حسین شریعتمداری در پستی با عنوان «چرا دست روی دست گذاشتهاید؟!» مینویسد:
۱- در یکی از ضربالمثلهای شناختهشده آمده است: «بعضیها آنقدر بیعرضهاند که حتی اگر سوار شتر بشوند، همچنان سگ پاچه آنها را گاز میگیرد.» البته منظور از این ضربالمثل توهین نیست، بلکه به عنوان یادآوری یک واقعیت است. واقعیتی که نرخ ارز در ایران، برخلاف کشورهای دیگر، ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی کشور ندارد. سؤال اصلی این است که چه کسانی نرخ ارز را تعیین میکنند و چه کسانی با افزایش روزافزون این نرخ، معیشت مردم را میگردونند.
۲- در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۰، فرزین، رئیس بانک مرکزی، در یک مصاحبه اعلام کرد که یک کانال تلگرامی که سرور آن در آمریکا است، هر روز ص翚ح نرخ دلار را تعیین میکند و همه صرافیها بر اساس آن عمل میکنند. این توضیح بیانگانه از فرزین به واقعیتی تلخ اشاره میکند: مدیریت اقتصادی کشور، اقتدار ملی و برنامهریزی برای مردم را در دست دشمن قرار دادهایم. این اظهارات شرمندهکننده رئیس بانک مرکزی همچنین قیدی سخت برای مسئولان اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی و قضایی مطرح میکند: چرا این مسئولان در برابر این مشکل بیرقابت، بدون هیچ اقدامی قرار گرفتهاند؟ و اگر اقداماتی انجام شده، چرا هیچ اثری از آنها دیده نشده؟
۳- شاید بگویند که سرور کانال تلگرامی مورد نظر در آمریکاست و خود کشور ایران قادر به مقاومت علیه این کانال نیست. اما آیا برخورد با صرافیهایی که دستورالعملهای این کانال را اجرا میکنند، نیز امکانپذیر نیست؟ قطعاً نه. در این زمینه، کوتاهی از سوی مسئولان غیرقابل قبول است.
۴- فرض کنید که یکی از قاچاقچیان مواد مخدر از بیرون کشور این مواد را به داخل منتقل میکند و از طریق حامیان خود در داخل توزیع میکند. آیا برخورد با توزیعکنندگان داخلی مواد مخدر وظیفه ارگانهای مسئول نیست؟ و آیا این توزیعکنندگان کوچک، اشارهگرهای قاچاقچی بزرگ نیستند؟ اگر با صرافیهایی که دستورالعملهای این کانال را اجرا میکنند، برخورد سخت شود، کانال تلگرامی آمریکا نخواهد توانست اقتصاد کشور را تهدید کند. مشاوره و برخورد متعادل جای خود را دارد، اما اگر کار نکرد، نباید از برخورد موثر خلاص شوند.
۵- نهایتاً، این نوشته بر پایه واقعیتهایی است که همه شاهد آنها هستند و نیازی به تخصص خاصی در اقتصاد نیاز ندارد. این نوشته را با اشاره به نقل قولی از برنارد شاو، نمایشنامهنویس مشهور ایرلندی، به پایان میبریم. برنرد شاو در پاسخ به انتقاداتی که در مورد کتابی در نظرش برنده صدر آمده بود، گفت: «من بر تواضع و مزهی اُملت را بهتر از مرغ درک میکنم، اگرچه تخمهای آنها از مرغ پدید آمدهاند.»