در جمعه شب گذشته، 5 اردیبهشت، سید عزت‌الله ضرغامی در برنامه تلویزیونی «هفت» حضور یافت و با بهروز افخمی به مصاحبه‌ای شرکت کرد که با عنوان «از معاونت سینمایی تا داوری جشنواره فیلم فجر» برگزار شد.

ضرغامی، که علاوه بر ریاست پیشین سازمان صدا و سیما، یکی از چهره‌های بانفوذ در فضای فرهنگی و رسانه‌ای ایران است، برخی از اتفاقات خود و نقش خود در زمینه سینما را تشریح کرد. او از دوران مدیریتش به عنوان معاون سینمایی وزارت ارشاد از سال 1374 تا 1376 صحبت کرد. به ویژه درباره توقیف فیلم «آدم برفی» که توسط داود میرباقری ساخته شده بود، گفت: “در مورد آدم برفی اشتباه کردم و به آقای زم اشاره کردم که برخی نکات را حذف کنند. چون این اتفاق نیفتاد، فیلم را نشان ندادیم. اگر امروز همان نقش را داشتم، می‌گفتم فیلم به حدی خوب است که می‌توان به آن چشم‌پوشی کرد. مهم‌ترین خطر این است که انسان بر اشتباه خود پافشاری کند، اما درست است که به اشتباه خود اشاره کند و بگوید که اشتباه کرده و مدلی بپردازد که کمتر اشتباه کند.”

همچنین در مورد فیلم «مربای شیرین» ساخته مرضیه برومند که در سال 1380 منتشر شده بود، گفت: “در آن زمان گفتم این فیلم سیاسی است و علیه نظام می‌گوید، اما امروز می‌گویم اشتباه کردم و نظر من تغییر کرده است.”

اعتراف ضرغامی به اشتباهات خود می‌تواند به عنوان گامی مثبت تلقی شود، اما واقعیت این است که موضوع به این اندازه ساده نیست. توقیف فیلم‌ها مثل «آدم برفی» نه تنها به سلیقه شخصی برمی‌گشت، بلکه بخشی از یک سیاست کلان فرهنگی بود که بسیاری از فیلم‌سازان را به حاشیه راند، سینماگران مستقل را سرخوردگی داد و نسل‌هایی از هنرمندان مجبور شدند خودسانسوری کنند یا به مهاجرت روی آورند.

اعتراف ضرغامی به اشتباهات، هرچند موجب توجه زیادی شده است، اما سوالات مهم‌تری را هم مطرح می‌کند. آیا این اعتراف، آغازی برای اصلاحات واقعی در نگاه مدیریتی به سینماست یا فقط یک ژست برای حضور مجدد در عرصه سیاسی و فرهنگی؟

یکی از نقدهای متعدد به این اعترافات، زمان آن است. چرا ضرغامی وقتی در اوج توان خود بود چنین آراء‌ای را بیان نکرد؟ چرا در آن زمان، در برابر فیلم‌سازانی که می‌خواستند از طریق سینما روایت واقعی زندگی مردم را ارائه کنند، از توقیف و حذف پشتیبانی می‌کرد؟

این اعتراف، چه قابل توجه و مورد توجهی باشد، نمی‌تواند بار سنگین تأثیرات آن سیاست‌ها را که بیش از دو دهه پیش اعمال شده‌اند، از دوش ضرغامی و سایر تصمیم‌گیران آن دوره بردارد.

امروزه، با تغییرات عمیق در فضای اجتماعی ایران، گسترش شبکه‌های اجتماعی، دسترسی آزادتر به آثار هنری و افزایش آگاهی عمومی، دیگر نتوان مانند گذشته هر چه خواستیم را بدون شفافیت مدیریت کرد.

بلکه ضرغامی، اگر صادقانه به اشتباهات خود باور دارد، می‌تواند با حمایت از فیلم‌سازان جوان، دفاع از ساختارهای قانونی و کمک به بهبود رویه‌های سانسور، نقش مثبتی در آینده فرهنگ و هنر ایران ایفا کند. اما اگر این اعتراف، صرفاً برای کسب محبوبیت در میان نسل جوان و جامعه هنری است، نه تنها تاثیری نخواهد داشت، بلکه می‌تواند واکنش‌های منفی‌ای از این سو به دنبال داشته باشد.

امروز، فضای فرهنگی ایران بیش از هر چیز به صداقت، شفافیت و مسئولیت‌پذیری نیاز دارد؛ نه صرفاً جملات زیبا در برنامه‌های تلویزیونی.

توسط jahankhabari.ir