تحریم‌های علمی و نظامی شکست خورد اما تحریم اقتصادی نه

گروه اقتصادی: تجربه‌ای نه چندان دور از مذاکره با آمریکا وجود دارد که جمله معروف «تقریبا هیچ» رییس وقت بانک مرکزی، به طور کاملاً ملموس، نتیجه آنرا بیان می‌کند.

به گزارش بولتن نیوز ،در عین حال باید به این واقعیت هم توجه کرد که طرفداران مذاکره مستقیم با آمریکا، برای ذهنیت «تحریم عامل مشکلات اقتصادی»، عینیت‌های مختلفی می‌سازند/ارائه می‌کنند که تیتر همه آنها «عدم کارآمدی» است. از قطعی برق و هدر رفت نفت‌های استخراجی بابت عدم واردات تکنولوژی روز گرفته تا افزایش روزبه‌روز و سرسام‌آور قیمت دلار و نرخ تورم که به طور مستقیم معیشت مردم را هدف گرفته است.

چه منکر آن تجربه تلخ باشند چه نباشند، در هر صورت، توانایی عملی و ملموس نشان دادن ذهنیت و ایده‌شان را برای جامعه دارند و می‌گویند: باشد، اصلا قبول که تجربه مذاکره نتیجه بخش نبود اما این وضعی که درونش هستیم و همه می‌دانیم که چقدر بد است و خود شما هم می‌گویید که بد است، نتیجه استمرار عدم مذاکره است.

جالب اینجاست که طرفداران عدم مذاکره با آمریکا هم برای ذهنیت «مقاومت عامل پیشرفت کشور» عینیتی مشابه گروه قبلی دارند یعنی «کارآمدی». و از قضا برای کارآمدی نظام در عین تحریم، مصادیق بسیار زیاد و قابل توجهی هم دارند. گذشته از موارد قدیمی، از ساخت بزرگترین و مجهزترین بیمارستان خاورمیانه در دو سال گذشته و توانایی‌ تولید توربین‌های برقی که تکنولوژی آن را فقط پنج کشور دارند گرفته تا افزایش صادرات غیرنفتی ایران در سال جاری به نسبت سال قبل و حتی یک دهه گذشته و قدرت نظامی قابل اتکا. اما یک جای عینیت‌های طرفداران عدم مذاکره با آمریکا می‌لنگد. کجا؟ اینجا:

با وجود کارهای اساسی تحسین‌برانگیز دولت، متأسفانه مسائل معیشتی مانند غبار مانع دیدن کارهای اساسی دولت است؛ لازم است تورم نامطلوب دو رقمی، هرچه ممکن است کاهش یابد و عدالت، کاهش فاصله طبقاتی، ثبات بازار، کاهش تورم ، ثبات نرخ ارز و رشد تولید؛ به عنوان شاخص‌های مهم در همه تصمیمات و اقدامات دولت از جمله در برنامه هفتم توسعه، مورد توجه کامل قرار داشته باشد. ( رهبر انقلاب در دیدار با هیات دولت سیزدهم در شهریور ۱۴۰۲)

این یعنی عینیت‌سازی طرفداران عدم مذاکره با آمریکا کارکرد لازم را ندارد و در حال حاضر، دست برتر را در بین مردم، طرفداران مذاکره با آمریکا دارند.

نکته بسیار مهم این است که چه طرفداران عدم مذاکره با آمریکا و چه آنهایی که مذاکره را یک روش و نه یک هدف در تامین منافع ملی می‌دانند، معتقدند بسیاری از عینیت‌های مورد اشاره جریان موافق مذاکره با آمریکا، طبیعی نبوده و ساخته شده‌اند تا این مفهوم را به مردم القا کنند که خروجی عدم مذاکره، استقلال طلبی و سیاست مقاومتی چیزی جز عدم توسعه یافتگی و فقر نیست. اما از طرف دیگر، با اینکه این افراد قاعدتاً بر بنیادی‌ترین منابع قدرت در کشور تکیه زده‌اند اما بیش از دو دهه است که نمی‌توانند ساختگی و غیرطبیعی بودن تبعات عدم مذاکره با آمریکا را ثابت کنند.

ما در اوج تحریم‌های علمی، در فناوری نانو و سلولهای بنیادی کارهای زیادی کردیم. در اوج تحریم‌های تسلیحاتی، قدرت موشکی شدیم.‌ در اوج تحریم‌های هسته‌ای، به فناوری هسته‌ای دست یافتیم. اما در تحریم‌های اقتصادی، مدام درجا زدیم. و این در حالیست که هم خودمان در اوج جنگ تحمیلی، این وضعیت اسف‌بار اقتصادی را نداشتیم و هم تجربیات بین‌المللی با آنچه در ایرانِ امروز اتفاق می‌افتد، هم‌خوانی ندارد. 

گلوگاه‌های اقتصادی کشور باید شخم زده شوند. از بانک‌ها گرفته تا گمرک. از مدیریت شرکت‌های بزرگ دولتی گرفته تا وزارت نفت و وزارت صمت. و البته قبل از این‌ها، برخی از نهادهای نظارتی کشور. اگر این شخم زنی اتفاق نیفتد، حتی اگر همین امشب ترامپ و پزشکیان باهم بنشینند و توافق کنند، باز خیلی از مشکلات اقتصادی سر جای خودشان باقی خواهند ماند. همانطور که بعد از برجام سر جای خودشان باقی ماندند. و در شرایط عدم مذاکره، بهترین راه است برای جوش آوردن خون مردم و آبان سیاه ۱۳۹۸ دیگر …

source

توسط jahankhabari.ir