پس از فروپاشی شوروی و استقلال آذربایجان ایران نقش مهمی در امنیت انرژی منطقه نخجوان ایفا کرد یعنی ایران با سواپ گاز از آذربایجان به نخجوان باعث شد تا امنیت انرژی این منطقه با ریسک جدی روبرو نشود.

آگهی

پس از فروپاشی شوروی و استقلال آذربایجان ایران نقش مهمی در امنیت انرژی منطقه نخجوان ایفا کرد یعنی ایران با سواپ گاز از آذربایجان به نخجوان باعث شد تا امنیت انرژی این منطقه با ریسک جدی روبرو نشود.

باید خاطر نشان کرد که بر اساس قرارداد سوآپ، جمهوری آذربایجان در بیش از دو دهه گذشته سالانه حدود ۴۵۰ میلیون متر مکعب گاز را در مرز آستارا به ایران تحویل داده است. ایران نیز پس از کسر ۱۵ درصد به عنوان حق سوآپ، مابقی گاز را در منطقه مرزی جلفا به نخجوان منتقل می‌کند. سواپ گاز آذربایجان هم برای ایران منافع اقتصادی داشت هم ژپوپلیتیکی.

آذربایجان و ترکیه در دسامبر ۲۰۲۰ به منظور کاهش وابستگی آذربایجان به سواپ انرژی با ایران قرارداد ساخت خط لوله گاز طبیعی ایغدیر-نخجوان را امضا کردند و عملیات احداث این خط لوله دسامبر گذشته به اتمام رسید. به گفته الهام شبان، مدیر مرکز مطالعات نفت خزر در جمهوری آذربایجان  این قرارداد  نخستین گام برای خروج نخجوان از بن بست انرژی بود.

روز ۴ شنبه  ۵ مارس خط لوله گاز ایغدیر-نخجوان رسما به بهره برداری رسید. و نخجوان توانست گاز آذربایجان را از طریق خط لوله ایغدیر دریافت نماید. الهام شبان،  معقتد است که خط لوله گاز ایغدیر-نخجوان از نظر تأمین امنیت انرژی جمهوری خودمختار نخجوان و تنوع‌بخشی به منابع تأمین گاز، اهمیت زیادی دارد. این خط لوله با کاهش وابستگی نخجوان به یک منبع، تأمین انرژی آن را قابل اعتمادتر می‌کند.

به گفته شبان پس از استقلال جمهوری آذربایجان، سیاست‌های خصمانه ارمنستان و ادعای ارضی این کشور علیه آذربایجان، روابط سیاسی و اقتصادی بین دو کشور تازه استقلال‌یافته را غیرممکن ساخت و در نتیجه، تأمین انرژی جمهوری خودمختار نخجوان از سرزمین اصلی آذربایجان قطع شد. با این‌ حال، در نوامبر ۲۰۰۵، آذربایجان از طریق ایران امکان تأمین گاز مورد نیاز نخجوان را به دست آورد.

بااین‌وجود، ایران در قبال انتقال گاز به نخجوان از طریق قرارداد سوآپ، هزینه بالایی دریافت کرده و همچنان دریافت می‌کند. ایران ۱۵ درصد از حجم گاز ارسال‌شده توسط آذربایجان را به‌عنوان حق انتقال به‌صورت طبیعی برداشت می‌کند. باوجود درخواست‌های مکرر باکو در سال‌های گذشته، ایران از کاهش این هزینه صرف‌نظر کرده است.

نقش خط لوله ایغدیر-نخجوان در همگرایی منطقه‌ای

دالغا خاتین اوغلو، کارشناس انرژی ساکن جمهوری آذربایجان با اشاره به تاثیر کوتاه مدت  خط لوله گاز ایغدیر-نخجوان   در راستای قطع وابستگی نخجوان به قرارداد سوآپ گازی با ایران معقتد است هدف اصلی  این پروژه در میان مدت  انتقال گاز طبیعی در یک مسیر برعکس است. بدین ترتیب که، ظرفیت این خط لوله ۵۰۰ میلیون متر مکعب در سال است.

به کفته خاتین اوغلو  جمهوری آذربایجان طی چند سال اخیر یک خط لوله دیگر با بیش از سه برابر ظرفیت آن از باکو تا کریدور زنگزور احداث کرده که اگر با ارمنستان بر سر احداث فقط ۵۰ کیلومتر خط لوله در خاک آن به توافق برسد، هم بخشی از گاز طبیعی  ارمنستان و کل گاز نخجوان را از مسیری بسیار کوتاه تامین خواهد کرد و هم مازاد آن را از نخجوان به ایغدیر ترکیه صادر خواهد کرد.

بدین ترتیب، هم منطقه  نخجوان مستقیما گاز مورد نیاز خود آذربایجان را دریافت خواهد کرد، هم ارمنستان منابع واردات گاز را تنوع خواهد داد و از طرفی از ترانزیت گاز آذربایجان به نخجوان و نهایتا ترکیه درآمد خواهد داشت و هم امنیت انرژی منطقه ایغدیر ترکیه تقویت خواهد شد.

کاهش نقش ایران در امنیت منطقه‌ای انرژی

در سالهای گذشته برخی دیپلماتهای ایرانی نسب به حذف تدریجی ایران از پروژه های مهم انرژی در منطقه هشدار داده بودند بر این اساس کنار گذاشتن ایران از معادلات منطقه‌ای موضوع جدیدی نیست، بلکه روندی است که طی چند دهه گذشته جریان داشته و محدود به تحولات اخیر نمی‌شود. یکی از جلوه‌های این روند، عدم استفاده از خاک ایران برای مسیرهای انتقال نفت و گاز است، به‌طوری‌که خطوط انرژی در خارج از مرزهای این کشور احداث شده‌اند. نمونه دیگر، عبور مسیر جدید جاده ابریشم از شمال دریای خزر و دور زدن ایران است. همچنین، بسیاری از پروازهای بین‌المللی تا حد امکان از آسمان ایران عبور نمی‌کنند. این وضعیت تا حدی ناشی از تحریم‌ها و تا حدی نتیجه نگرانی‌های امنیتی است.

رویای هاب انرژی ایران

در حالی که ایران با بحران انرژی مواجه است، تبدیل شدن این کشور به هاب انرژی نیز همزمان در برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گرفته است. به‌عبارت‌دیگر، بر اساس بند «پ» تبصره ۳ لایحه بودجه، به‌منظور تشویق شرکت‌های تابعه وزارت نفت برای تحقق سیاست‌های کلی برنامه هفتم، از جمله افزایش تولید نفت خام و گاز و تبدیل ایران به مرکز (هاب) انرژی منطقه، تسهیلات، مشوق‌ها و حمایت‌های لازم در نظر گرفته خواهد شد تا این هدف با جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و توسعه زیرساخت‌های انرژی تحقق یابد.

سواپ گاز ترکمنستان به آذربایجان از طریق  ایران

در چند سال گذشته سوآپ گاز ترکمنستان به جمهوری آذربایجان به‌عنوان راهکاری برای جبران ناترازی گاز در شمال شرق ایران مطرح شد، اما در عمل سهم ایران از این ترانزیت به‌صورت سوآپ‌فی (هزینه انتقال)، تنها ۰.۱۵ درصد از کل مصرف سالانه گاز کشور را تشکیل می‌دهد.

 ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در سال ۱۴۰۰ قراردادی برای سوآپ گاز امضا کردند. از آنجا که شبکه گاز ایران به هر دو کشور متصل بود، مسیر ایران به‌عنوان بهترین گزینه برای این ترانزیت انتخاب شد. بر اساس این توافق، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان توافق کردند که سالانه ۱.۵ تا ۲ میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان از طریق ایران به جمهوری آذربایجان منتقل شود و در مقابل، ایران ۲۰ درصد از این گاز را به‌عنوان  حق سوآپ‌ دریافت کند.

تضعیف موقعیت تهران در برابر محور آذربایجان-ترکیه: پیامدهای انرژی و ژئوپلیتیکی

تحولات اخیر در حوزه انرژی و ترانزیت، نشان‌دهنده تغییرات عمیق در موازنه قدرت منطقه‌ای است که موقعیت ژئواستراتژیک ایران را به چالش می‌کشد. یکی از مهم‌ترین این تغییرات، پروژه کریدور زنگه‌زور است؛ مسیری که در صورت عملیاتی شدن، اتصال مستقیم آذربایجان و ترکیه را از طریق ارمنستان برقرار کرده و ایران را از یکی از مسیرهای کلیدی ترانزیتی منطقه حذف خواهد کرد.

این کریدور می‌تواند موقعیت ترانزیتی تهران را به‌ شدت تضعیف کند. اگر این مسیر به بهره‌برداری برسد، ایران بخش قابل‌توجهی از نقش خود را در ترانزیت منطقه‌ای از دست خواهد داد، چراکه ترکیه و آذربایجان دیگر نیازی به عبور از خاک ایران برای ارتباط با نخجوان و دیگر نقاط منطقه نخواهند داشت. این تحول، بخشی از یک راهبرد بزرگ‌تر برای کاهش وابستگی منطقه به ایران و تقویت پیوندهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی میان آنکارا و باکو است.

آگهی

نقش آذربایجان در امنیت انرژی اروپا و معادلات قفقاز

اتحادیه اروپا که در تلاش برای کاهش وابستگی به انرژی روسیه است، آذربایجان و منابع فسیلی دریای خزر را به‌عنوان جایگزین کلیدی در نظر گرفته است. توسعه خطوط لوله گازی نظیر تاناپ و پروژه‌هایی همچون کریدور زنگه‌زور، نشان‌دهنده تلاش اروپا برای ایجاد یک مسیر انرژی امن و پایدار بدون وابستگی به مسیرهای عبوری از ایران است. این سیاست، موقعیت آذربایجان را در بازار انرژی اروپا تقویت کرده و در مقابل، ایران را از فرصت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی دور ساخته است.

در این میان، سوآپ گاز میان ایران و آذربایجان، که تا پیش از این یکی از ابزارهای حفظ نفوذ ایران در قفقاز بود، اکنون با پروژه‌هایی مانند خط لوله ایغدیر-نخجوان در حال از بین رفتن است. ایران با از دست دادن این موقعیت، نه‌تنها یک مشتری مهم انرژی را از دست داده، بلکه نفوذ ژئوپلیتیکی خود را نیز کاهش یافته می‌بیند.

پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی: روند حذف تدریجی ایران از مسیرهای ترانزیتی

این تحولات تنها به نخجوان یا زنگه‌زور محدود نمی‌شود، بلکه بخشی از یک روند گسترده‌تر برای حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی منطقه‌ای است. پروژه‌هایی مانند کریدور میانی که بدون عبور از ایران طراحی شده است، توسعه خطوط لوله تاناپ، و افزایش همکاری‌های آذربایجان با ترکیه و اروپا، همگی در راستای کاهش نقش تهران در معادلات انرژی و ترانزیت منطقه‌ای هستند.

از منظر اقتصادی، حذف ایران از این مسیرها به معنای کاهش درآمدهای ارزی و از دست رفتن فرصت‌های سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی است—فرصت‌هایی که می‌توانستند به رشد اقتصادی کشور کمک کنند. از منظر ژئوپلیتیکی نیز، این روند موقعیت ایران را در مذاکرات منطقه‌ای تضعیف خواهد کرد، زیرا یکی از ابزارهای کلیدی نفوذ خود-جایگاه ژئواستراتژیک در مسیرهای انرژی و ترانزیت- را از دست می‌دهد.

آگهی

این وضعیت نتیجه مجموعه‌ای از عوامل است، از جمله تحریم‌های بین‌المللی، عدم سرمایه‌گذاری خارجی در زیرساخت‌های انرژی، و سیاست خارجی منفعلانه یا تقابلی تهران. در مقابل، رقبای ایران در حال گسترش همکاری‌های اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود هستند و با ارائه مسیرهای جایگزین، موقعیت تهران را در معادلات منطقه‌ای کاهش داده‌اند. اگر این روند ادامه یابد، ایران نه‌تنها سهم خود را در بازار انرژی منطقه‌ای از دست خواهد داد، بلکه به حاشیه رانده شدن در تحولات کلان اقتصادی و سیاسی منطقه را نیز شاهد خواهد بود.

source

توسط jahankhabari.ir