رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام به مناسبت روز مبعث رسول اکرم (ص) به موضوع استعمار و مراحل سهگانه آن اشاره کردند. ایشان تأکید کردند که مرحله دوم استعمار، تغییر فرهنگ اصیل جوامع است. این موضوع اهمیت ویژهای دارد و در این گزارش به بررسی ابعاد این مرحله از استعمار میپردازیم.
در قرون گذشته، استعمارگران اروپایی پس از تسلط نظامی بر کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین، سیاستهای فرهنگی را به اجرا گذاشتند که هدف آن نابودی هویت بومی و جایگزینی فرهنگ غربی بود. در بسیاری از این کشورها، زبانهای محلی ممنوع شدند و آموزش به زبان استعمارگران صورت گرفت. به عنوان مثال، در هند تحت استعمار بریتانیا، سیستم آموزشی جدیدی معرفی شد که تاریخ، زبان و ارزشهای بریتانیایی را ترویج میداد و در عین حال، سنتها و دانش بومی را بیاهمیت جلوه میداد.
نمونه دیگر، استعمار فرانسه در شمال آفریقا بود. در الجزایر، فرانسویها تلاش کردند زبان عربی را به حاشیه برانند و فرهنگ فرانسوی را در جامعه نهادینه کنند. حتی پس از استقلال، اثرات این سیاستها همچنان در کشورهای مستعمره احساس میشود، بهطوریکه بسیاری از نخبگان و مدیران این کشورها به زبان و فرهنگ استعمارگران وفادار باقی ماندند.
در قرن بیستم و بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، روشهای تغییر فرهنگ استعمارگران تغییر کرد. به جای اشغال نظامی مستقیم، از ابزارهای نرمافزاری همچون رسانههای جمعی، سینما، آموزش و تبلیغات استفاده شد. ایالات متحده به عنوان قدرتی که پس از جنگ جهانی دوم نقش استعمار نوین را بر عهده گرفت، این سیاست را در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، اجرا کرد.
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و تمدن دیرینه خود، همواره هدف سیاستهای استعماری فرهنگی بوده است. در دوره قاجار، با گسترش نفوذ قدرتهای خارجی، نخستین نشانههای تغییر فرهنگی در ایران پدیدار شد. با ورود کالاهای غربی، شیوههای جدید زندگی و تبلیغ سبک زندگی اروپایی، نوعی گرایش به غرب در میان نخبگان شکل گرفت. این روند در دوره پهلوی، بهویژه در دوران محمدرضا شاه، به اوج خود رسید.
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، برنامههایی همچون “انقلاب سفید” و اصلاحات آموزشی، همراه با توسعه رسانهها، تلاش داشتند فرهنگ سنتی ایرانی را تضعیف کرده و ارزشهای غربی را جایگزین کنند. یکی از ابزارهای کلیدی این سیاست، سینما و موسیقی بود. فیلمها و موسیقیهای تولیدشده در این دوران عمدتاً سبک زندگی غربی را تبلیغ میکردند و در مقابل، سنتهای ایرانی به عنوان نمادی از عقبماندگی نمایش داده میشدند.
رسانههای آمریکایی و غربی نیز نقش مهمی در تغییر فرهنگ ایرانیان داشتند. ورود تلویزیون و رادیو، که برنامههای بسیاری از آنها تحت نفوذ مستقیم غرب تولید میشد، سبب شد تا نسل جدید ایران تحت تأثیر سبک زندگی، پوشش، زبان و حتی تفکرات غربی قرار گیرد. در همین دوران، استفاده از واژگان انگلیسی در زبان فارسی رواج پیدا کرد و برخی از نخبگان جامعه، ارزشهای بومی را کنار گذاشته و به تقلید از الگوهای غربی پرداختند.
پس از انقلاب اسلامی، دشمنی غرب با ایران وارد مرحله جدیدی شد و روشهای استعمار فرهنگی نیز تغییر یافت. در این دوره، ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی تلاش کردند تا از ابزارهای نرمافزاری همچون رسانههای بینالمللی، شبکههای اجتماعی و صنعت سرگرمی برای تأثیرگذاری بر فرهنگ ایرانی استفاده کنند.
شبکههای خبری غربی مانند BBC، CNN و VOA، بهطور مداوم در تلاش بودهاند تا روایتهای فرهنگی و سیاسی غرب را در ایران ترویج دهند. آنها با استفاده از تاکتیکهای روانشناسی رسانه، تلاش دارند باورهای دینی، ملی و سنتی ایرانیان را تضعیف کنند و جایگزینهای غربی را به عنوان ارزشهای جهانی معرفی کنند.
هالیوود به عنوان یک ابزار کلیدی در استعمار فرهنگی عمل میکند. بسیاری از فیلمهای هالیوودی تصویری منفی از فرهنگهای شرقی، بهویژه فرهنگ ایرانی، ارائه میدهند. در مقابل، سبک زندگی آمریکایی در این فیلمها به عنوان الگوی برتر نمایش داده میشود. فیلمهایی مانند ۳۰۰، آرگو و شاهزاده ایرانی نمونههایی از تلاش هالیوود برای تحریف تاریخ و فرهنگ ایران هستند.
در دهههای اخیر، شبکههای اجتماعی به ابزاری مهم برای تغییر فرهنگ جوامع تبدیل شدهاند. آمریکا و دیگر قدرتهای غربی از این فضا برای ترویج سبک زندگی غربی، تبلیغ مصرفگرایی و تغییر ارزشهای خانوادگی و اجتماعی جوامع غیرغربی استفاده میکنند. الگوسازی از سلبریتیها، ترویج فرهنگ فردگرایی و کاهش اهمیت هویتهای ملی و دینی از جمله اهداف این سیاستهاست.
یکی دیگر از ابزارهای مهم استعمار فرهنگی، نظام آموزشی است. در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، تلاش شده تا آموزشهای غربی جایگزین دانش بومی شود. از دوران پهلوی تا امروز، برخی نخبگان که در دانشگاههای غربی تحصیل کردهاند، به دلیل تأثیرپذیری از ارزشهای غربی، به دنبال اجرای سیاستهایی بودهاند که با فرهنگ و هویت ایرانی-اسلامی ناسازگار است.
با وجود همه تلاشهای استعمارگران برای تغییر فرهنگ ایران، مردم و نخبگان ایرانی در طول تاریخ مقاومتهای جدی در برابر این هجمهها نشان دادهاند. انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، نماد بارز مقابله با استعمار فرهنگی بود. این انقلاب نه تنها وابستگی اقتصادی و سیاسی کشور را کاهش داد، بلکه سبب شد تا ارزشهای اسلامی و ملی بار دیگر در جامعه احیا شوند.
در سالهای پس از انقلاب، سیاستهای فرهنگی متعددی برای تقویت هویت بومی و اسلامی اجرا شد، از جمله تأکید بر زبان فارسی، حمایت از سینمای مستقل ایرانی، و مقابله با نفوذ فرهنگی غرب. با این حال، چالشهای جدیدی مانند جهانیشدن، فضای مجازی و جنگ نرم، همچنان تهدیدهایی جدی برای فرهنگ ایران محسوب میشوند.
در نهایت میتوان گفت تغییر فرهنگ جوامع یکی از مراحل کلیدی استعمار است که هدف آن، تسلط بر ذهن و هویت ملتهاست. ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی از ابزارهای مختلفی، از جمله رسانهها، سینما، آموزش و شبکههای اجتماعی، برای تأثیرگذاری بر فرهنگ کشورها استفاده کردهاند. ایران نیز در طول تاریخ خود، بهویژه در دوران پهلوی و پس از انقلاب اسلامی، هدف این سیاستهای فرهنگی بوده است.
با این حال، ایران توانسته است در برابر بسیاری از این تهدیدها مقاومت کند و هویت ملی و دینی خود را حفظ نماید. اما در دنیای امروز، که ابزارهای استعمار فرهنگی پیچیدهتر شدهاند، مقابله با این سیاستها نیازمند آگاهی، تقویت نهادهای فرهنگی و حمایت از ارزشهای بومی است.