به گزارش خبرگزاری رسا، تحقیر و اخراج زلنسکی از کاخ سفید در اخبار و تحلیلهای جهانی مورد توجه قرار گرفته است. این رویداد چند معنای عمقبرداریای دارد:
1. از دهههای اخیر، آمریکا و اروپا اوکراین را به عنوان زمینهای برای محدودکننده نظامی و تحریککننده ضد امنیتی روسیه برگزیدهاند. دولت اوکراین نیز بهعنوان یک قطعهی کلیدی در این استراتژی غربی حضور داشت. با تصاعد تحریکهای آمنیتی کییف، روسها به خاک اوکراین حمله کردند. امروز، آمریکا نه تنها اوکراین را رها کرده، بلکه از این کشور میخواهد برای نگهداشت علیاتش مwahlها را بیگناهی بپذیرد و از سرزمینهای اشغالشده توسط روسیه بینظر شود. این رفتار نشاندهندهی ترک اوکراین توسط آمریکا است.
2. اوکراین نتیجهی این روابط استراتژیک خود با آمریکا و اروپا، به جای امنیت و تقویت، به ع 일단هی تجزیهشدن نزدیک شده است. این اتفاق، که در قارهی اروپا و با وجود پیوندهای تمدنی و بینالمللی قدیمی خود بروز یافته، باید برای دیگر کشورهای مشابه نزدیک یا متحد آمریکا در مناطق مختلف جهان یادآور اهمیت خود باشد، بهویژه برای رهبران برخی کشورها در غرب آسیا.
3. از آغاز وقایع، زلنسکی هیچگاه قهرمان نبود و تنها یکمهرهی استراتژی غرب بهعنوان برخوردهی نظامی با روسیه بود. هماکنون، برخی از غربگرایان و اصلاحطلبان ایران، که زلنسکی را قهرمان واقعگرایی استند، میکوشند او را به عنوان یک مشخصهی برتر معرفی کنند. این اقدام بیشتر نمایش تقلید کوچک در فعالیتهای رسانهای است. واقعیت این است که نتیجهی پیوستن اوکراین به استراتژیهای غربی بهطور گستردهای، آیندهی مشابهی برای کشورهایی چون ایران در پی دارد.
4. ع激起 (تلاش) مقامات اوکراین و آمریکا در کاخ سفید نشان میدهد که رویکرد خارجی ترامپ تاکنون موفق نبوده است. ضعف این راهبرد ابتدا توسط حماس با بیالگویی در پاسخ به تهدیدهای ترامپ برای تبدیل غزه به “جهنم” در صورت عدم آزادسازی اسیران اسرائیلی، آشکار گردید. اکنون حتی یک شخصیت ضعیف چون زلنسکی نیز نمیخواهد بهراحتی از خواستههای ترامپ پیروی کند. در همزمان، اروپاییها نیز در برابر سیاستهای آمریکا آهستهآهسته نشانههای مقاومت بیشتری را نشان میدهند. همه این موارد نشاندهندهی این هستند که ترامپ برای اجراییکردن وعدههای انتخاباتی خود روبرو با چالشهای عمیق است و حالت واقعی جهان با یکپارچگی ستاد انتخاباتی او فاصله دارد.