ایران و اسرائیل سالها پس از انقلاب ۱۳۵۷ که منجر به قدرتگیری روحالله خمینی شد، در حالی که به ظاهر دشمن یکدیگر بودند، روابط پنهانی و سودمندی را تجربه کردند. مجله آمریکایی نیولاینز در گزارشی تاریخی به بررسی این روابط و همکاریهای دو کشور در دوران جمهوری اسلامی پرداخت، دورانی که به رغم دشمنی آشکار، همکاریهای پنهانی بین آنها ادامه داشت.
رعنا نژاد، نویسنده این گزارش، حفظ روابط ایران و اسرائیل پس از انقلاب را «واقعیتی شگفتانگیز» توصیف کرده و اشاره میکند که بازیگران کلیدی در هر دو کشور معتقد بودند حفظ این رابطه مخفیانه از نظر استراتژیک برای هر دو طرف مفید است. به همین دلیل، حتی پس از سقوط محمدرضا پهلوی و در شرایطی که ایران به طور رسمی وجود اسرائیل را انکار میکرد، تجارت میلیوندلاری بین دو کشور ادامه یافت.
پس از حمله عراق به ایران در دوران صدام حسین، ایران در عرصه بینالمللی با انزوا مواجه شد، در حالی که عراق از حمایت کشورهایی مانند عربستان سعودی، آمریکا و شوروی برخوردار بود. این شرایط باعث شد ایران به اسرائیل روی آورد، حتی با وجود اینکه خمینی آمریکا را «شیطان بزرگ» و اسرائیل را «شیطان کوچک» مینامید و انقلابیون نیز منتقد روابط نزدیک شاه با اسرائیل بودند.
در این گزارش آمده است که در حالی که رژیم جدید ایران به نیروهای نظامی خود وعده میداد پس از فتح بغداد، بیتالمقدس را آزاد خواهند کرد، روابط پنهانی تهران و تلآویو به اوج خود رسید. خمینی با وجود شعارهای ضد اسرائیلی، به دلایل استراتژیک روابط پنهانی با اسرائیل را حفظ کرد. او آمریکا و شوروی را «نفرتانگیزتر» از اسرائیل میدانست و حتی تدارکات نظامی اسرائیل را پذیرفت، در حالی که پیشنهادات مشابه از سوی شوروی را رد کرد.
در دوران جنگ ایران و عراق، اسرائیل با فروش سلاح به ایران، خلاء تسلیحاتی این کشور را پر کرد. تا سال ۱۳۶۳، کشتیهای باری دانمارکی که توسط اسرائیل اجاره شده بودند، بیش از ۶۰۰ محموله سلاح ساخت آمریکا را به ایران رساندند. اسرائیل همچنین با تأمین قطعات، هواپیماهای نظامی ایران را در پرواز نگه داشت و مربیان ارتش اسرائیل به آموزش فرماندهان ایرانی پرداختند.
در دهه ۱۹۸۰، اسرائیل با وجود کاهش اهمیت دکترین پیرامونی خود، همچنان به دنبال حفظ امنیت بود و امیدوار بود که خمینی تنها یک انحراف موقت در تاریخ ایران باشد. با این حال، پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۸، ایران دیگر احساس نمیکرد نیاز به سازش در ایدئولوژی انقلابی خود دارد و تمرکز خود را بر صدور انقلاب به کشورهایی مانند سوریه و لبنان، به ویژه از طریق حمایت از حزبالله، قرار داد. این تغییر موضع، روابط عملگرایانه ایران و اسرائیل را به پایان رساند و جای آن را به مواضع تهاجمیتر داد.
نویسنده گزارش این سوال را مطرح میکند که آیا ایران و اسرائیل در آینده به دوران همکاری عملگرایانه خود بازخواهند گشت؟ به ویژه با توجه به عقبنشینی نظامی آمریکا از خاورمیانه، احتمال انعقاد معاهدهای بین ایران و اسرائیل وجود دارد. پیشرفتهای دیپلماتیک اخیر بین ایران و عربستان سعودی و پیمان ابراهیم بین اسرائیل و کشورهای عربی نشاندهنده تغییراتی در سیاست منطقه است.
در نهایت، این گزارش تأکید میکند که روابط ایران و اسرائیل ترکیبی پیچیده از عملگرایی، ضرورت و جاهطلبی بوده است. جمهوری اسلامی، با وجود شعارهای انقلابی، عمیقاً عملگرا است و حفظ رژیم مهمترین هدفی است که سران آن از زمان انقلاب ۱۳۵۷ دنبال کردهاند.