یکی از بحثهای کلیدی که مخالفان مذاکرهها مطرح میکنند، این است که مشکلات اقتصادی ایران لزوماً از تحریمها به وجود آمدهاند. برخی از اینها حتی کاهش قیمت ارزها و طلا را در روزهای اخیر موقت میدانند و آن را به جو روانی منسوب میکنند. اما این ادعا چقدر دقیق است؟
بدون تردید، حتی اگر تحریمها به صورت کامل رفع شوند و ایران بهعنوان بخشی از اقتصاد جهانی تبدیل شود، نیاز به اصلاحات عمیق اقتصادی برای بهبود شرایط هنوز محسوس خواهد بود. این اصلاحات در شرایط ضربههای اقتصادی گسترده نیز میسر نیستند.
هیچ کس نمیتواند بگوید با رفع تحریمها و رفع تنشها در سیاست بینالملل، همه مشکلات کشور حل میشوند. با این حال، آنچه قطعی است این است که بدون رفع تحریمها، حل مشکلات اقتصادی ممکن نیست. رفع تحریمها شرط لازم برای بهبود اوضاع است، اما شرط کافی نخواهد بود.
کارشناسان بسیاری معتقدند که نرخ ارز فعلی در ایران واقعی نیست و بخش قابل توجهی از افزایش نرخ آن (حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان) از جو روانی، انتظارات تورمی و عدم اطمینان به آینده ناشی شده است. در شرایطی که مردم همیشه نگران آینده و احتمال وقوع وقایع منفیاند، چگونه میتوان از آنها انتظار داشت که سرمایهشان را به ارزها و طلا بپردازند یا در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کنند، زمانی که هیچ سرمایهگذاری سودآورتر از خرید ارز و طلا وجود ندارد؟
در نتیجه، طرح این موضوع به نظر میرسد که نوعی تحریف است. رفع تحریمها میتواند بخش مهمی از پایه اقتصاد ایران را تقویت کرده و انرژیای که طی سالها برای بقا در شرایط سخت صرف شده است، به مدار تولید و سرمایهگذاری هدایت کند. تحریمها خود فسادآور هستند و رفع آنها میتواند بهعنوان گامی در جهت شفافسازی تلقی شود.
امروز، بسیاری از مخالفان مذاکرهها، از جمله در داخل و خارج کشور، سعی دارند با استفاده از این منطق مردم را مایوس کرده و جمهوری اسلامی را تضعیف کنند، بهطوریکه حتی شبکههای بینالمللی میز گرد هم میآیند و برخی از گروههای داخلی نیز با آنهای هماهنگ عمل میکنند.