یک امام جمعه به نام علم الهدی در گذشته، زمانی که پیروان او در جریان حکومت بودند، دربارهٔ مذاکرات هستهای چنین بیان کرده بود: «رئیس تیم مذاکرات ما جوانی دیندار و نمازخوان است.» اما اکنون، که این افراد از قدرت پاک شدهاند، نظر علم الهدی نسبت به گفتوگوهای موجود بسیار متفاوت است. او میگوید: «این مذاکرات غرور ملی را آسیب داده و نادیده گرفتن تکالیف مذهبی ما را موجب شده است، که این منجر به محاصره توسط دشمن خواهد شد.»
روزنامهٔ هم میهن در نقد این دیدگاه اوال میکند و مینویسد: «در این سه سال، نه پیامبر جدیدی آمده، نه وحی نازل شده و نه آمریکا یا رهبری و حکومت ایران تغییری کرده است. تنها اینکه خود این افراد از سلِت دولت پیش آمدهاند، و به نظر میرسد که ادامهٔ مذاکرات برای آنها هیچگونه نتیجه مثبتی در بر ندارد، بلکه برایشان منفی است.»
روزنامه هم میهن ادامه میدهد و میگوید افراد دیگری نیز که از مذاکرات حمایت میکنند، واقعیت آن این است که آنها دنبال منافع شخصی خود هستند. برای مثال، افرادی که سهامدار بورس هستند از مذاکرات و رسیدن به توافق خوشحال میشوند، چرا که این امر به رفاه اقتصادی کشور منجر میشود. ولی کسانی که دارای ارز و طلا هستند، از شکست مذاکرات خوشحال میشوند، چون برای آنها افزایش قیمت ارز و طلا سودآور است.
روزنامه به این نکته اشاره میکند که این دو گروه منافع متفاوتی دارند؛ افزایش ارز و طلا موجب منافع گروهی است و بر تولید و رفاه عمومی جامعه تأثیر مثبتی نخواهد گذاشت، در حالی که رشد بورس به ایجاد شغل و رفاه عمومی منجر خواهد شد. این دو دسته به دو سر طیف تندروهای داخلی و خارجی تقسیم شدهاند.
روزنامه هم میهن نیز به این نکته اشاره میکند که برخی افراد از جمله براندازان، که خواهان جنگ و مخالف مذاکرات هستند، به امید تحریم و حمله نظامی آمریکا بر ایران در حال فعالیت هستند، زیرا برای آنها توافق سیاسی موجب ا(jScrollPane).