محمدمهدی مظاهری، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالمللی، یادداشتی را برای ایکنا با عنوان «اتحاد شیطانی برای راهاندازی جنگی منطقهای» ارسال کرده که در ادامه میخوانیم:
از زمان آغاز حمله اسرائیل به نوار غزه، یکی از نگرانیهای اصلی و جدی پیرامون آن، شکلگیری جنگی فراگیر و منطقهای بود که کشورهای مختلف غرب آسیا را درگیر و قدرتهای جهانی را به حمایت از طرفهای مختلف جنگ هدایت کند.
البته نگرانی همه بازیگران منطقه از این جنگ فراگیر به یک اندازه نبوده و نیست؛ در حالی که حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کردهاند تا تنشها را مدیریت کرده و وارد جنگی گسترده که میتواند زیر ساختها و بنیادهای اقتصادی کشورشان را نابود کند نشوند، بازیگر خودمختار و یاغی این روزهای منطقه یعنی رژیم اسرائیل که ظاهراً مجوز هر اقدامی برای حفظ امنیت خود را از قدرتهای جهانی گرفته، خیالاتی دیگر در سر میپرواند.
بعد از اینکه پروژه «پیمان ابراهیم» برای عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و محصور و منزوی کردن ایران و گروههای مقاومت با حمله هفت اکتبر و پس از آن جنگ ویرانگر این رژیم در غزه ناکام ماند، مقامات اسرائیلی به این جمعبندی رسیدند که باید راهبرد جدیدی برای امنیت خود تعریف کنند. در حالی که پیمان ابراهیم بر استفاده از ابزارهای اقتصادی و فناورانه برای تضعیف دشمن تأکید داشت، راهبرد جدید عبارت بود از نابودی فیزیکی زیرساختها، حامیان و نخبگان دشمن در رده فرماندهی. بر پایه این راهبرد، جنگ فراگیر منطقهای بهترین گزینه برای مقامات صهیونیست است تا بتوانند بدون محدودیت و در زیر سرپوش شرایط جنگی، به مواضع، افراد و اهداف مختلف در کشورهای متخاصم به ویژه جمهوری اسلامی ایران حمله کنند و برای دههها ریشه همه تهدیدات منطقهای علیه خود را بخشکانند. قطعاً مقامات اسرائیلی میدانند که به تنهایی قادر به جنگ در چندین جبهه مختلف نیستند، اما تجربه حمله موشکی ایران به اسرائیل(بعد از حمله موشکی این رژیم به کنسولگری ایران در سوریه) به آنها نشان داد حامیان غربی و عربی شان آنها را تنها نمیگذارند و هر گاه بحث مواجهه با ایران باشد؛ سیل کمکها و حمایتهای مالی، نظامی و لجستیکی است که روانه سرزمینهای اشغالی میشود!
در این چارچوب است که می توان حمله پیجری و بعد از آن حملات موشکی اسرائیل به لبنان را درک کرد؛ واقعیت این است که در مقطع کنونی تداوم جنگ در منطقه منافع بازیگران متعددی را تأمین میکند و در نتیجه با چراغ سبز آنها مواجه است. در داخل خود رژیم اسرائیل، نتانیاهو برای سرپوش گذاشتن بر فاجعه انسانی بیدستاوردی که در غزه داشته، ناچار است با برخی اقدامات نمایشی، دولت خود را دولتی موفق و کارامد معرفی کند که با اقدامات حساب شده و بهرهگیری از فناوریهای نوین به دنبال تأمین امنیت برای ساکنان سرزمینهای اشغالی است. بعد از کشته شدن تعدادی از گروگانهای اسرائیلی در هفتههای اخیر، سیل اعتراضات داخلی علیه نتانیاهو بالا گرفت و بسیاری از تحلیلگران از لزوم کناره گیری وی از قدرت سخن گفتند؛ بنابراین لازم بود با ایجاد یک شوک خارجی، اوضاع داخلی مهار و کنترل شود. ضمن اینکه نتانیاهو به روی کار آمدن مجدد ترامپ و حمایتهای بیشتر وی از دولت خود امیدوار است و برای تحقق این آرزو به مقداری وقت کشی و حفظ خود در قدرت تا زمان انتخابات آمریکا نیاز دارد.
از سوی دیگر، کشورهای غربی و به ویژه آمریکا نیز هر چند نگران وجهه و اعتبار خود در حمایت از نسلکشیها و جنایات جنگی اسرائیل هستند؛ اما در عین حال نمیتوانند از منافع کارخانه جات اسلحه سازی خود چشم بپوشند. ضمن اینکه تضعیف ایران و جبهه مقاومت در راستای منافع آنها نیز هست.
کشورهای عربی منطقه به ویژه شیوخ خلیج فارس هم در سکوت در حال جشن گرفتن تضعیف حماس و حزب الله هستند و از هر اقدامی که به کاهش قدرت و توان عملیاتی ایران منجر شود، به ویژه هدف قرار گرفتن سایتهای موشکی و هستهای کشورمان توسط اسرائیل و همپیمانانش استقبال میکنند، هر چند در سیاستهای اعلامی از لزوم کنترل تنشها در منطقه سخن میگویند.
بنابراین آنچه شرایط فعلی منطقه را خطرناک کرده و آیندهای مبهم و تیره را برای آن به تصویر میکشد، اتحاد پنهان بازیگران مختلف غربی، عربی، اسرائیلی برای گسترش دامنه جنگ است؛ هر چند سخنرانیها و موضعگیریهای آنها عکس این را نشان میدهد. در چنین شرایطی راهکار هوشمندانه ایران باید تضعیف این اتحاد شیطانی علیه کشور و گروههای مقاومت در منطقه باشد. مقامات تصمیمگیر و دیپلماتهای شایسته ایرانی باید با اتخاذ تدابیری هوشمندانه، حلقههای این اتحاد را یکی یکی سست و آنها را از جرگه دشمنی با ایران خارج کنند. استفاده از برگههای چانه زنی کشور از جمله روی میز بودن گزینه انتقام سخت از ترور هنیه در ایران، پیشنهاد احیای برجام در دوره بایدن به عنوان امتیازی در سیاست خارجی وی به شرط مهار اسرائیل و پایان جنگ در غزه و لبنان، هشدار و تشریح برخی از تبعات جنگ فراگیر منطقهای با حضور ایران، برای امنیت آمریکا و سایر حامیان اسرائیل و نیز ارائه سیاست هویج و چماق به کشورهای عربی منطقه میتواند در این زمینه راهگشا باشد.
سخنرانی رئیسجمهور کشورمان در سازمان ملل و تأکید وی بر اهمیت صلح در منطقه و جهان و تلاش ایران برای شروع دوران جدید در مراودات بینالمللی، نشان میدهد تصمیمگیران ایرانی خطیر بودن شرایط فعلی را به خوبی درک کردهاند و به دنبال راهبردهای عملیاتی برای نجات ایران و گروههای مقاومت هستند.
انتهای پیام
source