تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین و تحریم‌های غرب، به افزایش روابط اقتصادی ترکیه فرصت‌طلب و مسکویی که به طور فزاینده‌ای در حال انزوا است انجامیده و به صادرات آنکارا به مسکو افزوده است.

آگهی

نشریه نشنال اینترنست در مقاله‌ای تحلیلی به این موضوع پرداخته و می‌افزاید:  در بحبوحه انزوای روسیه از سوی غرب، ترکیه به عنوان خریدار گاز روسیه و صادرکننده مجدد کالاهای اروپایی به بازار این کشور اهمیت فزاینده‌ای پیدا کرده است.

ولادیمیر پوتین روابط انرژی میان مسکو و آنکارا را کاملا راهبردی توصیف کرده اما این همکاری با رقابت ژئوپولتیک همراه است. ترکیه با اعتماد به نفس فزاینده، روسیه را در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به چالش می‌کشد؛ دو منطقه‌ای که مسکو قاطعانه آنها را به عنوان بخشی از حوزه نفوذ انحصاری خود در نظر می‌گیرد که با توجه به وسعت جغرافیایی این کشور امری ضروری برای مسکو و در «حیات خلوت» آن به شمار می‌رود.

ترکیه با استفاده از جمهوری آذربایجان در قفقاز جنوبی به عنوان دروازه ورود به منطقه، در حال گسترش نفوذ خود به کشورهای ترک زبان در آسیای مرکزی در شرق دریای خزر است. بنابراین، یک پویایی تحت حمایت بلوک همکاری ترک شکل گرفته که حوزه‌های متنوعی مانند امنیت، تجارت و فرهنگ را در بر می‌گیرد.

ظهور ترکیه به عنوان یک جایگزین امنیتی

آغاز افزایش نفوذ ژئوپلیتیک ترکیه در منطقه وسیع تر خزر را می‌توان در جنگ قره باغ بین ارمنستان و باکو مشاهده کرد.. در طول جنگ، حمایت نظامی گسترده آنکارا به باکو امکان داد تا تقریبا همه مناطق از دست رفته خود در قره‌باغ را از ارمنستان پس بگیرد.

ولادیمیر پوتین میانجی‌گر آتش‌بس شد و دستور استقرار نیروهای حافظ صلح روس در منطقه درگیری را داد، اما این واقعیت را تغییر نداد و جنگ با پیروزی متحد ترکیه، یعنی جمهوری آذربایجان و شکست متحد روسیه، یعنی ارمنستان به پایان رسید. بنابراین، ترکیه حضور خود در قفقاز جنوبی را تثبیت و بدین وسیله انحصار نظامی روسیه در منطقه را شکست.

ترکیه و آذربایجان با تقویت این موفقیت، اقدام به تدوین ائتلاف استراتژیک خود در بیانیه «شوشا» در سال ۲۰۲۱ کردند. این معاهده با یکی از اعضای ناتو که شامل تعهدات دفاعی متقابل است، به آذربایجان به عنوان تنها کشور قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی یک جایگزین امنیتی واقعی به جای مسکو می‌دهد.

در سپتامبر ۲۰۲۳، باکوی جسور شده به هدف سه دهه‌ای خود در کنترل کامل قره باغ کوهستانی از طریق یک حمله نظامی «در مقابل چشمان حافظان صلح روس» دست یافت. روسیه تحت فشار جنگ خود در اوکراین، خروج فوری و کامل نیروهای خود از قره باغ کوهستانی را در آوریل ۲۰۲۴ اعلام کرد.

قاطعیت ترکیه در قفقاز جنوبی در آن سوی خزر هم انعکاس داشت، آنکارا به کشورهای ترک در آسیای مرکزی نشان داد که همکاری با ترکیه می توانند مزایای امنیتی واقعی داشته باشد. قزاقستان و ازبکستان هر دو روابط دوجانبه خود را با ترکیه به سطح یک مشارکت راهبردی جامع ارتقاء داده‌اند و توافقاتی برای توسعه همکاری نظامی در زمینه‌هایی از جمله آموزش، تمرینات نظامی مشترک و جمع آوری اطلاعات امضا کرده‌اند. علاوه بر این، صنعت دفاعی ترکیه به سرعت بر بازار رو به رشد هواپیماهای بدون سرنشین آسیای مرکزی تسلط پیدا می‌کند و در نتیجه تسلط مسکو به عنوان تامین کننده منحصر به فرد تسلیحات منطقه را از بین می‌برد.

از آنجایی که روسیه درگیر اوکراین است و در قفقاز جنوبی تضعیف شده، ضمانت‌های امنیتی این کشور به طور فزاینده‌ای برای کشورهای آسیای مرکزی کم‌ارزش و حتی بی‌ارزش به نظر می‌رسد. درگیری‌های مرزی خشونت‌آمیز در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بین نظامیان قرقیزستان و تاجیکستان که هر دو عضو ائتلاف نظامی موسوم به «سازمان پیمان امنیت جمعی CSTO» به رهبری روسیه هستند  واکنش‌های نه چندان جدی مسکو را به همراه داشت. در عوض، ترکیه برای حمایت از تلاش‌های صلح‌سازی بین قرقیزستان و تاجیکستان وارد عمل شده و به پیشرفت‌هایی هم در مسیر حصول به توافق‌نامه مرزی میان طرفین دست یافته است.

کرویدور میانی

از دیدگاه آنکارا، یک کریدور تجاری بدون مانع از استانبول به آسیای مرکزی در افق فرا خزر خودنمایی می‌کند. در حال حاضر، حمل و نقل اصلی قفقاز جنوبی همچنان مسیر راه آهن باکو – تفلیس – قارص است که آذربایجان را از طریق گرجستان به ترکیه و از آنجا به اروپا متصل می‌کند.

با این حال، ظرفیت این مسیر برای رسیدگی به جریان‌های تجاری رو به رشد فرا خزر ناکافی است. در این زمینه، ترکیه، آذربایجان و چهار کشور ترک در آسیای مرکزی متعهد شده‌اند که به طور مشترک کریدور زنگزور را که یک کریدور حمل‌ونقل پیشنهادی بین بخش‌های غربی آذربایجان از طریق ارمنستان به منطقه نخجوان آذربایجان و سپس به ترکیه است، توسعه دهند. این کریدور مستلزم حل و فصل صلح بین ارمنستان و آذربایجان است. یک جایگزین احتمالی هم برای دور زدن ارمنستان، کریدور ارس از طریق استان آذربایجان شرقی ایران خواهد بود.

در بحبوحه تقاضاهای رو به رشد برای مسیرهای حمل و نقل غیرروسی، فعالیت‌های فرا-خزر با هدف افزایش کارایی کریدور میانی صورت گرفته است. آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و ترکیه بر روی نقشه راه توسعه این کریدور تا سال ۲۰۲۷ توافق کرده‌اند.

آنها آرزو دارند ظرفیت این کریدور را از ۲ میلیون تن کنونی به ۱۰ میلیون تن افزایش دهند. برای تحقق این امر، کشورهای در امتداد کریدور میانه باید چندین محدودیت را در مورد جذابیت مسیر، مانند روش‌های حمل و نقل و تجارت دست و پاگیر، تنگناها در نقاط مرزی و بنادر دریایی، و همچنین ظرفیت ناوگان کانتینری و کشتی‌های کافی برای جابجایی حجم زیادی از کالاها برطرف کنند. یک گام مهم در این راستا در اواخر ژانویه زمانی رخ داد که مقامات اتحادیه اروپا اعلام کردند سرمایه گذاران اروپایی و بین‌المللی متعهد به سرمایه گذاری ۱۰ میلیارد یورویی در برنامه توسعه کریدور میانه خواهند شد.

اختلال در حمل و نقل تجاری و لجستیک به ویژه برای اقتصاد وابسته به انرژی قزاقستان مشکل ساز است. حدود ۸۰ درصد از صادرات نفت این کشور از طریق خاک روسیه به سمت بازارهای غربی ترانزیت می‌شود.

روسیه در سال ۲۰۲۲ میلادی این جریان را قطع کرد و قزاقستان را به گسترش همکاری با آذربایجان برای هدایت مجدد منابع انرژی به اروپا از طریق دریای خزر سوق داد.

ترکمنستان نیز با ذخایر عظیم گاز طبیعی خود، به همین ترتیب گفتگوها را با آذربایجان، ترکیه و کمیسیون اتحادیه اروپا در خصوص توسعه خط لوله گاز فرا-خزر به اروپا که مدت‌هاست پیشنهاد شده، تشدید کرده است، پروژه‌ای که نیاز به سرمایه گذاری قابل توجهی دارد. برای کشورهای آسیای مرکزی غنی از منابع انرژی فسیلی، موقعیت ترکیه آن را به عنوان یک قطب گاز و نفت و همچنین کلید دسترسی به بازارهای انرژی غرب بسیار مهم می‌کند.

اتحاد جهان ترک

مانند روسیه، ترکیه نیز در حال ترویج قالب چندجانبه خود (سازمان کشورهای ترک) است که در حال تبدیل شدن از یک سکوی گفتگو به سازمانی است که همکاری همه جانبه را در تمام جنبه‌های زندگی پیش می برد. کشورهای عضو شامل ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان چشم انداز جهانی بلندپروازنه‌ای برای سال ۲۰۴۰ به تصویر کشیده‌اند. همچنین عشق‌آباد که تلاش می‌کند خود را از صف‌بندی‌های چندجانبه به دور نگه دارد به عنوان عضو ناظر به این گروه پیوسته است.

هدف این است که این مجموعه را به یک سازمان ترک زبان معادل اتحادیه اروپا تبدیل کند و در بین این کشورها کالا، سرمایه‌گذاری، مردم، فن‌آوری و خدمات به راحتی جابجا شوند. در همین زمینه یک بانک سرمایه گذاری ترک هم در حال شکل گیری است.

آگهی

سازمان کشورهای ترک انبوهی از پروژه‌ها را با هدف ارتقای همبستگی و اتحاد ترک‌ها در نظر گرفته است. سازمان بین المللی فرهنگ ترک، TURKSOY، پروژه‌های فرهنگی و علمی مشترک را در داخل کشورهای متشکل از بلوک ترک اجرا می‌کند. رجب اردوغان رئیس جمهور ترکیه هم الفبای مشترک ترکی را برای این منظور پیشنهاد کرده است.

در نهایت، این پروژه قدرت نرم نشان دهنده رقیب ایده مسکو درباره منطقه آسیای مرکزی است که با تاکید بر «دنیای روسی» تلاش می‌کرد کشورهایی که پیشتر عضوی از اتحاد جماهیر شوروی بودند را پیرامون ارزش‌ها و هنجارهای روسی با یکدیگر پیوند بزند. حضور طولانی زبان روسی در این کشورها هم یکی از کاتالیزورهایی بود که در طی چندین دهه باعث می‌شد این آرمان و رویای مشترک در میان این کشورها تقویت شود.

اما حالا جمهوری آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی، دستخوش تغییرات سریع اجتماعی و جمعیتی هستند که بر شکل‌گیری هویت تأثیر می گذارد. بیش از ۷۰ درصد از جمعیت آسیای مرکزی زیر چهل سال سن دارند. فرهنگ روسیه در حال از دست دادن نقش غالب خود در منطقه است، چرا که نسل جوان دیگر تجربه زیستن تحت حکومت شوروی سابق را ندارند.

پیامدهای این ایده‌ها برای غرب

تهاجم تمام‌ عیار روسیه به اوکراین، برای کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی راهی جز تلاش برای تنوع بخشیدن به روابط دیپلماتیک خود و جستجوی راه‌های جایگزین برای بازارهای بین‌المللی نگذاشته است.

ترکیه به تقاضای فزاینده برای مشارکت‌های جایگزین پاسخ می‌دهد. ترکیه با هجوم به محورهای نفوذ روسیه در این کشورها از جمله دفاع، انرژی و فرهنگ به عنوان یک وزنه موازنه‌بخش در مقابل روسیه در سراسر پیرامون دریای خزر ظاهر می‌شود.

آگهی

این خیز آنکارا برای آمریکا و اتحادیه اروپا چه معنایی دارد؟ ترکیه یک متحد کلیدی برای غرب به شمار می‌رود که باید در کنار غرب هم باقی بماند. اما اهمیت شکل گیری این محور به ویژه با ترکیب آن با روسیه، چین و ایران می‌تواند محوری از دولت‌های تجدیدنظرطلب را شکل دهد که به واژگونی نظم غربی تمایل دارند.

به نظر می رسد اعضای این محور در حال هماهنگ کردن استراتژی های خود هستند. در صورتی که با نفوذ فزاینده این محور مقابله نشود، ممکن است از اقیانوس آرام در شرق تا دریای مدیترانه در غرب امتداد داشته باشد و تهدیدی برای تعداد زیادی از دولت‌ها در این فرآیند به شمار رود.

ترکیه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای تثبیت شده وضعیت نوسانی دارد؛ این کشور اگرچه یک متحد ناتو است اما از نظر ایدئولوژیک نه به غرب و نه به محور مسکو- پکن و تهران تعلق ندارد. این کشور مانند بسیاری دیگر از قدرت‌های منطقه‌ای و میانی، بر سر یک قطب از شرط‌بندی نمی‌کند و به اصطلاح تمام تخم مرغ‌هایش را در یک سبد نمی گذارد. آنکارا همزمان تلاش می‌کند تا روابط اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فن‌آوری را با اعضای هر دو سمت دنبال کند.

به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

ترکیه دستور کار خاص خود را دارد که تبعیت از روسیه و چین را شامل نمی‌شود. بنابراین، تشویق به ظهور ترکیه به عنوان وزنه موازنه‌بخش برای این محوردر جهت منافع غرب است.

آگهی

بخشی از این سیاست، حمایت و پرورش همسویی رو به رشد جهان ترک و پیوند دادن این گروه از دولت‌ها، که به لحاظ استراتژیک در شرق و غرب دریای خزر واقع شده‌اند به معماری امنیتی اروپا است. برای این منظور، قدرت‌های غربی نیز باید حمایت خود را از همکاری‌های منطقه ای رو به رشد در آسیای مرکزی افزایش دهند. این امر وزن جمعی آنها را افزایش می‌دهد و از آسیب پذیری آنها در برابر دستکاری و دخالت قدرت‌های تجدیدنظرطلب می‌کاهد.

source
سئو سایت

توسط jahankhabari.ir