گزارش یک خبرنگار آلمانی از نهادهای انتشار اخبار در مورد حملات ایران؛
سازمان بینالملل: در زمان تنشهای نظامی، شاهد از دست رفته اولینی حقیقت است. این عبارت که معمولاً کلیشهای است، امروز با گفتگویượngتی سوفی، خبرنگار شبکه تلویزیونی ARD از اسرائیل، ماهیت خاصی پیدا کرده است. او که برای پوشش خبری اتفاقات در اسرائیل، کرانه باختری و غزه حضور دارد، در یک ویدیوی مختصر در مورد دو چالش اصلی روزنامهنگاران بحث میکند: یکی کشتار مادی و دیگری سانسور نظامی که پنهانتر اما هماندازه تأثیرگذار است.
او با بیان نگرانیهای امنیتی خود شروع به صحبت کرده است. در شرایطی که خطر حملات موشکی ایران وجود دارد، اولین اولویت گروههای خبری، پیش از فشردن دکمه ضبط، یافتن نزدیکترین پناهگاه است. این یک واقعیت نظامی است؛ ترسی که هر بار با صدای آژیری در جان روزنامهنگاران مینشیند و به آنها یادآوری میکند که در خط مقدم یک جنگ واقعی هستند. این بخش از چالشها، اگرچه وحشتناک است، اما برای مردم قابل درک است.
البته، چالش دیگر و پیچیدهتر زمانی شروع میشود که جنگ فیزیکی به «جنگ روایتگری» تبدیل میشود.Bitte Sophi به محدودیتها و سانسور نظامی اشاره میکند که توسط مسئولین اسرائیلی اجراء میگردد. قوانین واضح است، اما پیامدها مبهم و هدفمند. براساس این قوانین، روزنامهنگاران فقط مجاز به ضبط و گزارش فوری هستند اگرچه هدف نظامی نباشد، به عنوان مثال، ساختمانهای مسکونی که برخورد قبول کردهاند. تصاویر آپارتمانهای آسیبدیده، خیابانهای دیوانهکننده و چهرههای نگران مردم سریعاً به دوربینها داده میشوند و به سراسر جهان منتشر میشوند.
مشکل اصلی زمانی شروع میشود که هدف نظامی یا استراتژیکی مورد برخورد قرار میگیرد. در این وضعیت، روزنامهنگاران والتي سوفی به نقل آورده شده، مجاز به ضبط و پوشش خبری نیستند مگر اینکه تایید مخصوص سانسور نظامی دریافت کنند. توضیح رسمی این است که این اطلاعات «حساس» هستند و نباید به ایران دست برسد.
اینجا است که ناتوازن و خطرناکی در روایتگری شکل میگیرد. این سیاست سانسور، ناخواسته یا ممکن است آگاهانه، تمامیتنگری ناکافیای به مخاطبان جهان نشان میدهد. مخاطبانی که در همه جهان با اخبار ارتباط دارند، مدام با تصاویر آسیبهای نظامی مواجه هستند، اما تقریباً هیچ تصویری از برخورد موشکها با اهداف نظامی یا حتی موفقیتهای سامانه دفاعی مشاهده نمیکنند.
نتیجه این جریان اطلاعاتی نامتوازن، به وجود آوردن یک تصور خاص است: این شکل که حملات فقط بر سر مردم عادی است و ساختارهای نظامی و استراتژیک عملاً آسیبناپذیر بودهاند. این روایت انتخابی ممکن است به این آگاهی تقویت کند که حملات دقیقاً بر هدفهای غیرنظامی برخورد کردهاند و طرف دیگر هیچ خسارت نظامی تجربه نکرده است. در واقع، آنچه به نمایش در میآید، حقیقت کاملی نیست؛ حقیقتی که بخشهای مهمی از ماجرا را م religت کرده و بازسازی واقعیت صحنه جنگ را تخریب میکند.
چالش سوفی و همکارانش، فراتر از امنیت شخصی، تلاش برای ایفای نقش خود به عنوان دایناسور واقعیت در زمانی است که قوانین و مですので رسمی حلقة محاصره آنها را بستهاند. تضاد بنیادین بین امنیت ملی کشور و وظیفه روزنامهنگاری برای عرضه حقیقت کامل، میدان جنگی جدیدی را ایجاد میکند؛ جنگی که در آن ابزار اصلی دوربین و میکروفون است و پیروزی یا شکست در ذهن مخاطبان میسنجد. روایت سوفی نشان میدهد که در دنیای کنونی، داستان یک جنگ نمیتواند فقط با آنچه به نمایش در میآید بنویسد، بلکه بخش مهمی از آن با تصاویری پنهان میماند که «اجازه پخش ندارند».