**متن بازنویسی شده:**
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حجتالاسلام حبیبالله بابایی، رئیس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، در یک متن به بررسی تفکر خوارج نو در ایران پرداخته است.
متن این یادداشت به این ترتیب است:
در مقالهای قبلاً به نام “تفکر اجتماعی خوارج”، به مفهوم اصلی “گسست بین من و دیگری” پرداختهام، یعنی هرکسی که از من نیست، در دارالکفر وجود دارد. این اصل، پایهای کلیدی در اخلاق دینی و خودشیفتگی خوارج و برخوردشان با دیگران بوده است. در زمان نوشتن این مقاله، فکر میکردم نمونههای مهم از این جریان را میتوان در برخی خطبها و سخنرانیهای روحانیون گفتاهپرداز در ایران یافت، اما تجربیات اجتماعی و سیاسی همچون ایران نشان داده که روحیه خوارجی فقط یک روحیه مذهبی نیست، بلکه قالبهای فکری و گاه ریشههای دانشگاهی عمیقی دارد. این قالبها، دارالکفر را از “خودیها” شروع میکنند، “دیگریها” را از “خودیها” و “خودیها” را از “بیگانهها” جدا میکنند و با وجود ادعای گفتگوی میان تمدنها، قادر به ایجاد این گفتگو در داخل وطن نیستند و در مروری بر نظریههای جدید خشونت متوجه میشوند.
یکی دیگر از اصول اجتماعی خوارج، اصل “عدم تبعیض ایمان” است. بر پایه این اصل، ایمان یک کیهان منفرد است و نمیتوان آن را تجزیه کرد. بنابراین، شخصی اما یا ایمان دارد یا نداشته باشد و کافر باشد. افراد گناهکار میتوانند ایمان داشته باشند و هر کس ایمان نداشته باشد، کافر و قابل قتل است. در زمان نوشتن مقاله، فکر میکردم نمونههای این اصل را باید در بین برخی از روحانیون انحصارطلب یافت، اما بعدها دریافتام که این سختگیری و سادهمیبینی را میتوان در برخی جریانهای فکری ایران نیز مشاهده کرد.
بر اساس این اصل، همه باید بدون خطا باشند و جامعه نیز باید خالی از خطای باشد. این به معنای این است که نه تنها افراد جامعه، بلکه دولت اسلامی نیز باید بدون خطاست. بر این اساس، اگر دولت در کجا خطای کند، گناهکبری کرده و “کافر” و “مرتد” میشود و در این صورت نه تنها باید از آن دور بماند بلکه باید با آن “جهاد” نمود.
یکی دیگر از اصول رفتاری خوارج، تقدم “شور” بر “عقل” است. شور و هیجانات نفسانی (passion) همیشه محوری کلیدی در اندیشه سیاسی بوده است. فکرکاران بسیاری چون اسمیت و پاسکال و دیگران در مورد کنترل (harnessing) یا سرکوب (repressing) هیجانات نفسی و غریزی صحبت کردهاند و برخی از آنها با نام “کنترل آتش با آتش” هیجانات خطرناک را با هیجانات دیگر کنترل میکنند. گروههایی نیز معتقدند که تا زمانی که شورهای نفسی توسط عقل تعدیل نشوند (به interest برودند)، نظم اجتماعی نمیتواند ایجاد شود. در زمان نوشتن مقاله، نمونههایی از این اصول را در بین برخی جریانات مذهبی و گروههای مدعی انقلابی میدیدم، اما اکنون با دیدن تحولات اطراف، تقدم شورهای نفسی و تعصبهای کور بر عقل و اخلاق را در جریانهای مدعی مدرنیته ایران به وضوح مشاهده میکنم.
به نظر میرسد که در هر دو طرف نخبگان ایران، دو نوع از خوارجبودگی وجود دارد که مسیرهای گفتگو را از هر دو طرف عرفی و مذهبی در ایران مسدود میکند و به تراکم نفرت و خشونت در جامعه منجر میشود. این نوع خوارجبودگی در ایران، اخلاقی است و نه اندیشهای، و باید آن را در سیستم جامع آموزش و پرورشمان حل کرد. اما امروزه لازم است که دلسوزان نظام از هر دو طرف برای گوش دادن به هم (حسن الاستماع به عنوان اساسی در شکلگیری گفتگوهای سازنده) اندیشه کنند و زمینههای لازم را برای ایجاد ارتباط موثر با یکدیگر و گفتگو با نسل منتقد و گاه معترض (که بسیار از آنها در منزل هستند و نه در خیابان) فراهم کنند. یکی از نقاط مهمی که باید در مورد آن فکر کرد و به توافقی در سطح ملی رسید، “فرایند مسالمتآمیز نقد و مکانیزمهای قانونی آن” است تا بتوان انتقادات دلسوزان انقلاب و نخبگان جامعه را شنید تا برای اصلاح رویهها و اقدامات به موقع استفاده شود.