گروه سیاسی: در یک تحلیل راهبردی از تحولات اخیر، این فرضیه به طور جدی مطرح شده است که ایالات متحده طی دو ماه گذشته، با استفاده ابزاری از مذاکرات، یک پوشش دیپلماتیک برای اهداف نظامی خود علیه ایران ایجاد کرده است. بر اساس این دیدگاه، واشنگتن با به تعویق انداختن هدفمند روند دیپلماسی و ایجاد یک خوشبینی کاذب، تمرکز دفاعی و اطلاعاتی ایران را تضعیف کرده و نهایتاً زمینه را برای یک اقدام نظامی فراهم آورده است؛ اقدامی که دقیقاً توسط همان بازیگرانی کلید خورد که وعده گفتوگو میدادند.
به گزارش بولتن نیوز،استراتژی آمریکا طی دو ماه اخیر بر یک اصل استوار بود: القای این باور که تا زمانی که درهای مذاکره باز است، گزینۀ نظامی، بهویژه از سوی متحدان منطقهای مانند اسرائیل، روی میز نخواهد بود. این رویکرد، یک امنیت روانی موقت ایجاد کرد که میتوانست به کاهش سطح هوشیاری در ساختارهای نظامی و اطلاعاتی کشور منجر شود. در حالی که ایران به امید پیشرفت در گفتوگوها در میدان دیپلماسی فعال بود، طرف مقابل از این فرصت برای آمادهسازی یک پوشش عملیاتی بهرهبرداری میکرد.
نکتۀ قابل تأمل هشدارهای مکرر رهبر انقلاب در خصوص بیفایده بودن و عدم صداقت طرف غربی در مذاکرات بود. این هشدارها که بر لزوم حفظ هوشیاری و عدم اعتماد به وعدههای دشمن تأکید داشت، گویی پیشبینی دقیقی از این استراتژی دوگانه بود. با این حال، جذابیت ظاهری دیپلماسی و فشار بینالمللی برای حلوفصل مسالمتآمیز مسائل، ابزاری شد تا آمریکا از آن به عنوان یک “اسب تروآ” برای پیشبرد اهداف پنهان خود استفاده کند.
نقطۀ اوج تحولات اخیر، گذار ناگهانی از فضای دیپلماسی به اقدام نظامی است. این رویداد، این پیام روشن را به جامعه جهانی مخابره میکند که چگونه میتوان از ابزارهای دیپلماتیک برای فریب و پیشبرد اهداف نظامی بهرهبرداری کرد. این تحلیلگران تأکید میکنند که دنیا باید به خاطر بسپارد آنهایی که پرچم مذاکره را برافراشته بودند، در نهایت آغازگر درگیری نظامی علیه ایران شدند. این رویکرد نه تنها اعتماد به فرآیندهای دیپلماتیک را به شدت زیر سؤال میبرد، بلکه لزوم آمادگی همهجانبه دفاعی، حتی در اوج گفتوگوهای سیاسی را بیش از پیش نمایان میسازد.
source