پسری ۱۷ ساله که گمان می‌کرد خواهر بدنام شده است، او را به قتل رساند و در نهایت از سوی اولیای دم بخشیده شد.

صحبت‌های مخفیانه و ریشخند به برادر هفده‌ساله عامل قتل خواهر جوان

پسری ۱۷ ساله که گمان می‌کرد خواهر بدنام شده است، او را به قتل رساند و در نهایت از سوی اولیای دم بخشیده شد.

اجرای پرونده خواهرکشی هرچند به هشتم اردیبهشت بازمی‌گردد، باید عقبه آن را لابه‌لای پچپچه‌های درگوشی همسایه‌ها و اهالی روستای محل وقوع جرم جست‌و‌جو کرد. این صحبت‌های پنهانی و متلک‌پرانی‌ها از روزی آغاز شده بود که دختر بیست‌وسه‌ساله طلاق گرفته و به خانه پدرش در یکی از روستا‌های حوالی مشهد برگشته بود.
اهالی روستا با صحبت‌های مخفیانه و ریشخند به برادر هفده‌ساله این دختر، درواقع پسرک را تحریک کرده بودند تا منشأ این صحبت‌ها را از میان بردارد؛ مسئله‌ای که درنهایت هشتم اردیبهشت اتفاقی هولناک را رقم زد و برادری دستش به خون خواهرش آلوده شد.

مأموران پاسگاه سلطان‌آباد اولین افرادی بودند که گزارش قتل در حوزه استحفاظی‌شان را شنیده بودند و خودشان را به روستایی حوالی پیچ ساغروان در جاده مشهدگلبهار رساندند. افراد زیادی اطراف خانه‌ای که قتل اتفاق افتاده بود، تجمع کرده بودند. مأموران با هدایت اهالی خانه وارد آغل گوسفندان شدند؛ جایی که دختری با صورت کبود روی زمین افتاده بود و اعضای خانواده تنها کار مهمی که کرده بودند، تخلیه آغل از گوسفندان بود.

بررسی‌های پلیسی نشان داد که دختر خفه شده است و هنوز رد دست قاتل روی گلوی او دیده می‌شد. افسران پاسگاه بلافاصله موضوع قتل را به بازپرس جنایی اطلاع دادند و تا رسیدن قاضی صادق صفری به محل جنایت، در اقدامی مؤثر مانع از گریختن احتمالی متهم به قتل شدند که جوانی هفده‌ساله بود.
با حضور بازپرس جنایی در محل، تحقیقات آغاز شد. بررسی‌ها نشان داد که دختر صبح اول وقت برای رسیدگی به گوسفندان مثل هر روز وارد آغل شده و هنگام فعالیت ناگهان برادر کوچک‌ترش از پشت، دستانش را دور گردن او انداخته و آن‌قدر فشار داده که دختر نفسش به شماره افتاده و بعد هم خفه شده است.

پس از انجام اقدمات نهایی، دستور انتقال جسد صادر شد و متهم نیز برای برگزاری جلسات بازپرسی به دادسرا منتقل شد.

حنظله (متهم به قتل) در جلسات بازپرسی به‌صراحت قتل خواهرش (ساجده) را از طریق انسداد شریان‌های حیاتی به‌علت بدنامی پذیرفت و در ادامه جلسات بازپرسی می‌گوید که خواهرش چند سال قبل ازدواج کرده و به خانه شوهرش رفته بود، اما از همان اول با همسرش اختلاف داشته است تا جایی که درنهایت طلاق می‌گیرد و دوباره به خانه پدرش در روستا بازمی‌گردد.
پسر جوان مدعی شد: ما خانواده خیلی شلوغی داریم و خانواده نمی‌تواند دقیقا بر رفتار فرزندان نظارت کند و همین شد که رفت‌وآمد‌های مشکوک خواهرم آغاز شد. هم‌زمان صحبت‌های پنهانی بین اهالی روستا می‌چرخید که انگ بی‌ناموسی به ما می‌زدند. اینها همه ادامه داشت تا اینکه خواهرم از خانه فرار کرد و به شمال رفت. ما نمی‌دانستیم کجاست و چه می‌کند تا اینکه از بهزیستی با ما تماس گرفتند و مشخص شد که پلیس او را گرفته و به بهزیستی تحویل داده است. خانواده با مراجعه به بهزیستی او را به خانه برگرداند.

این آغاز اختلاف‌های ما با او بود و حرف‌های پنهانی مردم نیز دیگر علنی شده بود و با خنده و شوخی به من متلک می‌انداختند و برای همین تصمیم گرفتم خودم کار را تمام کنم. در نتیجه زمانی که در طویله مشغول‌به‌کار بود، از پشت به او نزدیک شدم و دستانم را دور گردنش حلقه کردم و آن‌قدر فشار دادم تا بی‌حرکت شد.

با اعترافات متهم، او از چهل روز پیش با قرار موقت به کانون اصلاح و تربیت مشهد تحویل داده شد، اما دیروز والدین او در دادسرای ناحیه ۲ حاضر شدند و از قصاص پسرشان به‌عنوان اولیای دم صرف‌نظر کردند.

با اعلام رضایت خانواده مقتول، این جوان خواهر‌کش از لحاظ جنبه عمومی جرم به‌زودی پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت.

source
سئو سایت

توسط jahankhabari.ir