سخنان رئیس‌جمهور با اظهارات معاونان و دستیارانش تفاوت چشمگیری دارد. این تفاوت آن‌قدر آشکار و معنادار است که نمی‌توان آن را تصادفی دانست و به نظر می‌رسد نوعی تقسیم‌کار برنامه‌ریزی‌شده باشد. اگر اینطور نباشد، باید پرسید آیا این دولت واقعاً قدرتمند است یا تشکیلاتی ضعیف و بی‌اثر؟ آیا نتیجه گردهم‌آیی کارشناسان باید این همه پراکندگی و اظهارات متناقض باشد که پیامدهای منفی برای کشور به همراه دارد؟

برای مثال، در حالی که رئیس‌جمهور هیچ سخنرانی، بیانیه یا اظهارات مستقیمی درباره مذاکره با آمریکا نداشته، علی عبدالعلی‌زاده، نماینده پزشکیان در اجرای سیاست‌های توسعه دریامحور، دیروز اعلام کرد: «دولت با شفافیت اعلام می‌کند که برای مذاکره مستقیم با آمریکا آماده است.» سوال اینجاست که چرا این خبر از زبان فردی بی‌ربط به این موضوع بیان شده است؟ آیا ارتباط با آمریکا بخشی از توسعه دریامحور است؟ آیا اصلاح‌طلبان نبودند که همیشه تاکید می‌کردند سیاست خارجی باید در وزارت خارجه متمرکز باشد؟ حالا چرا دستیار توسعه دریامحور را به کار موازی واداشته‌اند؟ دومین سوال این است که دقیقاً کجا این شفافیت اعلام شده است؟ رئیس‌جمهور تنها در دو مورد و آن هم به صورت غیرمستقیم و در پاسخ به سوالات خبرنگاران، به این موضوع اشاره کرده که آن هم مشروط بوده است. جالب اینجاست که سخنان او در هر دو مورد تناقض‌های آشکاری دارد. در یک مورد، خبرنگاری در حیاط دولت از دور سوالی پرسید و پزشکیان در حالی که دور می‌شد و صدایش ضعیف‌تر می‌شد، پاسخ داد: «اول آمریکا باید ثابت کند که حاضر است به تعهداتش عمل کند، بعد بله!» در گفت‌و‌گو با شبکه ان‌بی‌سی آمریکا نیز رئیس‌جمهور گفت: «نگرانی ما این است که سال‌هاست در حال مذاکره هستیم، اما طرف مقابل فشار می‌آورد. باید مطمئن شویم که هرچه روی کاغذ می‌آید، اجرا می‌شود.» حال سوال این است: آیا آمریکا پیش‌شرط‌های پزشکیان را انجام داده و ثابت کرده که حاضر به عمل است؟ آیا دولت چهاردهم اطمینان دارد که هر توافقی اجرا خواهد شد که دستیار توسعه دریامحور می‌گوید ما شفاف اعلام کرده‌ایم آماده مذاکره مستقیم هستیم؟

اثبات اینکه آمریکا به توافق عمل می‌کند یا نه، با نگاه به تجربه گذشته است یا با قول‌های جدید و امضاهای دیگری مانند امضای جان کری؟ اگر آمریکا برای عبدالعلی‌زاده یا کل دولت اثبات کرده که قابل اعتماد است، خوب است مردم هم از این شیوه اثبات مطلع شوند. البته خود دستیار توسعه دریامحور به آمریکا شک دارد و با اینکه ابتدا می‌گوید دو یا سه ماه بعد از مذاکره به توافق می‌رسیم، اضافه می‌کند: «آمادگی ایران مشروط بر این است که ترامپ دغل‌کاری نکند. دغل‌کاری یعنی وقتی در مذاکره به این نتیجه می‌رسی که مجبوری امتیاز بیشتری بدهی، زیر میز مذاکره بزنی.» سوال این است: این تصور زیرمیززدن آمریکا از کجا آمده است؟ چرا به آمریکا گمان بد می‌بری و چرا از همین حالا مردم را ناامید می‌کنی؟

به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور و دولت می‌دانند که مذاکره مستقیم به این سادگی نیست و حتی اگر از سوی ایران اجازه داشته باشند، ممکن است آمریکا نپذیرد. مانند زمانی که ظریف درخواست مذاکره مجدد داد و ترامپ در دوره پیشین گفت: «نه، ممنون!» اما با این تقسیم‌کار، به نظر می‌رسد می‌خواهند واکنش جامعه و مسئولان ارشد کشور را بسنجند. اگر اینطور باشد، این بازی وقت‌گیر و بی‌فایده است و نمی‌توان آن را سیاست‌ورزی نامید.

در مورد دیگری، علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور، دیروز در روزنامه اعتماد نوشت که با افراد زیادی صحبت کرده و متوجه شده اوضاع خراب است و در آینده نزدیک مخازن نفت خالی می‌شود و حتی ممکن است مجبور شویم نفت وارد کنیم. او به رئیس‌جمهور گفته است: «باید روندها اصلاح شود.» باز هم سوال این است: آیا فرد بی‌ربط‌تری نبود که به رئیس‌جمهور درباره این ناترازی‌ها تذکر دهد؟ اگر دادستان به دنبال افرادی است که «دل مردم را خالی می‌کنند»، این هم یکی دیگر است! همین آقای ربیعی درباره ترور دیروز دو قاضی نوشت: «هر زمان روزنه‌ای از امید و گشایش برای حل مسائل پدیدار می‌شود، بدخواهان ایران با خشونت و هدفمند و منافقانه اقدام به ترور می‌کنند.» جالب اینجاست که همین افراد سقوط بالگرد رئیس‌جمهور پیشین را «روزنه‌ای» برای گشایش در امور کشور می‌دانستند و حالا یک عملیات ترور را بهانه می‌کنند که روزنه‌ای که گشوده بودیم، توسط بدخواهان بسته شد.

دولت باید در تشخیص مشکلات خود و شفاف‌سازی برنامه‌هایش بهتر عمل کند. در حال حاضر، این نوع رفتار بیشتر شبیه بچه‌بازی است، آن هم از سوی مسن‌ترین دولت تاریخ قبل و بعد از انقلاب! ما به عنوان روزنامه‌نگارانی با سه دهه تجربه، واقعاً هیچ دوره‌ای را خسته‌کننده‌تر از این ندیده‌ایم، از بس که حرف‌های تکراری و ناشیانه می‌شنویم. این حق‌الناس ما روزنامه‌نگاران است که دولت را به پاسخگویی فرابخوانیم.

توسط jahankhabari.ir