در روزهای اخیر، خبر خودکشی ابراهیم نبوی، طنزپرداز و نویسنده جنجالی، واکنشهای گستردهای در فضای رسانهای ایران و میان اصلاحطلبان به همراه داشت. نبوی که به دلیل اظهارات توهینآمیز علیه مقدسات و مواضع بحثبرانگیزش شناخته میشد، پس از سالها زندگی در تبعید، به زندگی خود پایان داد. این اتفاق باعث شد تا واکنشهای مختلفی از تحسین و تقدیر تا انتقاد و جنجال در مورد او مطرح شود.
**تطهیر یا تقدیس؟ واکنش اصلاحطلبان به مرگ نبوی**
با انتشار خبر درگذشت ابراهیم نبوی، برخی از چهرههای اصلاحطلب، از جمله مقامات سابق و فعلی دولت، واکنشهایی نشان دادند که گویی در تلاش برای تطهیر عملکرد و مواضع گذشته او بودند. علی ربیعی، دستیار ویژه وزیر بهداشت، در اظهارنظری جنجالی، نبوی را به عنوان “پژوهشگر ادبیات” معرفی کرد که عشق به ایران در دل داشت. این اظهارات همراه با یادداشت عباس عبدی، که از لزوم دعوت نبوی به ایران سخن گفت، نشاندهنده رویکردی حمایتگرانه نسبت به فردی بود که مواضعش بارها احساسات عمومی را جریحهدار کرده بود. احمد زیدآبادی نیز با بیان اینکه ممانعت از بازگشت افرادی مانند نبوی به وطن “جنایت” است، مسئولیت این موضوع را متوجه حاکمیت دانست.
این نوع واکنشها از سوی اصلاحطلبان نسبت به چهرهای با مواضع ضدایرانی و ضد مذهبی، سوالات زیادی را به وجود آورده است. آیا این اظهارات به معنای حمایت از نبوی به عنوان یک روشنفکر است یا نادیده گرفتن مواضع گذشته او؟ آیا این واکنشها نوعی تلاش برای عادیسازی خودکشی به عنوان گناهی دینی نیست؟
**خودکشی یا مرگ خودخواسته؟ بازی رسانهها با واژگان**
نحوه پوشش خبر خودکشی نبوی در رسانهها نیز قابل تأمل است. استفاده از عباراتی مانند “مرگ خودخواسته” به جای واژه صریح “خودکشی” در رسانههای داخلی و خارجی، نشاندهنده تلاش برای کاهش بار منفی این عمل از طریق استفاده از اصطلاحات شبهروشنفکری است.
در فرهنگ دینی و اجتماعی ایران، خودکشی همواره به عنوان گناهی نابخشودنی و عملی نکوهیده شناخته شده است. اما استفاده از چنین اصطلاحاتی میتواند نوعی تلاش برای عادیسازی این رفتار در جامعه باشد. برخی رسانهها به جای تحلیل علل و پیامدهای این اقدام، درصدد تطهیر و ترویج نوعی نگاه مثبت به آن هستند، رویکردی که میتواند پیامدهای خطرناکی برای جامعه داشته باشد.
**آیا تجلیل از نبوی ضرورت داشت؟**
اگرچه احترام به درگذشتگان و نگاه انسانی به آنها امری ضروری و اخلاقی است، اما تأکید بر جنبههای مثبت افرادی مانند ابراهیم نبوی، بدون در نظر گرفتن آثار مخرب مواضع و اقداماتشان، میتواند پیام اشتباهی به جامعه منتقل کند. اصلاحطلبان، به ویژه در این شرایط حساس، باید میان حمایت انسانی از یک هموطن فقید و تطهیر رفتارها و باورهای ضد ارزشی او مرز قائل شوند. از سوی دیگر، رسانههای داخلی باید به نقش خود در حفظ ارزشهای اخلاقی جامعه توجه بیشتری داشته باشند و از بازی با واژگان برای تلطیف رفتارهای غیرقابلپذیرش خودداری کنند.
**نتیجهگیری: مرزی میان واقعیت و روایت**
واکنشها به مرگ ابراهیم نبوی نشان داد که در مواجهه با چهرههای جنجالی، نیاز به دقت و تعادل بیشتری وجود دارد. تطهیر افراد بدون نقد گذشته آنها میتواند به عنوان نوعی تایید ضمنی بر رفتارها و باورهای آنها تلقی شود. از سوی دیگر، رسانهها نیز باید مسئولیت بیشتری در استفاده از واژگان و انتقال پیامهای اخلاقی به جامعه بپذیرند.
آیا بهتر نیست به جای تمرکز بر تقدیس یا تطهیر، بر تحلیل واقعیتها و ارائه تصویری واقعبینانه از این رخدادها تمرکز کنیم؟