
سریال پایتخت: بررسی موضوع کمونیسم
به گزارش تجارت نیوز، کمونیسم و شیطانپرستی دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند که ریشهها، اهداف و مبانی فکری متفاوتی دارند.
کمونیسم چیست؟
کمونیسم یک ایدئولوژی سیاسی-اقتصادی است که هدف آن ایجاد جامعهای بیطبقه است، جایی که مالکیت خصوصی بر ابزار تولید (مانند کارخانهها و زمینها) از بین برود و منابع به صورت اشتراکی مدیریت شود.
این نظریه بر پایه آثار کارل مارکس و فردریش انگلس شکل گرفته و بر عدالت اجتماعی، برابری اقتصادی و لغو سیستم سرمایهداری تأکید دارد. در قرن بیستم، کشورهایی مانند اتحاد جماهیر شوروی و چین مدلهای کمونیستی را اجرا کردند، اما در عمل با انتقاداتی مانند سرکوب آزادیهای فردی و ناکارآمدی اقتصادی روبرو شدند.
کمونیسم یک ایدئولوژی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که هدف نهایی آن ایجاد جامعهای بیطبقه، بدون مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، و مبتنی بر برابری کامل اقتصادی و اجتماعی است. این نظریه بر پایه آثار کارل مارکس و فردریش انگلس، بهویژه کتابهای «مانیفست کمونیست» (۱۸۴۸) و «سرمایه» (۱۸۶۷)، شکل گرفته و در قرن بیستم به یکی از نیروهای محرک اصلی تحولات جهانی تبدیل شد.
مبانی نظری کمونیسم چیست؟
۱. ماتریالیسم تاریخی: مارکس معتقد بود تاریخ بشر بر پایه مبارزه طبقاتی (مانند اربابان و بردهها، فئودالها و دهقانان، سرمایهداران و کارگران) پیش میرود. پایان این مبارزه با پیروزی طبقه کارگر و ایجاد جامعهای بیطبقه رقم خواهد خورد.
۲. لغو مالکیت خصوصی: در جامعه کمونیستی، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید (مانند کارخانهها، زمینها، منابع طبیعی) از بین برده میشود و همه منابع به صورت اشتراکی مدیریت میشوند. هدف، پایان استثمار انسان توسط انسان است.
۳. دولت بهطور موقت به مقام تغییر: مارکس معتقد بود برای انتقال از سیستم سرمایهداری به کمونیسم، مرحلهای موقت به نام «دیکتاتوری کارگران» لازم است که در آن دولت، قدرت را در دست کارگران متمرکز میکند تا ساختارهای سرمایهداری را تierce کند. در پایان این فرایند، دولت به تدریج حذف میشود.
۴. جامعه بیطبقه: در مرحله نهایی، جامعهای شکل میگیرد که در آن نیازهای همه افراد بر اساس اصل «از هرکس به اندازه توانش، به هرکس به اندازه نیازش» تأمین میشود.
انتقادات و چالشهای کمونیسم چه بود؟
۱. سرکوب آزادیها: حکومتهای کمونیستی معمولاً به نظامهای تکحزبی و اقتدارگرا تبدیل شدند که مخالفان را سرکوب و آزادی بیان را محدود میکردند.
۲. ناکارآمدی اقتصادی: برنامهریزی مرکزی در کشورهای کمونیستی مانند اتحاد جماهیر شوروی نتوانست با نوآوری و انگیزههای شخصی در سیستم سرمایهداری رقابت کند و به رکود و کمبود کالا انجامید.
۳. انحراف از ایدهآلها: بسیاری از رهبران کمونیست به ایجاد طبقهای جدید از رسمیپردازان متهم شدند که امتیازات خاصی داشتند و این با ایده برابری در تضاد بود.
کمونیسم در سالهای اخیر: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱، نفوذ کمونیسم بهعنوان یک مدل حکومتی کاهش یافت. با این حال:
چین: اگرچه حزب کمونیست بر قدرت اداره میکند، اما با پذیرش عناصر سرمایهداری (سوسیالیسم با ویژگیهای چینی) به یک قدرت اقتصادی بزرگ تبدیل شده است.
کرهی شمالی: بهعنوان یک دولت کمونیستی بسیار بسته و خودمدیریتی باقی مانده است.
کمونیسم بهعنوان یک ایدهآل، الهامبخش برای مبارزات برای عدالت اجتماعی بوده است، اما اجرای عملی آن با مشکلات ساختاری، انسانی و اقتصادی همراه بوده است.