دور دوم مذاکرات بین ایران و آمریکا که در شهر رم برپا شد، نسبت به جلسات اولیه، پیشرفت قابل توجهی داشت. مهمترین دستاوردهای این دور، تصمیم به ورود به مرحله مذاکرات کارشناسی بود. این اقدام نشان میدهد که بحثها از مرحله کلی و سیاسی به بررسیهای تخصصیتر پیش رفت.
وقتی مذاکرهکنندگان به گفتوگوهای کارشناسی میرسند، یعنی پیشزمینههای جهت دستیابی به توافق کلی ایجاد شده و حالا بر سر جزئیات مشاورهها و چانهزنیها انجام میشود. این موضوع مهمترین شاخص پیشرفت در مذاکرات محسوب میشود.
در دور اول مذاکرات، تمرکز بیشتر بر برگزاری نشستهای آینده بود، اما اکنون علاوه بر تصمیم برای ادامه جلسات، گفتوگوی کارشناسی نیز آغاز شده است. این موضوع میتواند به عنوان یکی از نقاط قوت و نشانههای پیشرفت مطرح شود. با این حال، راه به توافق نهایی هنوز دشوار است و موانع زیادی پیش روی مذاکرات زدهاند.
یکی از مهمترین مشکلات، فقدان عمیق اعتماد ایران به اقدامات آمریکا است. تجربه خروج آمریکا یکجانبه از توافق هستهای، نگرانیهای جدی در ایران ایجاد کرده و این باور را تقویت کرده که بدون گامهای عملی و قابل راستیآزمایی از سوی آمریکا، امکان برقراری اعتماد پایدار وجود ندارد.
کاهش این فقدان اعتماد نیازمند اقدامات جدی و مشهود از سطح واشنگتن است. با این حال، شواهد نشان میدهد که مسیر مذاکرات مثبت و به پیش رفته و طرف ایرانی نیز این فرایند را مثبت توصیف کرده است.
با بازتر شدن کانالهای دیپلماتیک و شکلگیری محیط مثبت در مذاکرات، امید به دستیابی به توافق پایدار افزایش یافته است. با این حال، چالشهای مهمی وجود دارد که میتوانند آینده مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهند. یکی از این چالشها، تعریف نهایی موضع آمریکا نسبت به موضوعات مورد بحث است. هنوز مشخص نیست که آیا واشنگتن فقط به دنبال توافق هستهای است یا طی مذاکرات موضوعات دیگری را نیز مطرح میکند. اگر چنین باشد، رسیدن به توافق بسیار دشوار خواهد شد.
از طرف دیگر، موضوع رفع تحریمها و چگونگی اثبات تعهدات طرفین از دیگر مسائل مهم است. تجربه گذشته نشان داده که حتی با توافق، قدرت رئیسجمهور آمریکا در لغو تحریمها با چالشهایی روبروست و مخالفان مذاکرات میتوانند مانعی برای پیشرفت فرایند شوند.
از سوی دیگر، تعهدات ایران معمولاً توسط آژانسهای مرتبط مورد راستیآزمایی قرار میگیرد؛ اما این شفافیت باید در مورد طرف مقابل نیز وجود داشته باشد و تعهدات رفع یا تعلیق تحریمها باید بهطور عملی قابل مشاهده باشند.
در نهایت، مخالفتهای سیاسی در هر دو کشور نیز مانعی جدی برای ایجاد توافق هستند. اگرچه در ایران این مخالفتها قابل مدیریت هستند، اما در آمریکا تحرکات مخالف بهطور گستردهتر و مؤثرتری وجود دارند و میتوانند فرایند مذاکرات را با چالشهای زیادی مواجه کنند. علاوه بر این، عوامل منطقهای و بازیگران خارجی مانند اسرائیل نیز به مذاکرات نشانههایی از مؤثر بودن خود نشان دادهاند.
در نتیجه، هرچند مسیر دستیابی به توافق نهایی هنوز پرآ镏 درهای و چالشبرانگیز است، اما نشانههایی از پیشرفت و محیط مثبت در مذاکرات جدید دیده میشود. با وجود فقدان اعتماد و چالشهای سیاسی، امید میرود این فرایند بهطور تدریجی زمینهساز تعاملات پایداری باشد.