در رویداد۲۴ بخوانید:
سخنگوی دولت در حالی از «بازگشت مردم به زندگی عادی» و «اطلاع دولت از قیمتها» سخن میگوید که مردم درگیر تورم، قطعیهای مکرر آب، برق، اینترنت و بیثباتیهای روزمرهاند. خانم سخنگو وعده دادن کافی نیست؛ جامعه منتظر اقدام واقعی است، نه کلیگوییهای تکراری.
رویداد۲۴| فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در نشست خبری خود با خبرنگاران با تاکید گفت که «دولت کار خود را میکند و تلاش میکند مردم به زندگی عادی بازگردند» او در بخش دیگری از سخنانش نیز تأکید کرد: «دولت از قیمتها مطلع است». این حرفهای او، اما اگرچه به گوش مردم بسیار آشنا و حتی تکراری است، امید بخش نیست.
آنچه مردم در شهر، صف نانوایی، پمپ بنزین، سوپرمارکت، بیمارستان، اتوبوس و مترو و … تجربه میکنند، با شرایطی که بتوان نامش را «زندگی عادی» گذاشت، فاصله بسیاری دارد؛ فاصلهای که هر روز هم بیشتر میشود.
قطعی برق، آب، اینترنت؛ این زندگی عادی است؟
سخنگوی دولت درحالی از بازگشت تدریجی به زندگی عادی سخن میگوید که بسیاری از مناطق تهران و شهرهای دیگر در روزهای گذشته با قطعی مکرر برق، اختلال شدید در اینترنت و حتی قطع آب شرب مواجه بودهاند. کسبوکارهای کوچک با خاموشیهای بیبرنامه زمینگیر شدهاند، خانوادهها در گرمای تیرماه حتی در استانهای جنوبی کشور بدون کولر و آب، روز را شب کردهاند، و بسیاری از کارهای ساده روزمره به دلیل نبود اینترنت مختل شده است. آیا این همان «عادیسازی» مورد نظر دولت است؟
اطلاع از قیمتها؛ اما بیعملی در کنترل آنها
مهاجرانی تأکید کرده که دولت از وضعیت قیمتها «مطلع» است؛ اما اطلاع داشتن بدون اقدام مؤثر، چه معنایی برای مردم دارد؟ در روزهایی که قیمت نان، لبنیات، کرایه تاکسی، اجاره خانه و حتی هزینههای درمان به صورت روزانه در حال افزایش است، تاکید بر آگاهی دولت از گرانیها تنها موجب افزایش حس بیپناهی در مردم میشود. مردم نیاز به سیاستگذاری درست، برنامهریزی و اقدامات موثری دارند که از فشار مشکلات بکاهد؛ نه فقط شنیدن اینکه مسئولان در جریان هستند.
رضایت اجتماعی با این رویه حاصل نمیشود
درست که این روزها همه – از سران قوا گرفته تا مشاوران رهبری – از اهمیت تغییر رویکردها و ضرورت توجه بیشتر به مشکلات مردم میگویند، اما جامعه ایران دچار نوعی بیاعتمادی مزمن به نهادهای تصمیمگیر است. هر بار که یک مقام مسئول از «اطلاع» یا «تلاش» صحبت میکند، بخشی از جامعه با خود زمزمه میکند: «باز هم وعده؛ باز هم بینتیجه!»
فراهم کردن زندگی عادی که اتفاقا تنها انتظار مردم در شرایط کنونی است، به این راحتی و با این حرفها و وعدهها مقدور نیست. زندگی مردم نه تنها با شرایط عادی فاصله دارد، بلکه به شکی از تحمل رنج و تلاش برای بقا تبدیل شده است. زندگی مردم یک روز با گرانی، یک روز با قطعی آب و برق، یک روز با بیثباتی اینترنت و فردایش با یک تصمیم ناگهانی، گاهی هم با جنگ و ترکیب همه مشکلات به چالش کشیده میشود. این زنجیره از اختلالها و بحرانهای روزمره، بیش از هر چیز نشاندهنده ضعف در سیاستگذاری، اجرا و پاسخگویی است.
جای خالی اقدام واقعی
بدیهی است که صرف اطلاع از مشکلات، پاسخ مناسبی برای مردم نیست. جامعه انتظار دارد دولتی که مدعی بازگرداندن شرایط به وضعیت عادی است، برنامهای شفاف، زمانبندی دقیق و پاسخگویی واقعی نسبت به عملکردش ارائه دهد. بدون این عناصر، جملاتی مانند «دولت تلاش خود را میکند» فقط به شکاف میان مردم و حاکمیت میافزاید.
در نهایت، شرایط زندگی امروز مردم هنوز با «عادی» بودن فاصله دارد. تا زمانی هم که دولت از مرحله اطلاع و وعده عبور نکند و وارد فاز اقدام مؤثر نشود، بعید است که این فاصله کوتاهتر شود.
source