ترامپ باید با زبان قدرت شناخته و با آن پاسخ داده شود.

گروه بین‌الملل: سجادی پناه – مشاور سابق معاون رئیس‌جمهور نوشت: وقتی دونالد ترامپ از ایلان ماسک فاصله گرفت و او را از کاخ سفید بیرون رساند، بسیاری این موضوع را فقط یک اختلاف شخصی میان دو فرد ثروتمند و مشهور دانستند. اما با نگاهی عمیق‌تر به این حادثه، الگویی روان‌شناختی برای چشم می‌آید که در بسیاری از رهبران قدرت‌طلب مشاهده می‌شود: ناتوانی در تحمل یک همکار قدرتمند در قلمروی قدرت.

رهبران خودکامه به طور معمول تمایلی به حضور افراد مستقل و تأثیرگذار در اطراف خود نمی‌anutند. برای آن‌ها، قدرت ساحه‌ای برای مشارکت و همکاری نیست؛ بلکه قلمرویی انحصاری است که از هر گونه تهدید یا نفوذ هم‌프로그 زا می‌ماند. در شخصیت این نوع افراد، صفاتی چون خودشیفتگی و ترس از کم‌رنگ شدن مرکزیت خود به‌وضوح دیده می‌شود. موفقیت دیگران، حتی اگر در راستای منافع مشترک باشد، به‌عنوان نوعی تهدید تلقی می‌شود.

در دنیای سیاست، این ویژگی در رهبران اقتدارگر مورد شناسایی قرار گرفته است. آن‌ها معمولاً افراد مستقل، مؤثر و بانفوذ را در اطراف خود جذب نمی‌کنند. برای آن‌ها، قدرت زمینه‌ای برای رقابت سالم یا همکاری جمعی نیست؛ بلکه قلمرویی منحصر‌به‌فرد است که هر صدای مستقل، تهدیدی برای آن محسوب می‌شود.

حادثه‌ی ترامپ و ماسک نمونه‌ای مشهود از این رویکرد به سیاست است. همین الگوی رفتاری را می‌توان در برخورد ترامپ با توافق برجام نیز دید. او نه‌تنها از توافق برجام خارج شد، بلکه هیچ‌گاه تمایلی به مذاکره‌ای نشان نداد که در آن آمریکا در موقعیت برابر با دیگر قدرت‌ها باشد. در نظر ترامپ، توافقات بین‌المللی مثل برجام، نماد ضعف آمریکا هستند. او فقط زمانی پای می‌زند که مطمئن باشد که طرف مقابل در موقعیت ضعف انتها قرار دارد و خود او نقش «رهبر بلامنازع» را بازی کند.

در این مکان، شناخت روان‌شناسی قدرت اهمیت می‌یابد. تحلیل شخصیت ترامپ فراتر از یک بحث تئوریک است و به‌عنوان ابزاری مهم برای درک رفتار و تصمیم‌گیری او عمل می‌کند. اگر طرف مقابل، رهبری با ذهنيت سلطه‌جو و اقتدارطلب باشد، تکیه صرف بر استدلال منطقی حتماً به‌نتیجه خوبی منجر نخواهد شد.

در چنین شرایطی، زبان «قدرت» و «تسلط» اهمیت دارد—زبانی که ریشه در روان‌شناسی سیاسی دارد. شناخت این زبان، به ما کمک می‌کند تا رفتارهای پیچیده طرف مقابل را بهتر مورد تحلیل قرار دهیم و واکنش‌های هوشمندانه‌تری طراحی کنیم. تحلیل شخصیت ترامپ از منظر روان‌شناسی قدرت، تنها به‌شمار می‌رود به‌عنوان یک تمرین نظری؛ بلکه ابزاری کاربردی در درک الگوهای تصمیم‌گیری، پیش‌بینی رفتار، طراحی راهبردهای مذاکره و ارزیابی سیاست خارجی آمریکا محسوب می‌شود. شناخت چنین الگوهایی، به‌ویژه برای کشور ما که با این نوع رفتار مواجه شده است، اهمیت استراتژیکی دارد.

پیشنهاد می‌شود تا نظام روان‌شناسی کشور به همراه مراکز مطالعات استراتژیک تحلیلی عمیق از الگوی رفتار ترامپ انجام دهند و نتایج آن را برای تیم‌های مذاکره‌کننده در اختیار قرار دهند. زیرا در مواجهه با رهبرانی که بیش از «حل مسئله»، به «بردن» و «نمایش قدرت» توجه می‌کنند، استدلال صرف منطق کافی نیست. در این شرایط، فهم و استفاده از زبان نمادین «قدرت» و «تسلط» در طراحی رفتار متقابل، کلید موفقیت در مذاکره است. زبانی که رویکردی به م questions قدرت‌طلب و سلطه‌جو دارد، در تحلیل و مواجهه با آن‌ها ابزار مفیدی خواهد بود.

توسط jahankhabari.ir