رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتشان در دیدار اخیر بسیجیان با ایشان از هویت‌زدایی به عنوان یکی از مهم‌ترین حربه‌های استعمارگران و سلطه‌گران برای نابودی ملت‌ها و تسلط بر آنها نام بردند و فرمودند: «نقشه استعمار این است؛ تاریخ شما را انکار کنند، هویت شما را انکار کنند، توانایی‌های شما را انکار کنند؛ وقتی شما می‌خواهید نفت کشور خودتان را که در اختیار انگلیس است ملی کنید، عواملشان در داخل کشور بیایند سخنرانی کنند، بنویسند که چه حرف‌ها! ایرانی مگر می‌تواند پالایشگاه آبادان را اداره کند؟ ایرانی آفتابه گلی هم نمی‌تواند بسازد! این‌جوری تحقیر کنند ملت‌ها را. بسیج، نقطه مقابل این است؛ بسیج، نقطه مقابل این تحقیر ملی است. سلطه‌گران برای اینکه بتوانند تسلط پیدا کنند، دست‌کاری می‌کنند باور‌های ملی را. یک ملتی یک تاریخی دارد، یک اعتقادی دارد، یک بزرگانی دارد، یک باوری دارد؛ این را دستکاری می‌کنند، خراب می‌کنند، تحقیر می‌کنند.»
این تبیین شیوه تاریخی استعمارگران و سلطه‌گران در قبال ملت‌ها، اشاره به خطرناک‌ترین و مؤثرترین حربه‌های سلطه‌گران برای به انقیاد کشاندن ملت‌ها و جوامع است. مطالعات مختلف نشان داده که هرگاه مستکبران توانستند ملتی را از هویت خود بیگانه و حتی دشمن هویت تاریخی خود کنند، موفق به استیلا و در اختیار گرفتن تمام امور آن ملت شده‌اند. هویت هر جامعه‌ای ارتباط وثیقی با موجودیت و هستی آن جامعه دارد. اگر هویت یک جامعه انکار شده و افراد جامعه بپذیرند که فاقد یک هویت تاریخی متشکل از روایت‌های کلان هستند، در برابر روایت دشمن مغلوب شده و دست دشمنان را برای روایت‌سازی از هویت خود باز خواهند گذاشت و به مرور دچار اضمحلال هویتی و فرهنگی شده و بیگانگان را بر خود مسلط خواهند کرد. برخی خیال می‌کنند که تهاجم فرهنگی دشمن، یک امر طبیعی و فرایندی عادی ناشی از توسعه است که بعضی را دچار سوءتفاهم کرده و توسط آنان بزرگنمایی شده است، در حالی‌که این واقعیت کاملاً به صورتی هدفمند هویت ملی ایرانیان را نشانه گرفته است. هویت در واقع از یک جنبه مهم، یک فرایند معناسازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به هم پیوسته‌ای از ویژگی‌های فرهنگی است. اگر ما معنایی که خودمان به هستی و چیستی خودمان می‌دهیم را کنار بگذاریم لاجرم معنایی را که دشمن به آن می‌دهد می‌پذیریم. امروزه با مطالعات گسترده‌ای که در زمینه استعمار صورت گرفته مشخص شده که هویت‌زدایی به عنوان یک ابزار اساسی و زیربنایی برای سرکوب انسان‌ها و جوامع از سوی سلطه‌گران مورد استفاده قرار گرفته و می‌گیرد. هویت یک جامعه با آرمان‌ها، ارزش‌ها، تاریخ، نماد‌ها و آداب و سنن آن جامعه و به طور کلی‌تر به فرهنگ آن جامعه ارتباط وثیق دارد. از این رو، هرگونه تضعیف یا نابودی هر یک از این عناصر به معنای کمک به دشمن برای استیلای بیشتر است. 
نابودی هویت با نابودی زبان، سبک‌ها و سنت‌های فرهنگی و حتی تغییر در شیوه اندیشیدن پیوند دارد. در مورد ایران، با توجه به گستردگی سرزمینی و فرهنگی ایران و اهمیت تاریخی آن، در دوران متأخر و به ویژه در ۲۰۰ سال اخیر، دشمنان ملت ایران به موازات تغییر مرز‌ها و کوچک کردن ایران به کوچک کردن جغرافیای فرهنگی این ملت نیز پرداختند. تنها در یک نمونه انگلیسی‌ها، زبان رسمی هندوستان و زبان اداری- سیاسی این کشور را که تا ۱۲۰ سال قبل فارسی بود تغییر دادند. کشوری که گفته می‌شود فقط ۲۰ هزار دیوان فارسی در آن وجود داشته است!
در گذشته سلطه‌گران و استعمارگران بیشتر از ابزار‌های سخت مانند حمله نظامی و نفوذ سیاسی استفاده می‌کردند و البته نفوذ و سلطه فرهنگی خود را به موازات آن چیره می‌کردند ولی امروز با توسعه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، نفوذ فرهنگی و هویت‌زدایی مهم‌ترین ابزار سلطه به شمار می‌رود. این هویت‌زدایی به قدری با مسلط کردن گفتمان‌های مطلوب دشمن به صورت عمیق رخ می‌دهد که به عمق روان انسان‌های یک جامعه نفوذ می‌کند و حتی باعث می‌شود که افراد جامعه سلب هویت شده و مورد سلطه قرار گرفته، این وضعیت را یک امر طبیعی و ناشی از برتری ذاتی سلطه‌گر و حقارت ذاتی خود بدانند. مطالعات پسااستعماری به خصوص تلاش‌های فرانتس فانون به خوبی این وجه روانی هویت‌زدایی و سلطه‌گری را آشکار کرده است. 
برای نمونه امروز، تلاش برای گسترش بی‌حجابی و مبارزه با حجاب به عنوان ویژگی فرهنگی و تمدنی ایرانیان و حوزه فرهنگی ایران چه پیش و چه پس از اسلام و تلاش برای جا انداختن اباحه‌گرایی و بی‌عفتی به جای آن، تلاش برای نابودی خانواده، از بین بردن سنت‌های پسندیده اجتماعی، رشد فردگرایی و لذت‌گرایی و مواردی از این دست، با هدف گسست افراد از جامعه، توسعه فردگرایی و جامعه‌ستیزی و از بین بردن هویت اجتماعی و همبستگی اجتماعی در حال پیگیری است. اثرات این هویت‌زدایی و تعلیق هویت ملی، باعث می‌شود که افراد به جای ارج نهادن و ارزش قائل شدن به جامعه خود، با بحران معنا مواجه شده و به سمت دشمنی با جامعه خود و تقدیس جامعه و ارزش‌های دشمن به پیش روند. دیدن معدود افرادی که از حمله چندی پیش رژیم صهیونیستی به ایران خوشحال بودند یا در شبکه‌های اجتماعی با ارتش سایبری دشمن در پروپاگاندای تشویق به نابودی ایران به دست دشمن همسو می‌شدند، ناشی از همین فرایند است. 
امروز بالاترین جنگ‌ها در جهان، «جنگ معنا» و «جنگ هویت» است و نظام سلطه کوشیده با ایجاد گفتمان‌های مسلط، حوزه‌هایی از دانش را پدید آورد که تثبیت کننده روابط قدرت مدنظر خود باشد. ایران اسلامی به خاطر خیزش مردم آن علیه استکبار و آغاز راهی جدید در تاریخ بشری، یکی از مهم‌ترین اهداف حملات هویتی بوده که در همه عرصه‌های ممکن در حال رخ دادن است و به قدری شدت دارد که از آن باید به عنوان «تروریسم فرهنگی» نام برد که فتنه زن، زندگی، آزادی یکی از نقاط عطف آن است. 
علت تمرکز ویژه دشمن بر مسئله حجاب و حیای زنان ایرانی، برخلاف نظراتی که آن را به معنای مخالفت با جمهوری اسلامی تعبیر می‌کنند، تلاش برای از بین بردن هویت ملی ایرانیان است. ملتی که از هویت چندهزارساله خود عقب‌نشینی کند به مرور از خیلی چیز‌ها عبور خواهد کرد. این ملت، جانفشانی‌ها و خون دادن‌های نیاکان خود را برای حفظ ارزش‌های جامعه خود و حفظ سرزمینش نخواهد دید، به تمدن خود نخواهد بالید و تاریخ کشور خود را نخواهد شناخت. دشمن خود را تقدیس خواهد کرد و بزرگ‌ترین آرزویش تشبه به دشمن و جلب توجه دشمنان خواهد بود. راه مقاومت هر ملتی در برابر سلطه و استعمار، پاسداشت ارزش‌های تمدنی و ملی و افتخار به هویت خود است، به خصوص که هویتش بر مبنای توحید و ضدیت با هر نوع سلطه‌ای شکل گرفته باشد.

source

توسط jahankhabari.ir