همسر شهید منوچهر مدق در خاطراتش نقل می‌کند که خانواده‌ای کاملاً غیرسیاسی و تا حدودی غیرمذهبی داشته است. از پیش از انقلاب ولع خواندن و دانستن داشته و کتاب‌های گروه‌های سیاسی مختلف را دیده و مطالعه کرده و از هر کدام از آنها به دلیل یا دلایلی متنفر شده است: از کتاب‌های توده‌ای‌ها، از کتاب‌های مجاهدین خلق و کتاب‌های احزاب دیگر. بعد با دوستانش شروع می‌کنند به خواندن آثار دکتر شریعتی. کتاب‌های دکتر تأثیر مثبت و فراوانی روی او گذاشته و باعث شده که هم به دین و هم به انقلابی‌گری علاقه فراوانی پیدا کند و از جمله به شدت به «حجاب» و «چادر» علاقه‌مند شود. 

خانم ملکی در این‌باره می‌گوید: «مادرم از حجاب خوشش نمی‌آمد. گفته بودم برای وقتی که با دوستانم به زیارت می‌روم، چادر بدوزد. هر روز چادرم را تا می‌کردم، می‌گذاشتم ته کیفم. کتاب‌هایم را می‌چیدم روش. از خانه که می‌آمدم بیرون، سرم می‌کردم تا وقتی برمی‌گشتم. آن‌سال‌ها، چادر یک موضع سیاسی بود.»

این خاطره، تنها و تنها یک نمونه از فراوان موارد پرشماری است که پیش از پیروزی انقلاب چه کسانی با کتاب‌ها و آثار یک روشنفکر مسلمان به دینداری، انقلابی‌گری و پایبندی‌های شرعی گرایش پیدا کرده‌اند. 

در همین رابطه مرحوم علامه محمدرضا حکیمی می‌گوید: «اینجانب از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس می‌کردم و دانشجویانی بسیار، حتی از دانشگاه‌های دیگر، به صورت مستمع آزاد در آن‌کلاس (درس نهج‌البلاغه) حاضر می‌شدند؛ تا آنجا که تعدادشان به ۳۰۰ نفر می‌رسید. نیمی از حاضران خانم‌ها بودند و همه باحجاب. آن خانم‌ها از کسانی بودند که تحت تأثیر شریعتی و مطالعه آثارش، حجاب را انتخاب کرده بودند.»

آقای محمد رجبی از دانشجویان آن‌دوره نیز می‌گوید: «اینجانب در سال ۱۳۴۷ که به دانشگاه رفتم، فقط یک خانم چادری در آنجا بود. از این‌رو برای تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان که حضور خانم‌های با حجاب در آن ضروری بود، دچار مشکل بودیم. پس از گذشت چند سال من به زندان افتادم و هنگامی که در سال ۱۳۵۵ آزاد شدم و به دانشگاه رفتم، بسیاری از خانم‌ها را با حجاب دیدم که همه متأثر از شریعتی و کتاب‌های او بودند.»

باید دید در آثار شریعتی و برخی دینداران مبارز دیگر چه جاذبه‌ای از دین و شرع ایجاد شده بود که مخاطبان را گروه‌گروه به دینداری، انقلابیگری و حجاب جذب می‌کرد و چرا امثال حسن روحانی که در کتاب «خاطرات» خود تأکید دارد این افتخار را منتسب به خودش کند که او اولین کسی بود که پیشنهاد اجباری شدن حجاب در جمهوری اسلامی را داده و خود او اولین کسی است که در محیط کار خود (ستاد مشترک ارتش) «حجاب اجباری» را قانون کرده، بسیاری از طرفدارانش و نیز طرفداران اصلاح‌طلبان امروز شعار حذف «حجاب اجباری» را می‌دهند. تفاوت رفتار شریعتی و روحانی در کجا بوده؟ شریعتی چه یا چه‌ها داشته که روحانی و بسیاری از عمامه‌به‌سر‌های اصلاح‌طلب آن را ندارند؟ 

بحث این یادداشت، خوبی و بدی حجاب نیست، بحث کسانی است که با رفتار خود حجاب را و عفاف را ترویج کردند و می‌کنند. وگرنه علمای بزرگی، چون امام و آیت‌الله خامنه‌ای و بسیاری از علمای انقلابی، هم به حجاب و ضرورت آن تأکید داشته‌اند و هم طرفداران و عاشقان آنها نه‌تنها در ایران که در دیگر کشور‌های مسلمان‌نشین دیگر هم به حجاب اعتقاد و التزام دارند و اتفاقاً بیش از دوران قبل از انقلاب به این نکته توجه دارند که الان بسیار بیشتر از آن‌موقع «یک موضع سیاسی و انقلابی هم است».

source

توسط jahankhabari.ir