گفتگوهای رم، شتاب سریعی به روند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا داد و حالا قرار است از روز چهارشنبه کارشناسان و متخصصان امور فنی دو طرف گردهم آیند تا درباره ابعاد تکنیکی برنامه هستهای ایران دور یک میز بنشینند. این روند باعث میشود تا چشمانداز دستیابی به یک توافق میان تهران و واشنگتن بیش از قبل امکانپذیر به نظر برسد.
اما در مذاکرات رم چه گذشت؟ موانع پیشرو چیستند و چرا حالا میتوان با اطمینان بیشتری از احتمال حصول توافق سخن گفت؟
غنیسازی اورانیوم در ایران
بیش از یک دهه قبل، دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی در دولت باراک اوباما در عمان گردهم آمدند تا در خصوص حصول توافقی که محدودیتها بر برنامه هستهای ایران وضع و در مقابل تحریمهای بینالمللی را علیه تهران لغو نماید، گفتگو کنند. پیشران آن نشست، نامهای بود که باراک اوباما، رئيس جمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۱۱ به سلطان عمان نوشت و در آن اذعان کرده بود که ایالات متحده حاضر است «حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران» را به رسمیت بشناسد.
پس از آن بود که طرفین در اواخر دولت محمود احمدی نژاد و با مدیریت علی اکبر صالحی وارد گفتگوهای محرمانه در عمان شدند و پس از چند سال، آنچه از آن تحت عنوان برجام یاد میشد به دست آمد.
در طول این سالها، مقامهای جمهوری اسلامی، مسئله غنیسازی اورانیوم را از خطوط قرمز خود معرفی کرده که حاضر نیستند از آن کوتاه بیایند. یک منبع نزدیک به هیئت مذاکره کننده ایرانی، روز شنبه در گفتگو با یورونیوز این مسئله را تکرار کرد و گفت: «مسئله غنیسازی اورانیوم در خاک ایران یکی از خطوط قرمز ماست و هیچ مذاکرهای بر سر آن وجود ندارد.»
این در حالیاست که در روزهای گذشته، برخی از مقامهای آمریکایی تاکید کرده بودند که ایران نمیتواند هیچ برنامه هستهای داشته باشد و باید به صورت کامل آنرا تعطیل کند. باراک راوید، روزنامهنگار اسرائيلی پایگاه خبری اکسیوس هم که برای پوشش مذاکرات ایران و آمریکا به رم آمده بود، روز شنبه در مطلب خود، این مسئله را تکرار کرده و گزارش داده بود که مقامهای آمریکایی خواستار تعطیلی غنیسازی اورانیوم توسط ایران شدهاند.
با این حال مقام ارشد ایرانی که نخواست نامش فاش شود، ضمن رد این مسئله به یورونیوز گفت: «چنین درخواستی از سوی هیئت آمریکایی در مذاکرات مطرح نشده است.»
مسئله غنیسازی اورانیوم، یکی از موضوعات کلیدی در مسیر گفتگوهای ایران و آمریکا به شمار میرود که میتوان آنرا گام نخست در مسیر پر چالش رسیدن به یک توافق میان دو طرف ارزیابی کرد. با توجه به اظهارنظرهای ضد و نقیض مقامهای آمریکایی در روزهای گذشته، عباس عراقچی پیش از آغاز گفتگوهای رم، در مصاحبههای خود به این موضوع اشاره و تاکید کرده بود تهران نه به اظهارنظرهای رسانهای که به مواضع تیم آمریکایی در میز مذاکره توجه خواهد کرد.
ساعاتی پس از پایان مذاکرات رم، عراقچی در چندین گفتگو و مصاحبه، فضای مذاکرات را سازنده و مثبت توصیف کرد. اتفاقی که نشان میدهد طرف آمریکایی با مسئله غنیسازی اورانیوم توسط ایران در داخل کشور مخالفتی ندارد، چرا که در غیر این صورت، مقامهای ایرانی گفتگوها را سازنده نمیخواندند.
عضو هیئت مذاکره کننده ایرانی که نخواست نامش فاش شود در این خصوص به یورونیوز میگوید: «در حال حاضر نه میتوان خیلی خوشبین بود و نه میتوان خیلی بدبین. ما مرحله به مرحله پیش میرویم.»
آغاز مذاکرات کارشناسی
رفتن به مرحله مذاکرات کارشناسی، به خودی خود یک گام به پیش محسوب میشود. با توجه به پیچیدگیهای فنی بسیاری که روند مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران دارد، حصول توافق بدون پرداختن به چنین ابعادی غیرممکن است. چنین روندی در جریان مذاکرات منتهی به برجام هم از سوی طرفین پی گرفته شد و تا آخرین ساعات پیش از اعلام نهایی ادامه داشت.
حالا قرار است از روز چهارشنبه کارشناسان دو طرف در مسقط در خصوص ابعاد توافق احتمالی با یکدیگر گفتگو کنند.
پس از آن روز شنبه بار دیگر عراقچی و ویتکاف با یکدیگر گفتگو خواهند کرد تا آنچه را که در مذاکرات کارشناسی گذشته مورد بررسی قرار دهند.
مقام ارشد ایرانی در این خصوص به یورونیوز میگوید: «ما تاکنون این مذاکرات را مرحله به مرحله پیش بردهایم و در هر مرحله نسبت به گام بعدی تصمیم گرفتهایم که البته تا امروز هم مطابق برنامه و خوب پیش رفته است. شنبه هفته آینده که برای بررسی گفتگوهای کارشناسی در مسقط نشست خواهیم داشت، تا اندازه زیادی تکلیف را روشن خواهد کرد.»
گفتگوهایی که البته بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود. با توجه به پیشرفتهای حاصل شده در برنامه هستهای ایران و استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدیدتر، جمهوری اسلامی میتواند در مدت زمان بسیار کمتری به نقطهای که امروز و پس از کاهش تعهدات خود در برجام دست یافته، برسد.
همچنین میزان ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد ایران، یکی دیگر از موضوعاتی است که باید در خصوص مدیریت آن تصمیمگیری شود. درباره مسیر اعتمادسازی و همچنین رسیدن به محدودیتهای مدنظر ایالات متحده البته، مسیر برجام میتواند طرفین را هدایت کند. به لطف توافق سال ۲۰۱۵ و اقداماتی که با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاصل شد، ایران و آمریکا حالا میتوانند از نقشه راهی که در آن سال در ابعاد فنی طرفین را به اجرای توافق رساند، استفاده کنند.
چالشهای داخلی، منطقهای و بینالمللی
با این حال مسیر پیش رو بسیار پرچالش و همراه با دستاندازهای فراوان است.
مخالفتها در ایران، آمریکا و همچنین اسرائيل، از جمله موانعی هستند که میتوانند در مسیر پیشرو چالشبرانگیز باشند. در ایران جریانهای تندرو و مخالف دولت پر سر و صدا هستند و از هیچ فرصتی برای حمله به تیم مذاکره کننده نمیگذرند. با این حال، به نظر میرسد فضای کلی مخالفتها در ایران در مقایسه با آنچه در جریان مذاکرات منتهی به برجام مشاهده شد سبکتر باشد.
ضمن اینکه پیگیری چنین روندی بدون چراغ سبز علی خامنهای غیر ممکن است و در نتیجه میتوان انتظار داشت که در نهایت او آن مخالفتها را در مواردی که از سطح مورد نظر فراتر برود، خاموش خواهد کرد. در نتیجه مخالفتهای داخلی در ایران هرچند میتوانند کمی بر سختی کار بیفزایند اما نمیتوانند چالش جدی در این مسیر به شمار روند.
در آمریکا اما فضا قدری متفاوت است؛ نه تنها جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان و سنا که حتی برخی از اعضای کابینه دولت ترامپ هم در خصوص ابعاد احتمالی هرگونه توافق با ایران نگرانیهای جدی دارند. در طول هفتههای اخیر، اظهار نظرهایی که از شخصیتهایی چون مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، مایکل والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ و همچنین پیت هگست، وزیر دفاع دولت آمریکا شنیده شده، با آنچه استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، جی دی ونس، معاون رئيس جمهور و همچنین تولسی گابارد، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا تفاوتهای معناداری دارد.
دسته دوم، افزایش تنشها با ایران را که احتمال درگیری نظامی را افزایش میدهد، مخالف منافع ملی آمریکا میدانند، اما دسته نخست نگرانند که ترامپ به توافقی مشابه با برجام سال ۲۰۱۵ با ایران دست یابد.
در عین حال لابیهای اسرائيل در ایالات متحده نیز بسیار قدرتمند هستند و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به حصول هرگونه توافق احتمالی با ایران دریغ نخواهند کرد، اتفاقی که مشابه آن در جریان مذاکرات منتهی به برجام نیز بسیار مشاهده شد.
فراتر از آن، دولت بنیامین نتانیاهو، از زمان روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ، تلاشهای گستردهای برای قانع کردن آمریکا برای انجام حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران انجام داده است؛ با اینحال بر اساس گزارش رسانههای اسرائيلی، ترامپ با چنین ایدهای موافق نبوده و باعث ناامیدی بنیامین نتانیاهو شده است. چنین روندی موجب شده تا در هفتههای اخیر، شخصیتهای دست راستی در اسرائيل بیش از همیشه از لزوم اقدام نظامی مستقل اسرائيل علیه ایران ولو بدون مشارکت آمریکا سخن بگویند.
هفته گذشته، شورای سردبیری نشریه جروزالم پست، در مقالهای با یادآوری حملاتی که پیشتر اسرائيل به تاسیسات هستهای عراق و سوریه انجام داده، به نتانیاهو توصیه کرد پیش از آنکه دیر شود، بدون توجه به یاری یا عدم همراهی آمریکا، تاسیسات هستهای ایران را مورد هدف قرار دهد.
بدیهی است که انجام چنین کاری، میتواند تنشها پیرامون برنامه هستهای ایران را به بالاترین سطح برساند و مقامهای ایرانی را به دادن پاسخی متقابل تشویق کند. در نتیجه میتوان انتظار داشت که چنین روندی ضربات جبرانناپذیری به تلاشهای دیپلماتیک وارد کند.
هرچند بسیاری از تحلیلگران امکان انجام چنین حملهای بدون اجازه دونالد ترامپ را چیزی نزدیک به صفر میدانند.
اما یکی از مخالفینی که برعکس سال ۲۰۱۵، تلاشی برای به شکست کشاندن مذاکرات کنونی انجام نمیدهند عربستان سعودی و مجموعه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هستند. در حالیکه مقامهای سعودی در آن سالها ضمن ابراز مخالفت خود در خصوص حصول توافق هستهای با ایران، اقداماتی چون پایین آوردن قیمت نفت را هم با هدف ضربه زدن به موضع ایران در پای میز مذاکره در دستور کار قرار داده بودند، این بار در آستانه برگزاری مذاکرات رم، وزیر دفاع ریاض وارد تهران میشود و با علی خامنهای در خصوص لزوم گسترش همکاریهای میان دو کشور گفتگو میکند.
چرا احتمال حصول توافق بیش از شکست مذاکرات است؟
با تمام آنچه گفته شد، راهحلهای جایگزین برای هر دو طرف بسیار پرهزینه و کم دستآورد است. ایران از نظر اقتصادی در یک منگنه قرار گرفته و عدم دسترسی به پولهای بلوکه شده و محدودیت در فروش نفت باعث شده تا در کنار مشکلات عدیده اقتصادی چون ناترازی انرژی و نارضایتیهای داخلی راه حل دیگری چون حصول توافق بر سر برنامه هستهای در پیش نداشته باشد.
ضمن اینکه ایران در نهایت به توافقی همچون برجام دست پیدا خواهد کرد که مقامهای ایرانی با وجود انتقادهای فراوان آنرا مفید میدانستند. در واقع این آمریکا بود که از آن توافق خارج شد و حتی پس از آن هم تا مدتها ایران به تعهدات خود در آن توافق پایبند بود؛ سیاستی که با امید یافتن راه جایگزین از سوی کشورهای اروپایی پی گرفته شد.
در سوی مقابل، گزینههای جانشین برای طرف آمریکایی هم محدود و بسیار پرهزینه هستند. در شرایطی که با جنگ تجاری که ترامپ با دنیا به راه انداخته، راه اندازی یک جنگ بزرگ در خاورمیانه که میتواند ابعادش به کل منطقه تسری یابد و اثراتش اقتصاد جهانی را متاثر کند آخرین چیزی است که کاخ سفید به آن نیاز دارد. ترامپ با وعده پایان دادن به جنگها به قدرت رسیده اما تاکنون در متوقف کردن هیچکدام از آنها توفیقی نداشته است.
حملات اسرائيل به غزه نیز ادامه دارد و این در حالی است که هنوز همه گروگانها به خانه بازنگشتهاند.
تلاشهای واشینگتن برای برقراری آتشبس در اوکراین نیز بینتیجه مانده و با وجود فشارهایی که کاخ سفید به کییف وارد کرده، هنوز موفق نشده پوتین و زلنسکی را برای پایان دادن به این جنگ راضی سازد.
جنگ تجاری که دولت ترامپ به راه انداخته، به روابط آمریکا با متحدانش لطمه زده و خصومتها با رقیب اصلی یعنی چین را هم به بالاترین حد رسانده است.
در چنین شرایطی حمله به ایران با هدف نابودی تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی میتواند آشوبها و تنشهایی که همین حالا در جهان شکل گرفته را به بالاترین سطح خود برساند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
تمام این مؤلفهها در کنار هم باعث میشود تا با کمی احتیاط احتمال حصول توافق را بیش از امکان شکست آن در نظر گرفت، هرچند نباید فراموش کرد که دونالد ترامپ علاقه دارد شخصیتی پیشبینیناپذیر بنماید. در سالهای حضور ترامپ در سیاست، تغییر مواضع ناگهانی از او بسیار دیده شده است. تغییر رویکردی در خصوص امکان غنیسازی اورانیوم در ایران خود میتواند برای به شکست کشاندن مذاکرات کافی باشد. ضمن اینکه دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکا به اندازهای بلند است که میتواند بسیاری از تلاشها برای تنشزدایی را تخریب کند.
اما آنچه واضح به نظر میرسد این است که هر دو طرف به رسیدن به یک توافق نیاز دارند و این نیاز باعث میشود تا امکان رسیدن به تفاهم میان دو دشمن دیرینه افزایش یابد.
source