایگاه راهبردی ایران در مناسبات جهانی اهمیت بسیاری دارد. پس از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد، امریکا بهعنوان تنها ابرقدرت جهانی شناخته شده و هیچ کشوری جرئت نمیکرد که به طور مستقیم به منافع یا پایگاههای آن حمله کند و در این عملیات، نخستین باری بود که یک کشور مستقل آنهم با استفاده از توان موشکی بومی، بهطور مستقیم و مؤثر به یکی از مهمترین پایگاههای نظامی امریکا در منطقه حمله میکرد و همین باعث شد که بسیاری از تحلیلگران استراتژیک غربی تأکید کردند که این حمله بهطور نمادین و عملیاتی نشاندهنده شکستن تابوی «عدم امکان حمله به ابرقدرتها» بود که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون هیچگاه در سطح جهانی رخ نداده بود و این یک نقطه عطف در تاریخ تقابلهای نظامی با امریکا بود که نتیجه آن را امروز در شجاعت یمنیها در حملات متعدد به اهداف امریکایی میتوان مشاهده کرد.
امریکا بهطور تاریخی همواره به واکنشهای سریع و قاطع نسبت به هر گونه حمله به نیروهایش معروف بوده است، با این حال در این مورد از پاسخ نظامی فوری خودداری کرد. این موضوع بهویژه در پسزمینه سابقه تاریخ امریکا در واکنشهای شدید به حملات به پایگاههای نظامیاش، همچون حملات به دریای چین جنوبی یا ترورهای پیشین علیه دیپلماتها و نیروهایش، دارای اهمیت زیادی است. واکنش قابل تأمل و معنیدار امریکاییها در قبال این عملیات، این بود که مقامات کاخ سفید بلافاصله اعلام کردند که این حمله به کشته شدن نظامیان امریکایی منجر نشده و در نتیجه پاسخ نظامی قاطع به آن نخواهند داد. این تصمیم در حقیقت بهطور غیرمستقیم به جهانیان نشان داد که امریکا حتی با وجود آسیبدیدگیهای قابل توجه، قادر به انجام واکنشهای تهاجمی همانند گذشته نیست و بعدها تحلیلگران امریکایی در اندیشکدههایی نظیر «مؤسسه هادسون» و «شورای روابط خارجی» اذعان کردند که در این حمله، امریکا از پاسخ نظامی به ایران اجتناب کرد تا از تشدید بحران و کشیده شدن آن به یک جنگ وسیعتر جلوگیری کند که این خود به معنای ناتوانی و عجز این دولت مستکبر در انجام واکنشهای متعارف در برابر حملات به پایگاههای خود در خارج از مرزهایش توسط جمهوری اسلامی ایران بود.
این عملیات فریاد زد که امروز حتی یک ابرقدرت نیز نمیتواند از تهدیدات و حملات نظامی در امان بماند و بهطور قطعی و بدون هزینه واکنش نشان دهد. عملیات عینالاسد بهطور غیرمستقیم نشانهای از تغییر موازنه قدرت جهانی بود که خاطرنشان کرد دوران امریکا به پایان رسیده و با بیداری ملتها و تشکیل جبهه مقاومت، میتوان بهطور مستقیم به منافع و پایگاههای نظامی امریکا حمله کرد و این دولت شیطانی را به چالش کشید.
حمله به عینالاسد بهنوعی پایان نظم تکقطبی را که در دهههای پس از جنگ سرد بر جهان حاکم بود، اعلام کرد. این نظم که بر سلطه بیچون و چرای امریکا بر اکثر نهادهای بینالمللی و قدرتهای اقتصادی و نظامی در سراسر دنیا استوار بود، بعد از این حمله در برابر چالشهای جدی قرار گرفت و نشان داد که امریکا دیگر نمیتواند بهتنهایی بر تحولات جهانی تسلط داشته باشد و سیاستهای خود را دیکته کند. عملیات عینالاسد میانه راهی رخ داد که شهید سلیمانی و یارانش آغاز کردند. راهی که پایان دوران سلطه بیچون و چرای امریکای مستکبر بر منطقه و جهان را ترسیم کرده و نظم نوینی مبتنی بر مقاومت و با بازیگری ملتهای مستضعف را نوید داد.
source