محمدسعید احدیان در یک یادداشت منتشر شده در روزنامه خراسان به موضوع انتقادات نیروهای انقلابی نسبت به رأی مجلس به کابینه و عملیات “وعده صادق” پرداخته است. او میگوید که پس از صحبتهای رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام، که بر اهمیت انسجام و وفاق تاکید کرد، توجیه ایشان برای رأی به کل کابینه و تعیین زمان عملیات “وعده صادق” برای بسیاری از نیروهای انقلابی شوکآور بود. این نیروها به شکل گسترده مخالفت خود را اعلام کرده بودند.
احدیان میافزاید که چالش اصلی در نگاه این نیروها به این مسائل است، زیرا رهبر انقلاب قبلاً مواضع خود را در مورد این موضوعات به صورت صراحی تشریح کرده بود. برای نمونه، ایشان در خطبه نصر مبنی بر وال عملیات “وعده صادق” بر اساس نقشه و برنامه تعیین شده تعبیر کرده بودند، و در جلسه هیئت دولت نیز عملکرد مجلس را تحسین کرده بودند.
این مشکل به این معناست که اگر نیروهای انقلابی در تحلیل ضرورت انسجام قوا اشتباه کنند، این یک خطا است؛ اما اگر تحلیلهای آنها در مورد “رأی به کابینه” و “وعده صادق” با نص صریح رهبرانقلاب مغایرت داشته باشد، این یک اشتباه جدیتر است. این موضوع به اندازهای جدی بود که رهبر انقلاب پیش از این به این نکته اشاره کرده بود که “حرفهای من را هم تفسیر به رای میکنند”.
او همچنین تاکید میکند که بدن اجتماعی نیروهای حزباللهی نه تنها دلداده و عاشق رهبرانقلاب هستند، بلکه تابع محض آنها هستند و نگاه ایشان را معیار قطعی میدانند. با این حال، چرا چنین مشکلاتی پیش میآیند؟
پاسخ به این سوال در این است که در طول سالهای گذشته، برخی افراد به چهرههای مرجع و رسانهای تبدیل شدهاند که با تحلیلهای منهجی رهبرانقلاب فاصله دارند. این افراد در برخی مواقع با صحبتهای صریح رهبر، که مغایرتی با سلیقه آنها دارد، روبرو میشوند و در این صورت، دست به حاشیهرانی صحبتها و تفسیر به رای میزنند.
نتیجه این است که نیروهای انقلابی به جای نگاه مستقیم رهبرانقلاب، نگاه و روایت مراجع فکری و رسانهای خود را به عنوان نگاه رهبری تلقی میکنند. این مسئله موجب فاصلهگیری بین مبانی فکری نیروهای انقلاب و نظام تحلیلی رهبرانقلاب شده است. به عنوان مثال، رهبرانقلاب اخیراً از این اشتباه که مسائل کماهمیت را به مسائل اصلی تبدیل میکنند، انتقاد کردهاند؛ یکی از اصول مهم در نظام تحلیلی رهبری است که عدم توجه به آن را از لغزشگاههای بزرگ میشناسند.
در نهایت، جواب این سوال که چگونه این مشکل را حل کنیم، به این معنی است که ما باید ابتدا اصل مسئله را پذیرفت: وجود خطر خطای تحلیلی نیروهای انقلابی.