دستاوردهای دفاع مقدس مردم ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه محور غربی- صهیونی را نباید در مرزهای جغرافیای ایران محصور دانست، بلکه ایستادگی و مقاومت مردم ایران و قدرت دفاعی نیروهای مسلح ایران در این جنگ، شکست دیگری را به این غده سرطانی به عنوان عامل نیابتی امریکا در منطقه تحمیل کرد، این امر میتواند فصلی جدید را در حرکت مقاومت در منطقه رقم بزند که محصول آن انزوا و سقوط تدریجی رژیم و بازیابی قدرت نیروهای مقاومت در منطقه خواهد بود.
مهمترین مؤلفه مؤثر در شکلگیری و پویایی جبهه مقاومت در سالهای اخیر معطوف به نقطه کانونی آن یعنی ایران اسلامی است، به همین دلیل در طول سالهای اخیر، از آغاز شکلگیری کانونهای جبهه مقاومت در منطقه نظیر حزبالله در لبنان، انصارالله در یمن، حماس در فلسطین و حشدالشعبی در عراق این کانونها اگرچه نشان دادند قادرند با اتکا بر ظرفیتهای درونی و حمایتهای مردمی در کشورهای متبوع خود، مسیر بالندگی را طی کنند، ولی این پویایی در فرازهای مختلف ارتباط مستقیمی با قدرت و توانمندی ایران داشته و دارد، به همین دلیل بود که رژیم صهیونی در سالهای اخیر و قبل از تهاجم گسترده به غزه خود را کاملاً در انزوا و تحت تهدید از چند جبهه میدید و بارها سران رژیم به آن اعتراف کرده بودند، اما پس از عملیات طوفان الاقصی که خود نمادی از توانمندی بارز نیروهای مقاومت فلسطین به عنوان یکی از کانونهای اصلی مقاومت بود وآسیبپذیری رژیم را اثبات کرد، به همین دلیل این رژیم با حمایت امریکا و برخی کشورهای غربی با دست یازیدن به بینظیرترین جنایات تاریخ، به زعم خود به مقابله با مردم فلسطین و لبنان پرداخته و حمله به ایران نیز در امتداد آن جنایت و با این تصور و توهم بود که حال که حزبالله، حماس و فروپاشی دولت اسد به عنوان سه نقطه کانونی تهدید نزدیک رژیم، دچار ضعف شدهاند، قادر است با ضربه زدن به نقطه کانونی مقاومت به زعم خود خیالش را از این تهدیدها راحت کند، اما شکست رژیم در این جنگ و پیامدهای گسترده آن را میتوان فصلی جدید در روند حرکت مقاومت دانست که شاخصههایش به قرار زیر است:
۱- تسلیم امریکا و رژیم در برابر قدرت بازدارندگی و دفاع موشکی ایران و درخواست آتشبس در شرایطی که ایران همه ظرفیتهای خود را به کار نگرفته بود و تجلی وحدت و انسجام ملی مردم ایران در اثر این تجاوز و شکست توهم فروپاشی از درون نظام جمهوری اسلامی، سبب شد موقعیت و جایگاه ایران در جهان به عنوان یک کشور مستقل با خاستگاه مردمی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و ملی ارتقا یابد و این نشاندهنده آن است که ارزشهای ملی نیز پشتوانه شعارهای اسلامی و انقلابی نظام است، به گونهای که کسانی که حتی در مقطعی از تاریخ شعار نه غزه- نه لبنان را در کشور
سر داده بودند، به این باور رسیدند که کاش در گذشته در حمایت از غزه و لبنان سرمایهگذاری بیشتری شده بود که اکنون نیازی به مقابله با دشمن در تهران و شهرهای دیگر ایران نباشد و این به مفهوم آن است که پس از این ظرفیتهای ملی با پیشتازی مردم ایران در حمایت از مقاومت گسترش خواهد یافت.
۲- فروپاشی افسانه شکستناپذیری اسرائیل که پس از ضربات متحمل شده در طوفانالاقصی، با حملات جنایتبار خود علیه مردم غزه و لبنان تلاش کرده بود آن را بازسازی و باورسازی کند، در جریان حملات ایران در
وعده صادق۳ و له شدن برخی از مراکز حساس نظامی و نقاط استراتژیک رژیم، آسیب پذیری رژیم صهیونیستی را نشان داد و ثابت کرد علاوه بر لطمات وارده اقتصادی و نظامی تداوم این جنگ میتوانست به بحران داخلی و حتی فروپاشی رژیم بینجامد.
۳- احیا و بازسازی نیروهای جبهه مقاومت در این ایام مؤید دیگری بر تأثیر این جنگ در بازیابی توان نیروهای جبهه مقاومت است؛ انصارالله آنچنان اقتدار خود را بر امریکا و رژیم تحمیل کرده است که امریکاییها برای مهار این نیروی قدرتمند پیشنهاد به رسمیت شناختن دولت مشروع آنها در ازای توقف عملیات در دریا را دادهاند که البته انصارالله این پیشنهاد را رد کرده و اعلام کرده است حمایتش از غزه تزلزلناپذیر است و قابل معامله سیاسی نیست. حماس نیز با اجرای چند عملیات گسترده نظامی در روزهای اخیر با وارد کردن ضربات جدی نظامی به صهیونیستها نشان داده است قدرت خود را بازسازی کرده و با سازماندهی نیروهایش به لحاظ توان نیروی انسانی، حتی نسبت به قبل از عملیات طوفانالاقصی توانمندتر شده است و عزم نیروهای حماس نیز برای مقابله با رژیم جزمتر شده که استیصال امریکا و رژیم در تداوم وضعیت کنونی در غزه مصداق بارز آن است. حزبالله نیز اکنون با بازسازی ظرفیتهای مردمی و میدانی خود توانسته است سایه قدرت خود را بر دولت منفعل این کشور اعمال کند. فشار حزبالله سبب شده است احزاب سیاسی این کشور از پیگیری طرح عادیسازی روابط با رژیم صهیونی، خودداری کنند و دولت این کشور نیز بر ضرورت خروج رژیم از نقاط اشغال شده، تأکید کند، گزارشها نیز حاکی از بازسازی درونی وضعیت حزبالله است. ۴- جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و تجاوزات اخیر رژیم صهیونی علیه سوریه که با حمایت امریکا صورت گرفته، زنگ خطری برای کشورهای منطقه است و نشان میدهد اتکای کشورهای منطقه بر حمایت امریکا برای حفظ رژیمشان توهمی باطل است و سرنوشت سوریه در انتظار همه آنهاست و به همین دلیل است که آنها به اتکا بر قدرتی مانند ایران برای تداوم بقای خود نیاز دارند در این میان سخنان نخست وزیر سابق قطر گویای این مدعاست. مضافاً بر اینکه تسریع این کشورها برای تقویت روابط با ایران بعد از شکست رژیم در جنگ ۱۲ روزه، مؤید دیگری بر آن است.
۵- نفرت جهانی علیه صهیونیستها و امریکاییها که این روزها به دلیل جنایات اسرائیل در غزه به اوج خود رسیده است، با تجاوز امریکا و رژیم به ایران در اوج مذاکرات، شدت یافته وحمایت بیش از ۱۲۰ کشور از ایران و متجاوز معرفی کردن رژیم صهیونیستی نشاندهنده روندی جدید در تحولات منطقه و فرصتی برای پویایی جبهه مقاومت است. ۶- تحولات اخیر سوریه و تجاوز رژیم صهیونی به این کشور که ناشی از تضعیف نیروهای مقاومت در سوریه و متأثر از پروژه مشترک امریکا و رژیم صهیونی با همکاری چند کشور عرب و غیرعرب منطقه است، نشانگر آن است که این سرنوشت میتواند برای دیگر کشورهای منطقه هم رقم بخورد و تنها راه مقابله با آن اتکا بر توان داخلی و تقویت نیروهای مردمی و مقاومت در این کشورهاست.
source