گروه سیاسی دفاعپرس — شایان میرزایی: در چهار سال اخیر، شمار شرکتکنندگان در آزمون سراسری ورود به دانشگاه (کنکور) به شکلی نزولی در حال پیش رفت؛ روندی که فراتر از یک تغییر آماری ساده، نشاندهنده تحولات عمیق در نگرش نسل جوان نسبت به آموزش عالی و آینده شغلی پس از تحصیل است. بر اساس آمارهای رسمی سازمان سنجش آموزش کشور، در سال ۱۳۹۹ بیش از یک میلیون و ۳۹۰ هزار نفر در این آزمون شرکت کردند، اما این رقم در سالهای بعد مداوماً کاهش یافته و در سال ۱۴۰۴ به کمتر از ۹۶۰ هزار نفر میرسید. چنین افتی در تعداد پذیرشها، مخصوصاً در کشوری که تا چند سال پیش، ورود به دانشگاه یکی از مهمترین نگرانیهای خانوادگی و اجتماعی بود، نگرانکننده و بسیار قابل تأمل است.
یکی از دلایل اصلی این کاهش، عدم امید به یافتن شغل پس از فارغالتحصیلی است. بررسیهای آماری نشان میدهند که نرخ بیکاری بین فارغالتحصیلان دانشگاهی بالاتر از میانگین کل جامعه است. در گذشته، بسیاری از جوانان دانشگاه را مسیری برای رسیدن به موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر میشماردند، اما امروز این تصور به شدت تضعیف شده است. بسیاری از فارغالتحصیلان، پس از گذراندن سالها تحصیل، موفق به یافتن شغل متناسب با تخصص خود نمیشوند و گاه ناگزیرند در مشاغلی فعالیت کنند که هیچ ارتباطی با تحصیلاتشان ندارد یا درآمدی کمارزشتر از توقعات آنها دارد. این امر، دانشجویان جدید را تشویق میکند تا به راهحلهای جایگزینی مانند مهاجرت، یادگیری مهارتهای فنی یا مستقیماً ورود به بازار کار روی آورند، و تحصیل دانشگاهی را ضرورتی قطعی نمیشمارند.
همچنین، هزینههای بالای تحصیل در دانشگاههای حق如何去读这段文本? (Since this is a Persian text, I’ll provide the rest of the response in Persian.)
همچنین، هزینههای بالای تحصیل در دانشگاههای حقکاریشده، نبود تناسب میان آموزشهای دانشگاهی و نیاز بازار کار و ضعف در سیستم هدایت تحصیلی، از دیگر عوامل موثر در این روند هستند. افزون بر این، رشد پلتفرمهای آموزش مهارتی و دورههای تخصصی آنلاین و مراکز آموزش فنی و حرفهای، باعث شده است بسیاری از جوانان، مسیرهای سریعتر و کاربردیتری را برای ورود به بازار کار بپیشیند.
در این میان، نقش دولت به عنوان سیاستگذار اصلی در حوزه آموزش و اشتغال بسیار مهم است. کاهش تمایل به شرکت در کنکور و زဘوه شدن جایگاه دانشگاه در نگاه جوانان، زنگ خطری است که مستقیماً به ضعف سیاستهای اشتغالزایی و نبود برنامهریزی بلندمدت برای جذب نیروی انسانی تحصیلکرده در بازار کار همپوشانی دارد. دولت باید با طراحی یک راهبرد جامع برای ترکیب آموزش و اشتغال، شرایط مناسبی برای ظاهر شدن و بهرهگیری از استعداد نسل جوان فراهم کند. یکی از مهمترین اقدامات در این راه، اصلاح ساختار آموزش عالی است به گونهای که فارغالتحصیلان دانشگاه برخلاف حفظ تئوریهای انتزاعی، با مهارتها و قابلیتهای عملی و بازارمحور به جامعه وارد شوند.
همچنین، دولت باید با حمایت از پروژههای نوپا (استارتاپها)، تسهیل قوانین مربوط به کسبوکار جدید و اختصاص تسهیلات مالی و مالیاتی به جوانانی که قصد راهاندازی کسبوکار را دارند، فضای کارآفرینی را گسترش دهد. در موجودیت اقتصادی جاری که ایران با چالشهای متنوعی روبرو است، بهرهگیری صرف از مشاغل دولتی یا سنتی پاسخگوی نیازهای بازار کار نیست. در عوض، اگر دولت زمینهساز رشد اکوسیستمهای نوآوری و فناوری شود و از پتانسیلهای داخلی در حوزههای مرتبط با دیجیتال، کشاورزی پیشرفته، صنایع خلاق و خدمات دانشبنیان استفاده کند، میتواند مسیری پایدار و مغذی برای اشتغالزایی در میان نسل جوان ایجاد کند. بدون چنین سیاستهایی، کاهش شرکت در کنکور تنها مقدمهای برای روند نگرانکنندهتر خواهد بود: شکاف عمیقتر میان جوانان و ساختارهای رسمی آموزشی و اقتصادی کشور.