برگزاری سریع انتخابات در پارلمان لبنان برای تعیین نخستوزیر، تنها چهار روز پس از انتخاب جوزف عون به عنوان رئیسجمهور این کشور، یکی از رویدادهای قابل توجه و تأملبرانگیز در صحنه سیاسی لبنان در سالهای اخیر بوده است. این اقدام نشاندهنده تحرک سریع و غیرمعمول در عرصه سیاسی لبنان است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
در این رقابت، چهار نامزد برای تصدی پست نخستوزیری حضور داشتند، اما در نهایت رقابت به دو نفر، نجیب میقاتی و نواف سلام، محدود شد. نواف سلام با کسب ۸۴ رأی و با اختلاف نسبت به میقاتی، به عنوان نخستوزیر جدید لبنان انتخاب شد. این در حالی بود که فراکسیونهای حزبالله و امل در این رایگیری حضور نداشتند.
شرایط این انتخابات به گونهای پیش رفت که به نظر میرسد جریان مقاومت در لبنان با چالشهایی مواجه شده است. عدم حضور نمایندگان این جریان در روند انتخاب نخستوزیر و اظهارات انتقادی آنها نسبت به رئیسجمهور، نشاندهنده نارضایتی سیاسی این گروه است. این موضوع میتواند به معنای محدودیتهایی برای فعالیتهای میدانی جریان مقاومت در آینده باشد، از جمله مسائلی مانند خلع سلاح.
سوال اصلی این است که آینده جریان مقاومت در لبنان به کجا خواهد انجامید؟ آیا این محدودیتها باعث دور شدن این جریان از اهداف اصلی خود خواهد شد و توجه آنها را به اختلافات داخلی معطوف خواهد کرد؟ آیا موقعیت جریان مقاومت در داخل لبنان در معرض خطر قرار خواهد گرفت؟ و در صورت مخالفت این جریان با محدودیتهای اعمال شده، وضعیت اجتماعی آن چگونه خواهد بود؟
نکته حائز اهمیت این است که رهبران جریان مقاومت در لبنان باید مراقب باشند تا در دام تاکتیکهای سیاسی مخالفان خود گرفتار نشوند. اگر آنها مجبور به انتخاب بین پذیرش یا رد محدودیتهای موجود شوند، با چالشهای جدی مواجه خواهند شد. این شرایط میتواند موقعیت دشواری را برای جریان مقاومت ایجاد کند و آنها را در تنگنای تصمیمگیری قرار دهد. بنابراین، رهبران این جریان باید با دقت و هوشمندی، پیامدهای هر تصمیم را بررسی کرده و مسیر مناسبی را برای ادامه فعالیتهای خود انتخاب کنند.