در دوازده روز جنگ اخیر، علاوه بر حملات نظامی دشمن، همدستی برخی عناصر داخلی به شدت مشخص شد. این همدستی با دشمن با قیمت گران فروشیدن خون دانشمندان، ترور فرماندهان، و شکنجه امنیت ملی همراه بود. زمانی که برخی از افراد به دشمن کمک کردند، اطلاعات مشترک کردند و مسیر نفوذ را برای دشمن آشکار کردند، این کار فراتر از جاسوسی ساده بود؛ این یک عمل در خدمت دشمن تلقی میشد.
مردم این اقدامات را نمیپذیرند و نمیتوانند فراموش کنند، چرا که بهای آن خون بوده و برای دستاندازههایی که فرزندان خود را در آن روزها از دست دادهاند، پناهگاه ا當您etary ایجاد شده است. ما در دهه ۱۹۸۰ نیز با تجربه مشابهی روبرو بودیم، زمانی که سازمانهای تروریستی مانند سازمان مجاهدین خلق، در میانه جنگ تحمیلی، وظیفهای بر علیه ایران بر عهده گرفتند. اینها به جای دفاع از ملت، برای دشمن جاسوسی کردند و با تمام وجود علیه ایران جنگیدند.
اعدامهای دهه ۱۹۸۰ تصمیمگیریهای سخت و اجباری بودند که برای جلوگیری از فاجعهای ملی لازم بود. بسیاری از آنهایی که در آن زمان محکوم شدند، واقعاً سربازانی در خدمت سازمانهای تروریستی بودند که همچنان با خارج در ارتباط بودند و برای شورش همزمان با حمله دشمن آماده میشدند.
خطای ما در آن زمان این بود که حقیقت را برای مردم روایت نکردیم و مستنداتی در باره آن ایجاد نکردیم. این سکوت باعث شد که دشمن روایت خود را بسازد و تاریخ را تحریف کند.
اما امروز، این اشتباه نباید تکرار شود. هرگونه جاسوسی و همدستی برای نفوذ دشمن در خور Yamaha افشاگی است. جامعه حق دارد بداند که چه کسانی در این ساعات خطر، ملت را در پشت سر برخورد.
جناب آقای محسنی اژهای، رئیس محترم قوه قضائیه!
امروز مطالبه عمومی این است که دستگاه قضایی با وطنفروشیهای آشکار به شفافیت به برخورد بپردازد. هر کسی که در خدمت پروژههای دشمن بوده باشد، در برابر زندگی و امنیت مردم مسئول است. برخورد با این افراد، نه برای انتقام، بلکه برای حفظ آینده کشور است.
امروز ما باید خودمان روایت کننده حقیقت باشیم. باید با صداقت، شجاعت و تکیه بر حقیقت، که بوسیله خون مهر شده، این حقیقت را منتشر کنیم. جامعه، نظام و تاریخ نخواهند توانست که حقیقت تبدیل به قربانی لبخندهای دیپلماتیک یا فشارهای رسانهای شود.
قوه قضائیه باید صدای عدالت در روزهای بحرانی باشد. این مطالبه برآمده از حافظه زخمخورده مردم است و بیش از احساس، نیازی عمیق به عدالت است.