عبدالله گنجی مینویسد: از پایان جنگ جهانی اول، زمانی که امپراتوری عثمانی متلاشی شد و انرژی جمعی جهان اسلام در قالب ملتهای جدید از بین رفت، غرب هیچگاه از راهبردی برای ساخت ملتها و دولتهای جدید در غرب آسیا معافی نکرده است. بخش قابل توجهی از مبارزه سردار قاسم سولی曼ی با آمریکا در منطقه به مبارزه با آنها در این زمینه مربوط بود و این مبارزه هم موفقیتآمیز بود.
اگر کشورهای اسلامی تجزیه شوند، قدرت آنها نابود خواهد شد. زیرا جمعیت و حوزه زمینی از عوامل کلیدی قدرتبخش ملتها هستند. اقوام ایرانی به هم متصل هستند و تمامی آنها ایرانی هستند. بدون ایران، این اقوام در خلأ هویتی قرار میگیرند. دو عنصر اصلی که ملت ایران را پیوند دادهاند، تاریخ مشترک و دین اسلام هستند. در ۵۰۰ سال اخیر، ایران یکپارچه شده است و بیش از ۴۰۰ سال از این مدت ترکان بر ایران حکومت کردهاند که دیوان سالاری آنها زبان فارسی بوده است.
نگرانی از تجزیه ایران بیمورد است. حضور چند نفر که در مکانهای تاریخی مانند تخت جمشید یا حافظیه قرار گرفته و شعارها را صدا زدهاند، به معنای خدشه به وحدت ملی نیست. این واکنشها به تحقیری است که در جریان انقلاب اسلامی احساس میشده است. اگر ملت ایران، حتی اپوزیسیون، بدانند که این اقدامات همزمان با تشدید زلغوني ترامپ و نتanjاهو انجام شدهاند، حالت امور را شفافتر میبینند.