آرمان امروز  : سینما و روان شناسی همیشه پیوندی ناگسستنی با یکدیگر داشتند. نمایش پیچیدگی‌های روان انسان در قالبی دراماتیک همیشه برای تماشاگران سینما جذاب بوده است. شاید همین جذابیت بود که کارگردانان بزرگ سینما را ترغیب کرد تا درباره روان انسان فیلم بسازند و انسان را در رنجورترین وضعیت خود نمایش دهند.
کارگردانان بزرگ زیادی تصمیم گرفتند درباره روان آدمی که پیچیده‌ترین جز هر انسانی است فیلم بسازند، اما تعداد کمی از آن‌ها موفق شدند این قسمت از وجود انسان را همان طور که هست نشان دهند. اما زمانی که کارگردانی موفق شده پیچیدگی‌های روان انسان را به درستی نمایش دهد تماشاگران زیادی شیفته آن فیلم شده‌اند.
پرواز بر فراز آشیانه فاخته (One Flew Over the Cuckoo’s Nest)
کارگردان: میلوش فورمن – سال انتشار: ۱۹۷۵
مهم‌ترین پرسشی که میلوش فورمن در پرواز برفراز آشیانه فاخته مطرح می‌کند این است: دیوانه واقعی کیست؟ آیا آن انسان‌های بستری شده در تیمارستان ایالتی دیوانه‌های واقعی هستند یا پرستار راچد ظالم و عقده‌ای که سعی می‌کند مانند دیکتاتوری تمامیت خواه زندگی ساکنان تیمارستان را کنترل کند؟ ارزش اصلی فیلم میلوش فورمن در برداشتن همین مرز است. زمانی که شما به عنوان تماشاگر رفتار مک مورفی را با پرستار راچد مقایسه می‌کنید، متوجه می‌شوید این مک مورفی است که انسان نرمال‌تر و شادتری است نه پرستار راچد شیطان صفت که تیمارستان را مانند آلکاتراز اداره می‌کند.
بسیاری از منتقدان وجه نمادینی به پرواز بر فراز آشیانه فاخته بخشیده‌اند و آن را تلاش انسان عاصی دوران مدرن برای گسستن از عرف‌هایی است که هم، چون تار‌هایی نامرئی به دور دست و پای او پیچیده‌اند. حرف غلطی نیست، اما تمام ماجرا نیست. شاهکار فناناپذیر فورمن بسیار پیچیده‌تر از آن است که به یک تفسیر خاص محدود بماند.
راننده تاکسی (Taxi Driver)
کارگردان: استنلی کوبریک-سال انتشار: ۱۹۷۶
تراویس بکل بیشتر از آن که دیوان باشد شخصیتی حساس و رنجوری است. مرد حساسی که قلبش از تماشای پلیدی‌ها و پلشتی‌های جامعه به درد می‌آید. همین موضوع هم او را تبدیل به جانور خطرناکی می‌کند که ممکن است هر کاری انجام دهد. تراویس نه بلد است به درستی ارتباط برقرار کند نه بلد است از زندگی لذت ببرد. او تاکسی قراضه‌اش را مانند یک تانک در دل سیاهی شهر هدایت می‌کند. با دیدن زشتی‌های شهر تصمیم می‌گیرد مثل یک فرستاده رسالتش را عملیاتی کند و شهر را از لوث وجود انسان‌های پلیدی مانند اسپرت پاک کند.
-اسکورسیزی و دنیرو به درخشان‌ترین شکل ممکن خستگی و ملال تراویس را با استفاده از کلوزآپ‌های پریشان کننده و بازیگری سبک متد به تصویر کشیده‌اند. شما به عنوان تماشاگر هیچ‌گاه تصویری به این خوبی از رنج را در هیچ فیلم دیگری مشاهده نخواهید کرد.
-درخشش (The Shining)
-کارگردان: استنلی کوبریک – سال انتشار: ۱۹۸۰
درخشش بیش از هر چیز حاصل نبوغ است. پیوند یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تاریخ سینما (استنلی کوبریک) با یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینما (جک نیکلسون) بدل به یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما شده است. فیلمی که در آن روان انسان در قالب یک فیلم ترسناک به بهترین شکل مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. در آن هتل چیز مرموزی وجود دارد که جک تورنس منعفل و عصبی را به جنون می‌کشاند. حسن کار کوبریک در این است که هیچ تلاشی برای توضیح آن چیز مرموز نمی‌کند و در عوض بر روی اغتشاشات ذهنی جک تورنس تمرکز می‌کند.
-اغتشاشاتی که به قدری دقیق تصویر شده‌اند که می‌توان آن را در کلاس‌های سینمایی و روان شناسی تدریس کرد. این که چنین شاهکاری مورد بی مهری اعضای آکادمی اُسکار قرار گرفت نشان گر جهالت رای دهندگان آکادمی در آن سال است. درخشش نیازی به جایزه و تقدیر نداشت، چون بدون جایزه هم یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما است. فیلمی که مهر نبوغ کارگردانی نابغه را بر پیشانی خود دارد.
-باشگاه مشت زنی (Fight Club)
-کارگردان: دیوید فینچر – سال انتشار: ۱۹۹۹
-بسیاری از منتقدان باشگاه مشت زنی یا باشگاه مبارزه را فیلمی در نقدر جامعه مصرف گرا آمریکا دانسته‌اند. جامعه‌ای که هویت آن درون بروشور‌ها و کاتالوگ‌ها شکل گرفته و با تولید نیاز‌های کاذب برای شهروندان آن‌ها را دچار آشفتگی روانی می‌کند. راوی فیلم باشگاه مشت زنی مرد آرام و آسیب پذیری است که به سبب آشفتگی روانی که دارد یک دوست خیالی بنام تایلر دردن خلق می‌کند. دوستی که هرج و مرج طلب و ویرانگر است. در پایان فیلم جایی که دنیا به سبب اقدامات او و رفقایش در حال نابودی است متوجه می‌شویم او یک مخلوق خیالی است و تمام آن کار‌ها را خود راوی انجام داده است. تایلر در واقع سویه تاریک وجود این شهروند آمریکایی بوده است. فینچر با ساخت فیلم آوانگارد باشگاه مشت زنی جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردانان سینمای جهان در دهه نود تثبیت کرد.
-ذهن زیبا (A Beautiful Mind)
-کارگردان: ران هاوارد – سال انتشار: ۲۰۰۱
-ران هاوارد یکی از چهره‌های قدیمی هالیوود است و درواقع بچه هالیوود محسوب می‌شد. او که فعالیت‌های خود در سینما را با بازیگری آغاز کرد و حتی سابقه بازی در کنار لورن باکال و جان وین را در تیرانداز دان سیگل دارد. او بعد‌ها به کارگردانی روی آورد و سرانجام توانست در سال ۲۰۰۱ جایزه اُسکار بهترین فیلم و کارگردانی را کسب کند. ذهن زیبا درباره اُستاد ریاضیات نابغه آمریکایی جان نش است که دچار شیزوفرنی است. فیلم داستان زندگی این نابغه ریاضی و غلبه او بر این بیماری را روایت می‌کند. داستان فیلم با زندگی اصلی جان نش تفاوت‌هایی دارد، اما این تفاوت‌ها باعث نشده که واقعیت زندگی نش زیرسوال برود. فیلم به خوبی توانسته توهم‌های یک بیمار شیزوفرنی را به تصویر بکشد. هاوارد توانسته با تکیه بر درخشش خیره کننده راسل کرو فیلمی موفق درباره یک نابغه آشفته حال بسازد.

source
سئو سایت

توسط jahankhabari.ir