مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا

مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفت‌وگو با ایکنا درباره اهداف تشدید جنایات جنگی  رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف نوار  غزه و ارودگاه‌های آوارگان، گفت: از زمانی که آتش‌بس اعلام شد و رژیم صهونیستی در ادامه آن را نقض کرد، هیچ هدف راهبردی مشخصی برای رژیم صهیونیستی در نوار غزه وجود ندارد. یعنی اگر قرار بود ارتش اسرائیل به اهداف راهبردی مثل آزادی اسرا، نابودی سازمان رزم حماس و تغییر اداره مدنی نوار غزه دست پیدا کند طی مدت یک سال و 6 ماه باید می‌رسید. 

وی یک سال و شش ماه را فرصت مغتنمی برای تحقق این سه هدف راهبردی رژیم صهیونیستی دانست و افزود: هنگامی که رژیم صهیونیستی نمی‌تواند این اهداف را محقق کند به سمت مذاکره حرکت می‌کند و اگر اکنون به هر جنایتی دست می‌زند به دلیل عدم وجود اهداف راهبردی است. کشتار و جنایت نیز برای این است که طرف مقابل را وادار به دادن امتیاز کند. یعنی حد جنایت را به حدی گذرانده است که حتی ذهن نیز آن را نمی‌پذیرد. اساسا یکی از شگردهای رژیم در طول 76 سال گذشته تخریب، کشتار و مصادره بوده است تا طرف مقابل را به تسلیم وادار کند. 


بیشتر بخوانید: 


شکیبایی با تأکید بر اینکه رژیم صهیونیستی از لحاظ نظامی نمی‌تواند هیچ هدف راهبردی دیگری را دنبال کند، تصریح کرد: تمام این ناتوانی‌ها باعث شده تا رژیم دست به کشتار بی‌رحمانه و بیش از اندازه بزند و عمق فاجعه را به گونه‌ای بالا ببرد تا طرف مقابل تسلیم شود. 

مهندسی جمعیت در فلسطین

این کارشناس مسائل غرب آسیا در پاسخ به این سؤال که حمایت‌های آمریکا از این جنایت‌ها و سکوت کشورهای عربی چه میزان در راستای اجرای بی سر و صدای سیاست کوچ اجباری ساکنان نوار غزه است، گفت: حمایت‌های آمریکا و سکوت کشورهای عربی، نقش فعالی در پیشبرد سیاست کوچ اجباری اسرائیل دارد. این پروژه نه صرفاً یک گزینه نظامی بلکه بخشی از برنامه سیاسی ـ امنیتی برای مهندسی جمعیت در فلسطین بوده، هست و خواهد بود. بنابراین ترامپ تلاش می‌کند این پروژه را تکمیل کند و آن را زمینه‌ای برای نهادینه‌سازی صلح ابراهیم و معامله قرن بدل کند و فلسطینی‌ها را مانع اصلی این فضا نشان دهد. 

وی به حمایت‌های کامل و بی قید و شرط دولت ترامپ به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری از اقدامات سیاسی ـ نظامی اسرائیل در غزه اشاره کرد و گفت: این حمایت‌ها شامل ارسال تسلیحات جنگی، حمایت دیپلماتیکی در مجامع بین‌المللی و وتوی قطعنامه‌های محکومیت رژیم صهیونیستی از سوی سازمان‌های مختلف بین‌المللی است.

همراهی ضمنی کشورهای عربی با سیاست‌های آمریکایی ـ اسرائیلی

شکیبایی اظهار کرد: به موازات این حمایت آمریکایی، سکوت و همکاری برخی از کشورهای عربی را شاهد هستیم. درحالی که برخی از کشورهای عربی چون مصر، اردن و قطر نقش میانجیگر را ایفا می‌کنند، سکوت یا همکاری ضمنی آنها با سیاست‌های آمریکایی ـ اسرائیلی زمینه‌ساز پیشبرد اهداف اسرائیل در غزه نیز شده است. همچنین همه کشورهای عربی در حالی که دنبال ایفای نقش میانجی‌گری هستند اما در واقع ابزار دست اسرائیل برای اجرای برنامه‌های این رژیم در نوار غزه شده‌اند. 

وی به از سرگیری و احیای روند عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل اشاره کرد و گفت: ترکیب حمایت‌های آمریکا و سکوت کشورهای عربی این امکان را به رژیم صهیونیستی داده تا سیاست‌های خود را برای تغییر بافت جمعیتی غزه و کوچ اجباری ساکنان این منطقه به ویژه به صحرای سینا با جدیت بیشتری دنبال کند.

دو لبه یک قیچی برای بریدن نفس ملت فلسطین

شکیبایی تصریح کرد: حمایت‌های آمریکا و سکوت کشورهای عربی دو لبه یک قیچی برای بریدن نفس ملت فلسطین، بریدن جغرافیا یا تفکیک جغرافیای فلسطین هستند. دولت ترامپ در دوره دوم خود پروژه صلح ابراهیم را با هدف عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی ادامه می‌دهد و تلاش می‌کند تا کشورهای بیشتری را وارد این روند کند. 

کارشناس مسائل غرب آسیا بیان کرد: اقدامات ترامپ در این زمینه شامل فشار دیپلماتیک، ارائه مشوق‌های اقتصادی ـ امنیتی به کشورهای عربی و تلاش برای حذف تدریجی مسئله فلسطین از اولویت‌های منطقه‌ای است. این مسئله خیلی مهم است که دولت آمریکا بدون سر و صدا این اهداف را دنبال می‌کند. 

وی سیاست‌های دولت ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری را حمایت‌ کامل از اسرائیل و تلاش برای عادی‌سازی روابط آن با کشورهای عربی به منظور زمینه‌ساز پیشبرد اهداف اسرائیل در غزه از جمله کوچ اجباری ساکنان آن و تغییر بافت جمعیتی منطقه دانست و گفت: سکوت یا همکاری برخی از کشورهای عربی نیز به این روند کمک کرده است. 

افزایش موج بی‌اعتمادی علیه نتانیاهو

کارشناس مسائل غرب آسیا به تحلیل تهدیدات اخیر نتانیاهو علیه ایران پرداخت و افزود: اظهارات تهدیدآمیز نخست‌وزیر اسرائیل در یک زمینه سیاسی و امنیتی خاصی بیان شده لذا طبیعی است که اهدافی چندلایه‌ داشته باشد. اولین هدف، مصرف داخلی و فرار از بحران غزه است. بعد از عملیات هفت اکتبر، بحران بی‌سابقه‌ای درون اسرائیل به وجود آمده است. نتانیاهو با موج بی‌اعتمادی گسترده، بحران اقتصادی، استعفای فرماندهان نظامی و تظاهرات عمومی مواجه شده است. این مواردی است که رسانه‌های اسرائیلی به آن اذعان دارند و دائماً تصاویر این اعتراضات و خبر استعفای فرماندهان را منتشر می‌کنند. 

وی با تأکید بر اینکه بحران اقتصادی اسرائیل، اظهر من الشمس است، اظهار کرد: رژیم صهیونیستی درگیر بحران بی‌سابقه‌ای چون کاهش رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی رژیم به زیر یک درصد رسیده است. در حالی که در سال 2023 بانک مرکزی رژیم اعلام کرد که رشد بالای 3 درصد داشته است اما اکنون رشد اقتصادی آنها به کمتر از یک درصد رسیده است. این موضوعی است که تمام رسانه‌های دنیا به آن می‌پردازند لذا طبیعی است که یکی از اهداف رژیم از تهدید ایران برای مصرف داخلی رژیم باشد. 

تکنیک قدیمی برای متحد نگه‌داشتن جامعه اسرائیل

شکیبایی استفاده نتانیاهو از نام ایران را برای انحراف افکار عمومی بدنه رژیم صهیونیستی دانست و بیان کرد: تهدید ایران، تکنیک قدیمی برای متحد نگه‌داشتن جامعه اسرائیل در برابر دشمن خارجی است. مدت‌هاست که رژیم این کار را انجام می‌دهد درعین اینکه می‌تواند یک نمایش اقتدار هم برای بقای سیاسی نتانیاهو باشد. او تلاش کرد که خود را همچنان یک چهره مقتدر نشان دهد که می‌تواند از این طریق با تهدیدات منطقه‌ای اسرائیل، مقابله کند. این یک لایه برای فرار از بحران غزه و مصرف داخلی است. 

وی ادامه داد: لایه دوم این تهدیدات همان بازدارندگی روانی و عملیات روانی منطقه‌ای است. نتانیاهو با تهدید ایران، تلاش می‌کند پیامی را به محور مقاومت ارسال کند تا با ارسال این پیام به ایران و متحدان آن مثل حزب‌الله و انصارالله، آنها را از ورود مستقیم یا شدیدتر به غزه باز دارد. به عبارت دیگر می‌تواند به عنوان تهدید پیش‌دستانه برای ممانعت از درگیری اسرائیل، معنا بگیرد. در همین بحث بازدارندگی روانی بالاخره اسرائیل نگران است که جرقه‌ای در جنوب لبنان یا سوریه آن را وارد جنگ چند جبهه‌ای کند ولذا تهدید ایران یک هشدار پیشگیرانه است. 

نتانیاهو به دنبال کسب حمایت بیشتر از آمریکا

شکیبایی، لایه سوم تهدیدات نتانیاهو علیه ایران را بیشتر معطوف به دولت آمریکا به ویژه ترامپ دانست و تصریح کرد: نتانیاهو در نظر دارد تا با نمایش فعال بودن اسرائیل در مقابل ایران، این پیام را به ترامپ بدهد که اسرائیل آماده عملیات نظامی است اما همچنان نیازمند حمایت سیاسی ـ نظامی آمریکا است. ضمن اینکه این لفاظی‌ها می‌تواند جهت افزایش فشار برای جلب توجه بیشتر آمریکا به ایران باشد نه غزه. نتانیاهو با این کار می‌خواهد اولویت آمریکا را از غزه به ایران منتقل کند تا حمایت بیشتری را به سمت خود جلب کند. 

کارشناس مسائل غرب آسیا بیان کرد: لایه چهارم این تهدیدات، محک زدن خطوط قرمز ایران است. نتانیاهو می‌خواهد بداند ایران چه واکنشی نشان می‌دهد. در واقع نتانیاهو با این مدل تهدیدات لفظی قصد دارد ارزیابی کند که آیا ایران به این گونه تحریکات پاسخ خواهد داد یا خیر؟ این می‌تواند در تصمیم‌های بعدی او مؤثر باشد. شاید برای من یا یک شخص عادی تصویر کشیدن این وضعیت سخت باشد اما برای کسانی که در حوزه امنیتی ـ اطلاعاتی کار می‌کنند این موضوع مهم است تا ببینند خطوط قرمز طرف مقابل کجاست. 

تله احتمالی برای حمله محدود به ایران

شکیبایی با تاکید بر اینکه لایه آزمودن خطوط قرمز ایران می‌تواند تله احتمالی برای حمله محدود به ایران باشد، گفت: بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند بخشی از این تهدیدات زمینه چینی برای عملیات محدود هوایی برای اهدافی منتسب به ایران در سوریه یا عراق است تا واکنش ایران را بسنجد. 

وی در پایان تأکید کرد: تهدیدات نتانیاهو بیش از اینکه مقدمه جنگ با ایران باشد، برخلاف آنچه ادعا می‌کند می‌تواند بخشی از جنگ روانی و ابزار بقا برای دولت بحران‌زده خود باشد. بنابراین نتانیاهو تلاش می‌کند تا در چند سطح بازی کند؛ تحریک داخلی برای انحراف افکار عمومی داخل رژیم از بحران غزه، پیامی هشدارآمیز به محور مقاومت، جلب حمایت بیشتر از دولت ترامپ و در نهایت سنجش واکنش ایران برای تصمیمات بعدی خود.

گفت‌وگو از سمیرا انصاری 

انتهای پیام

source

توسط jahankhabari.ir