یکی از پرسش هایی که محتملا ذهن مخاطبان را در ارتباط با بیانات رهبر معظم انقلاب در روزهای گذشته مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا به خود مشغول ساخته این است که چگونه رهبری با قاطعیت تمام از عدم انجام مذاکره سخن گفتند؛ اگرچه ایشان دلیل اصلی را تجربه قبلی در این باره عنوان کردند و به نوعی پاسخی جامع به این موضوع دادند اما با این حال جهت تشریح این جهت گیری

گروه بین الملل: یکی از پرسش هایی که محتملا ذهن مخاطبان را در ارتباط با بیانات رهبر معظم انقلاب در روزهای گذشته مبنی بر عدم اعتماد به آمریکا به خود مشغول ساخته این است که چگونه رهبری با قاطعیت تمام از عدم انجام مذاکره سخن گفتند؛ اگرچه ایشان دلیل اصلی را تجربه قبلی در این باره عنوان کردند و به نوعی پاسخی جامع به این موضوع دادند اما با این حال جهت تشریح این جهت گیری باید علاوه بر استناد به تجارب قبلی به مواضع اخیر کاخ سفید در رابطه با مذاکره با ایران اشاره کرد که دست بر قضا مکملی خبری بر واقعیت رویکرد فریبکارانه واشنگتن در این باره است.
به گزارش بولتن نیوز ،در واقع اگر کلیت طرح مذاکره از سوی ترامپ را بر مبنای دو اصل سیاست گذاری در حوزه های اعلامی و اعمالی در نظر بگیریم خواهیم دید که از زمان طرح مذاکره با تهران تا امضای فرمان اجرایی و اعمال برخی تحریم ها و محدودیت ها بر تهران، تناقضی آشکار میان این بخش های ذکر شده در عرصه سیاست گذاری خارجی را مشاهده می کنیم. از یکسو مبنای سیاست اعلامی را کنار زدن دیوار بی اعتمادی تاریخی میان طرفین و در نهایت اعتماد سازی اعلام می کنند و از سوی دیگر با اعمال تحریم ها، رویکرد فشار و تسلیم با زور جهت کشاندن تهران به پای میز مذاکره و قبول شرایط را در دستور کار قرار می دهند.
با این حال بیان این نکته خالی از لطف نخواهد بود که آنچه در قالب تناقص در عرصه سیاست اعلامی و سیاست اعمالی واشنگتن قابل توجه است به ماهیت ذهنی و شخصیتی ترامپ در مقام رییس جمهور آمریکا بر می گردد که اولا کم حوصله است و ثانیا نتیجه گراست و ثالثا هرگونه تعلل و یا مخالفت و تقابل را بر نمی تابد. وجود همین چند شاخص سلبی شخصیتی گویای این است که ترامپ نمی تواند با شرایط مذاکره کنار بیاید و عملا نمی توان در این راستا به او، سخنان اعتماد کرد و مواضعش را جدی گرفت. در واقع مذاکره ایده ای جهت حصول به منافع یکجانبه ای ست که او به دنبال آن است و طرف مقابل و مطالباتش کمترین اهمیتی برای او ندارد و عملا به آن وقعی نمی نهد. در رابطه با ایران نیز وضعیت اینگونه می باشد. به واقع ترامپ با منطق بی ثبات سازی تعمدی در قالب دوگانه مذاکره و تحریم از یک طرف و فشار و تهدید از طرف دیگر، اهداف مشخصی را دنبال می کند که طبیعتاً در چارچوب برآورده سازی برنامه هایش قابل بررسی ست.
با این حال پرسش این جاست وقتی ترامپ این چنین است چرا ما نباید دنبال منافعمان باشیم؟!

source

توسط jahankhabari.ir