چیچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی که اخیراً به مدت سه هفته در ایران بازداشت شده بود، پادکستی از تجربیات و خاطرات سفرش به ایران منتشر کرده است. قسمت اول این پادکست پیش از بازداشت او منتشر شده بود. شبکه الحره بخشهایی از این پادکست را ترجمه کرده که رویداد ۲۴ آن را بازنشر کرده است.
سالا که در سفر اخیرش به تهران در ۱۹ دسامبر بازداشت شده بود، این پادکست را پیش از بازداشتش تهیه کرده بود. او در این پادکست به تغییراتی که در ایران طی دو سال گذشته مشاهده کرده، اشاره میکند و میگوید: «از آخرین سفرم به ایران سه چیز تغییر کرده است. اول اینکه زنان زیادی را دیدم که بیحجاب بودند و برایشان مهم نبود که یک خارجی از آنها عکس بگیرد. دوم اینکه ایران مورد حمله موشکی اسرائیل قرار گرفته و سوم اینکه برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته یک رئیسجمهور اصلاحطلب در ایران به قدرت رسیده است.»
سالا در ادامه به زندگی یک دختر ۲۰ ساله ایرانی به نام دیبا اشاره میکند و درباره مسائل مربوط به حجاب میگوید: «صدها زن ایرانی به دلیل عدم رعایت حجاب جریمه میشوند. بر اساس قانون عفاف و حجاب که در زمان ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی تصویب شد، افرادی که جریمه را پرداخت نکنند به حبس محکوم میشوند. اما مسعود پزشکیان، رئیسجمهور فعلی ایران، نارضایتی خود را از این قانون ابراز کرده است.»
در بخش دیگری از پادکست، سالا به دیدارش با حسین کنعانی، یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، اشاره میکند و میگوید که در خانه او آلبوم عکسی از فعالیتهای حزبالله و حماس در لبنان، غزه، یمن و سوریه را مشاهده کرده است. او همچنین تصاویری از کنعانی و دیگر مقامات ارشد ایران و حزبالله، از جمله سید حسن نصرالله و امیرعبداللهیان، را در این آلبوم دیده است.
سالا در بخشی دیگر از پادکست به بازداشت خود در تهران اشاره میکند و میگوید: «در حالی که در هتل بودم و برای رفتن به فرودگاه تهران آماده میشدم، مأموران پلیس به اتاقم آمدند و مرا بازداشت کردند. سپس به زندان اوین منتقل شدم.» او در پادکستی دیگر با عنوان «روزهای من در اوین، بین تحقیقات و انزوا» از تجربیاتش در زندان میگوید و بیان میکند که مدتی را در سلول انفرادی گذرانده و در این مدت صدها صحنه کمدی را تصور کرده است تا بتواند شرایط زندان را تحمل کند.
سالا درباره شرایط زندان میگوید: «سختترین موضوع سکوت و سلول انفرادی بود. در آنجا زمان به کندی میگذرد و ساعتها به اندازه هفتهها طول میکشند.» او همچنین اشاره میکند که در زندان عینکش را از او گرفته بودند و تنها کتابی که اجازه داشت بخواند، قرآن انگلیسی بود. او سعی میکرد با نزدیک کردن قرآن به چشمانش آن را بخواند، اما موفق نمیشد تا اینکه در روزهای آخر بازداشت، عینکش را به او بازگرداندند.
سالا در پایان پادکست میگوید: «زندان علاقهام به ایران را تغییر نداد. غذاهای ایرانی در زندان شگفتانگیز بودند و مشکل غذا نداشتم، اما مشکل اصلی من خواب بود.» او پس از آزادی از زندان و بازگشت به ایتالیا، همچنان به ایران و فرهنگ آن علاقهمند است.